حج

[طه]

دوستان نازنینم
یاران مهربانم
در سالگرد سفری عرفانی این تاپیک رو ایجاد کردم
تا یادی کنم از لحظات ملکوتی و عرفانی که داشتم و یک ماه سراسر معنویتی که قدرش را ندانستم و به راحتی از دست دادم .



با آرزوی قلبی برای تک تک یاران اسپیشال که بارها و بارها عازم آن دیار نورانی شوند.

اگر در زمان خواندن مطالب این تاپیک دلتون شکست اگر اشک بر گونه های زیباتون نشست برای من گنهکار هم دعا کنید

+ خاطرات اون ایام

[طه]

golgolgolgolgolgolgolgolgol
یک فرقه برآنند که این رحمت بود
گویند گروهی که تو را قسمت بود
ای آمده در دیار وحی آگه باش
نی همت و نی قسمت، این دعوت بود
golgolgolgolgolgolgolgolgolgol

[Davod]

—- به مناسبت ایام الله حج
*******************



یار در خانه ی ویرانه ی دل جا دارد

گرچه خود خانه یی آباد و مهیا دارد

چه نیاز است رود در طلب چشمه ی آب

آنکه پیوسته شنا در دل دریا دارد؟

دل ویرانه ی ما جایگه دلدار است

بخرد است آنکه به ره روی به بطحا
دارد

جان فدای دل دیوانه که هر عاقل را

به پذیرفتن شیدایی خود وا دارد

هر کسی شش جهتی خواهد و او تک جهتی

وحدت از کثر ت نا خواسته حاشا دارد

همدلی, همنفسی ,همقدمی ,همراهی

طرفه حالیست که بسیار تماشا دارد

به صفای دل خود کوش که در سعی صفا

رفت و بر گشت به یک راه چه معنا
دارد؟

عرفا ت است چو خلوتگه عشاق ولی

خلوتی مانده کجا میل به رویا دارد

ریگ مشعر نکند چاره چو دردل دیو است

در چو باز است به دیوار چه دعوا دارد

از منا رفتن و قربانی خود بهره نبرد

هر که از دوست به جز دوست تمنا دارد

هر که آلودگی از جان وتن خویش سترد

محرم ار نیست ولی جامه تقوا دارد

چشم اگر روشنی از نور خدا خانه نیافت

دل منور- که درون خانه خدا را دارد.......golgolgol

[طه]

ای عاشق مشتاق که خواهان لقایی
در راه طلب گم شده‏ای بی‏سر و پایی
میعاد گه دل بر جانانه همین جاست
یک لحظه به خود آ و نظر کن که کجایی
با عجز بر این خاک گران مایه بنه سر
گر آمده‏ای بر در سلطان به گدایی
دست طلب انداز به دامان وصالش
شاید برسی از ره لطفش به نوایی
تو بندگی‏آموز که آن شاهد یکتا
داند روش بنده نوازی و خدایی
او خوانده تو را بر سر خوان کرم خویش
شرمنده چرایی تو ز بی‏برگ و نوایی؟
بی‏پرده کند جلوه گری از در و دیوار
تو ناله و فریاد بر آری ز جدایی
معشوق بود بر سر پیمان محبت
زشت است اگر بر سر میعاد نیایی
اصغر عرب (خود)

[Roya]

Like
آنان که به سر، در طلب کعبه دویدند

چون عاقبت الامر به مقصود رسیدند، رفتند

رفتند که در آن خانه ببیند خدا را

بسیار بجستند خدا را ندیدند

چون معتکف خانه شدند از سر تکلیف

ناگاه خطابی هم از خانه شنیدند

که ای خانه پرستان چه پرستید گل و سنگ

آن خانه پرستید که پاکان طلبیدند


ممنون خیلی زیبا بود خوش به سعادت اونای که امسال راهی این سفر میشن امیدوارم قسمت همه بشه...

