توجه ويژه امام حسين(ع) به حاج شيخ جعفر شوشتری(ره)
«شيخ جعفر شوشتري» فرزند «شيخ حسين»، فرزند «حسن»، فرزند «ملا علي»، فرزند «علي»، فرزند «حسين شوشتري» مشهور به «نجّار» است. شيخ جعفر از اعاظم علماي اسلام، عالمي عامل و واعظي متّعظ بود و چون در ميان مجتهدان و مراجع تقليد، وعظ و خطابه چندان معمول نبوده و آن جناب دست به چنين كاري مي زده و منبر مي رفته معروف به واعظ شده و جنبه وعظ و ارشادش مقام اجتهادش را تحت ااشعاع قرار داده تا آنجا كه بعضي وي را به فقاهت و اجتهاد نشناسند و او را واعظي مبرّز و سخنراني بي همتا بدانند؛ ولي حقيقت اين است كه وي مقدم بر بسياري از مجتهدان عصر خويش بوده و رساله علميه اش به نام «منهج الرشاد» در حيات وي و پس از وفات بارها چاپ و منتشر شده است و تا قبل از رواج «عروة الوثقي»، تأليف آيت الله «سيد محمد كاظم طباطبايي»، آن رساله محور فتاواي مراجع تقليد بوده است و بر آن حاشيه زده اند.
«علاّمه تهرانى» كه يكى از بزرگان جهان علم و عمل بود، در مورد شيخ جعفر مى نويسد: "مرحوم حاج شيخ جعفر شوشترى رحمه الله فرزند حسين شوشترى، از بزرگان علما و اجلاّء فقها و مشاهير دانشمندان و از فراخوانان به سوى خدا ودعاة الى اللّه در عصر خود بوده است.
صاحب المأثر و الاثار درباره اش مي نويسد:"مجتهدي جليل القدر و متفقهي عظيم الشأن بود... در تقوي و قدس و ورع و زهد او از متأخرين و معاصرين كسي ديده و شنيده نشده است.
توجه ويژه امام حسين(ع) به شيخ جعفر(ره)
از خود آن عالم ربّانى آورده اند كه فرموده:"زمانى كه از تحصيلات علمى خويش در حوزه نجف فارغ شدم و به وطن خود «شوشتر»، بازگشتم با تمام وجود دريافتم كه بايد در هرچه بيشتر و بهتر آشنا ساختن مردم با معارف قرآن و اسلام بكوشم، به همين جهت در گام نخست تصميم گرفتم كه روزهاى جمعه را منبر بروم و پس از آن با فرا رسيدن ماه رمضان، به خاطر انجام اين مسئوليّت به منبر خويش ادامه دادم، امّا شيوه كار اينگونه بود كه: تفسير صافى را به دست مى گرفتم و از روى آن مردم را وعظ و ارشاد مى نمودم و در آخرين بخش منبر هم، به بيان مشهور و معروف كه هر غذايى نياز به نمك دارد و نمك مجلس وعظ وارشاد نيز، روضه و يادآورى و بازگويى مصائب جانسوز عاشورا و حسين عليه السلام است، به ناچار از كتاب «روضة الشهداء» مقدارى مرثيه مى خواندم. ماه محرّم را نيز كه در پيش بود، به همين صورت گذراندم؛ امّا به هيچ عنوان توانايى جدايى از كتاب و منبر رفتن بدون كتاب را نداشتم و مردم نيز بدين صورت بهره كافى نمى بردند، امّا به هر حال حدود يك سال بدين صورت گذشت. سال بعد با فرا رسيدن محرّم با خود زمزمه كردم كه: تا چه زمانى بايد كتاب در دست گيرم و از روى كتاب مجلس و منبر را اداره كنم ؟ و تا كى نتوانم از حفظ منبر بروم؟ بايد چاره اى بيانديشم و خويشتن را از اين وضعيّت ناگوار نجات بخشم. امّا، هر چه در اين مورد انديشيدم راه به جايى نبردم و بر اثر فكر زياد، خستگى سراسر وجودم را فراگرفت و از شدّت نگرانى به خواب خوشى رفتم.
در عالم رؤ يا ديدم كه در سرزمين كربلا هستم، آن هم درست به هنگامى كه كاروان حسين عليه السلام در آنجا فرود آمده است. به همه جا نگريستم، چشمم به خيمه اى برافراشته افتاد، دريافتم كه سپاه دشمن در صفهاى فشرده بر گرد خيمه حسين عليه السلام گرد آمده اند، گام به پيش نهادم. ديدم خود حسين عليه السلام در درون آن خيمه نشسته است، وارد شدم. سلام گرمى نثار آن سيماى نورافشان نمودم كه حضرت مرا در نزديكى خويش جاى داد و به حبيب بن مظاهر فرمود: «حبيب ! شيخ جعفر، ميهمان ماست بايد از ميهمان پذيرايى كرد. درست است كه آب در خيمه نيست، امّا آرد و روغن موجود است، بپاخيز و براى ميهمان غذايى آماده ساز.»
حبيب بن مظاهر به دستور حسين عليه السلام برخاست و پس از لحظاتى چند به خيمه وارد شد و غذايى پيش روى من نهاد. فراموش نمى كنم كه قاشقى هم در ظرف غذا بود. چند قاشقى از آن غذاى بهشتى صفت، خورده بودم كه از خواب بيدار شدم و دريافتم كه از بركت زيارت آن حضرت و عنايت او، نكات ولطائف و كنايات و ظرافتهايى از آثار خاندان وحى و رسالت بر من الهام شده است كه تا آن ساعت، بر كسى الهام نگشته و فهم كسى بر آنها از من پيشى نگرفته بود.
«شيخ محمد تقي شوشتري» مي نويسد كه دليل بر گفتار مرحوم شيخ جعفر(اعلي الله مقامه) همان كتاب «خصائص الحسينيه» و «شصت مجلس» و «سي مجلس» و «چهارده مجلس» كه همه از ترشّحات علمي و قلمي ايشان هستند مي باشد.
كتاب خصايص الحسين از همان نكات، لطايف، و ظرافت هايى، برخوردار است كه مى توان گفت از همان نوع مطالبى است كه بر او الهام شده و در اين زمينه فهم، كسى بر آن مطالب از او پيشى نگرفته است.
تأليفات شيخ جعفر(ره)
1-«منهج الرّشاد» يا مجمع الرسائل(رساله علميه اي كه در سال 1288ه.ق چاپ شد و در سالهاي اخير با حاشيه آيت الله العظمي حاج آقا حسين بروجردي(ره) تجديد چاپ شد.
2-«مبادي الاصول»
3-«الخصائص الحسينيه». اين كتاب دوجلد بوده كه جلد اول چند بار تجديد چاپ و ترجمه شده و جلد دوم مفقود گرديده است.
4-«اصول دين» يا «الحدائق في اصول الدّين» كه يك هزار سطر بوده و به عنوان اينكه اصول دين و معرفت به اصول اعتقادات از مقدمات نماز مي باشد نگاشته شده است.
5-«فوائد المشاهد در مواعظ و اندرز» كه آن را شاگردش ملّا محمد طالقاني از موعظه هاي ايشان جمع آوري كرده و چاپ شده است.
6-«مجالس المواعظ» يا چهارده مجلس
7-«مجالس البكاء» يا پانزده مجلس
دو نمونه از كلمات شيخ جعفر(ره)
«آيت اللّه العظمى اراكى»، از مرحوم «آيت اللّه العظمى حائرى»، مؤسس حوزه علميّه قم آورده اند كه: روزى پاى منبر مرحوم حاج شيخ جعفر شوشترى بودم كه در اوج سخن به ناگاه خطاب به انبوه مردم گفت: "هان اى مردم! مى خواهم شما را بيازمايم كه آيا اهل ايمان هستيد يا نه؟ چرا كه خدا در قرآن مى فرمايد:
اِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذينَ اِذا ذُكِرَ اللّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَاِذا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آياتُهُ زادَتْهُمْ ايمانا وَعَلى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُون(آيه دوم سوره انفال)
ايمان آوردگان تنها كسانى هستند كه چون نام خدا برده شود خوف بر دلهايشان چيره مى گردد و هنگامى كه آيات خدا بر آنان تلاوت شود ايمانشان افزون مى گردد و بر پروردگار خويش اعتماد مى كنند. اينك، آياتى از قرآن را براى شما تلاوت مى كنم تا با ديدن اثرگذارى قرآن يا عدم اثرپذيرى شما معلوم گردد كه به راستى اهل ايمان هستيد يانه؟"
«آيت اللّه حائرى» مى افزايند: با سخن مرحوم شوشترى، من سخت بر خود لرزيدم و به فكر فرو رفتم كه اگر آياتى تلاوت كرد و در من اثر و انعكاسى نداشت، چه خاكى بر سر كنم؟ در اين حال خويشتن را جمع و جور كردم و آماده نشستم، تا آيات را آنگونه كه شايسته گوش جان سپردن به قرآن است، بشنوم. آنگاه او به تلاوت قرآن پرداخت و آياتى چند با شور وصف ناپذيرى تلاوت كرد و خداى را سپاس كه آن آيات در من اثرى عميق نهاد.
نمونه ديگر را، حضرت «آيت اللّه العظمى آقاى شيرازى» آورده اند كه بدين صورت است:
در جريان سفر مرحوم شوشترى به ايران، هنگامى كه ايشان وارد تهران گرديد انبوه مردم از جمله سفير كشور روسيه به ملاقات ايشان رفتند. مردم تقاضاى موعظه كردند و مرحوم شوشترى بنا به اصرار مردم، سرش را بلند كرد و فرمود: "مردم ! آگاه باشيد كه خدا در همه جا حاضر است و به نهفته سينه ها داناست(اِنَّهُ عَليمٌ بِذاتِ الصُّدُور) (سوره هود- آيه 5)
اين فراز تكان دهنده و كوتاه، اثرى عميق در مردم نهاد؛ به گونه اى كه اشكها روان شد و قلبها تپيد و مردم دگرگون شدند.
سفير روسيه در نامه اى به امپراطورى روس در اين مورد نوشت:
«تا هنگامى كه اين قشر روحانيون راستين مذهبى، در ميان مردم باشند و مردم از آنان پيروى كنند، سياست ما كارى از پيش نمى برد؛ چرا كه وقتى يك جمله شوشترى در يك مجلس عظيم، اينگونه دگرگونى ايجاد مى كند، روشن است كه دستورات و فتواهاى آنان چه خواهد.