[طه]

حجّاج سوی کعبه زِ هر جا که رو کنند
باید رضای حق همه جا جست و جو کنند
اول تنی که غرق گنه بود سال‏ها
با آب توبه از دل و جان شست و شو کنند
بیرون ز تن کنند لباس ریا و کبر
احرام از تواضع و خُلق نکو کنند
لبیک گو شوند خدا را به راستی
نی بر دروغ هر وله وهای و هو کنند
بینند در طواف خدا را نه خانه را
تا روی دل به صورت و معنا به او کنند
سعی صفا و مروه کنند از صفای دل
چون جهد درد دویدن خود سو به سو کنند
شایسته نیست اهل ریا را در این مقام
از آب پاک زمزمشان در گلو کنند
حق خوانده است دشمن خود این گروه را
آنان که منکرند بگو رو به رو کنند

[طه]

این خاطرات رو روزهای اولی که از سفر برگشتم توی وبلاگم نوشتم . اینک در اینجا مینویسم )

روزي كه تمامي ورثه مرحوم پدرم راي به رفتنم دادند حال و روزم رو بايد ميديديد اصلا قابل توصيف و تشريح نيست . تمام راهها رو براي ثبت نام و مسايل مختلفه قبل از سفر رفتيم تا اينكه نوبت به كلاسها رسيد . ابتدا كلاس زباندانان بود كه ويژه دارندگان مدارك ليسانس و بالاتر بود كه تسلط به زبانهاي انگليسي و عربي داشتند . براي روشن شدن پاره اي شبهات كه ممكن بود در عربستان به آن برخورد كنيم و چگونگي پاسخ به شبهات .

و بعد كلاس مناسك بود كه بايستي با رعايت تمامي جوانب امور شركت كرده و براي انجام آن اماده ميشديم و براي من اهميتش بيشتر بود چرا كه نيابتا به اين سفر اعزام ميشدم . تا اينكه روز دوم اذرماه امسال ساعت ۱۰ و ۳۰ دقيقه شب بر هواپيماي سعودي سوار شديم و به سمت مدينه النبي پرواز كرديم و آغاز شد سفري سرشار از شور و عشق . نماز صبح را با تمام عشق و اميد و با چشماني مالامال اشك شوق در جوار بارگاه پيامبر عظيم الشان و در حريم ملائك پاسبان نبوي اقامه كرديم ( جاي همتان سبز بود ) . زيباييهاي آن را چه بگويم چه نگويم .

[طه]

بقيع مظلوم كه در كنار مسجد النبي سرشار از عشق و شور و اميد اما مظلوم و غريب منتظر و چشم به راه شيعه علي بود . شيعه اي كه در آنجا با نگاههاي تحكم آميز سعوديها حتي بايستي در نگاه كردن به قبور معصومين خفته در بقيع محتاط باشد



بقيعي كه از مشتي خاك و سنگ قبر حتي نميتواني فيلم يا عكس بگيري فاطمه اي كه در حيات هم مظلوم بود و پس از وفات نيز مظلوم . ائمه بزرگواري كه در حيات و ممات خويش مظلوم بودند . بزرگ مردان و شير زنان صدر اسلام كه اينك با افتخار در بقيع خفته اند و چشم انتظار مهدي فاطمه اند تا داد اجداد خويش را از بيدادگران تاريخ بستانند .

يادش بخير شب دعاي كميل در بين الحرمين چقدر زيبا بود و پر معنا . چقدر لذت بخش بود و سرشار از عشق و اميد . جايتان خالي اخرين شب جمعه حضورمان در مدينه النبي .تنها زماني كه اجازه داشتيم جماعت ايراني دور هم جمع شده و دعا بخوانيم . وقتي به فكر مي رفتي از يك طرف گنبد سبز نبي مكرم اسلام ( ص ) و اعراب جاهلي راو از طرفي بقيع مظلوم و ساكت و باز هم هجوم جهالت و ناداني آنگاه مي فهميدي كه نبي مكرم اسلام چه ميكشيده از دست اعراب جاهلي آنروز . متوجه ميشدي كه زباله ريختن بر سر پيامبر يعني چه . امروز و در قرن ۱۵ هجري كه به اصطلاح پيشرفت كرده اند حرمت خاك و بارگاه نبي مكرم را نگاه نميدارند . آنروزگار را وا ويلا .

[طه]

اينك زمان خدا حافظيست. بايد رفت و گذشت ،بايد گذاشت و گذشت . لكن چه را بگذاريم و از كجا بگذريم ؟ هر چيزي را ميشود دل كند از نبي مگرم و عزيزي كه ساليان دراز اميد ديدارش داشتيم را چگونه؟؟؟؟؟؟؟ اما قانون است اگر از اين لحظه اندكي بيشتر بماني ( كه نمي تواني بماني ) شرطه ها به اتهام اقامت غير قانوني دستگيرت ميكنند . بايد بروي و ترك مقام گويي .

اين لحظات سخت و دشوار را در كنار حريم عشق و اميد سپري ميكنيم با اشك و آه و ناله و افغان ....

لحظات استجابت است اينك دلها به معناي واقعي شكسته است . زائران حاظرند بميرند و مدفنشان در كنار آيه رحمت خدا باشد لكن آن هم از راه نمي رسد در اين لحظات بود كه تمامي ملتمسين را در ذهن و يادمان داشتيم و برايشان آرزوي سعادت و نيك روزي كرديم عاجزانه از پيامبر عشق و اميد خواستيم تا تمامي مشتاقان ديدارش را به حضور بطلبد انشاءلله

و اينك شامگاه آخر ذي القعده است و فردا روز اول ذي الحجه الحرام است ميرويم تا اعمال پرشكوه و سراسر معنويت عمره تمتع را انجام دهيم .
راهي شديم و در دل از طرفي غم حاكم بود كه از ديار نبي و شهر بقيع مي رفتيم و شادي نيز به دليل ديدار معبود و طواف كعبه عشق و زادگاه ولي خدا علي ( ع ) و زادگاه دين مبين اسلام .

ساعت ۱ و ۳۰ دقيقه بامداد اول ذي الحجه به مكه مكرمه رسيديم و پس از گذاشتن اثباب و اساس در مقر استراحتگاه ، مستقيماً براي انجام اعمال عمره تمتع عازم بيت الله الحرام گرديديم .

نميدانم چگونه تصوير كنم ديدار ابتدائي را

چه بگويم از لحظه اي كه چشمان سراسر عصيان و طغيان و گناهمان به سنگ نشانه اي افتاد كه راه را گم نكنيم و آنگاه خود را چقدر ذليل و كوچك ديديم كه راه گم كردگاني بوديم كه با عنايات ويژه الهي اجازه يافتيم كه در ضيوف الرحمن شركت كنيم و چشمان گناه آلوده سراسر عصيانمان به خشت خشت خانه كعبه نظاره كند . اينجاست كه وجدان خفته را بيدار ميكند اگر پند پذير باشد . اينجاست كه بايد فهميد عظمت الهي را و رحيم و رحمن بودن حضرت الوهيت را كه با چه صبري و سعه صدري اين انسانهاي عاصي را به گرمي و با آغوش باز مي پذيرد و شايد براي دفعات فراوان توبه آنان را قبول ميكند

[Roya]

—- به مناسبت ایام الله حج
*******************



یار در خانه ی ویرانه ی دل جا دارد

گرچه خود خانه یی آباد و مهیا دارد

چه نیاز است رود در طلب چشمه ی آب

آنکه پیوسته شنا در دل دریا دارد؟

دل ویرانه ی ما جایگه دلدار است

بخرد است آنکه به ره روی به بطحا
دارد

جان فدای دل دیوانه که هر عاقل را

به پذیرفتن شیدایی خود وا دارد

هر کسی شش جهتی خواهد و او تک جهتی

وحدت از کثر ت نا خواسته حاشا دارد

همدلی, همنفسی ,همقدمی ,همراهی

طرفه حالیست که بسیار تماشا دارد

به صفای دل خود کوش که در سعی صفا

رفت و بر گشت به یک راه چه معنا
دارد؟

عرفا ت است چو خلوتگه عشاق ولی

خلوتی مانده کجا میل به رویا دارد

ریگ مشعر نکند چاره چو دردل دیو است

در چو باز است به دیوار چه دعوا دارد

از منا رفتن و قربانی خود بهره نبرد

هر که از دوست به جز دوست تمنا دارد

هر که آلودگی از جان وتن خویش سترد

محرم ار نیست ولی جامه تقوا دارد

چشم اگر روشنی از نور خدا خانه نیافت

دل منور- که درون خانه خدا را دارد.......golgolgol

***********************************************

آنان که به سر، در طلب کعبه دویدند

چون عاقبت الامر به مقصود رسیدند، رفتند

رفتند که در آن خانه ببیند خدا را

بسیار بجستند خدا را ندیدند

چون معتکف خانه شدند از سر تکلیف

ناگاه خطابی هم از خانه شنیدند

که ای خانه پرستان چه پرستید گل و سنگ

آن خانه پرستید که پاکان طلبیدند