alt
صفحه 30 از 30 نخستنخست ... 20282930
نمایش نتایج: از 291 به 296 از 296

موضوع: شروع بحث تفسیر (مدیر بحث:امیر مهدی)

  1. 58,565 امتیاز ، سطح 75
    1% کامل شده  امتیاز لازم برای سطع بعدی 1,485
    0% فعالیت
    تاریخ عضویت
    1389/03/25
    محل سکونت
    کرمانشاه
    نوشته ها
    4,475
    امتیاز
    58,565
    سطح
    75
    تشکر
    6,382
    تشکر شده 17,504 بار در 5,769 ارسال
    دنبال شونده‌ها
    0
    دنبال کننده‌ها
    0

    #291 1391/01/21, 22:23
    تفسير نمونه ج : 1ص :138



    كه در هيچيك از مناطق جهان ... شبيه و نظير نداشته است



    7 -ژول‏لابوم انديشمند و نويسنده فرانسوى در كتاب تفصيل الايات مى‏گويد : دانش و علم براى جهانيان از سوى مسلمانان بدست آمد و مسلمين علوم را از قرآنى كه درياى دانش است گرفتند و نهرها از آن براى بشريت در جهان جارى ساختند ... .



    8 -دينورت مستشرق ديگرى مى‏نويسد : واجب است اعتراف كنيم كه علوم طبيعى و فلكى و فلسفه و رياضيات كه در اروپا رواج گرفت عموما از بركت تعليمات قرآنى است و ما مديون مسلمانانيم بلكه اروپا از اين جهت شهرى از اسلام است ! .



    9 -بانو دكتر لوراواكسيا واگليرى استاد دانشگاه ناپل در كتاب پيشرفت سريع اسلام مى‏نويسد : كتاب آسمانى اسلام نمونه‏اى از اعجاز است...قرآن كتابى است كه نمى‏توان از آن تقليد كرد ، نمونه سبك و اسلوب قرآن در ادبيات سابقه ندارد ، تاثيرى كه اين سبك در روح انسان ايجاد مى‏كند ناشى از امتيازات و برتريهاى آن است ... چطور ممكن است اين كتاب اعجاز آميز ساخته محمد (صلى‏الله‏عليه‏وآله‏وسل م‏) باشد در صورتى كه او يكنفر عرب درس نخوانده‏اى بود ... ما در اين كتاب گنجينه‏ها و ذخائرى از علوم مى‏بينيم كه فوق استعداد و ظرفيت باهوشترين اشخاص و بزرگترين فيلسوفان و قوى‏ترين رجال سياست و قانون است.



    بدليل اين جهات است كه قرآن نمى‏تواند كار يك مرد تحصيل كرده و دانشمندى باشد .



    تفسير نمونه ج : 1ص :139



    وَ بَشرِ الَّذِينَ ءَامَنُوا وَ عَمِلُوا الصلِحَتِ أَنَّ لهَُمْ جَنَّتٍ تجْرِى مِن تحْتِهَا الأَنْهَرُكلَّمَا رُزِقُوا مِنهَا مِن ثَمَرَةٍ رِّزْقاًقَالُوا هَذَا الَّذِى رُزِقْنَا مِن قَبْلُوَ أُتُوا بِهِ مُتَشبِهاًوَ لَهُمْ فِيهَا أَزْوَجٌ مُّطهَّرَةٌوَ هُمْ فِيهَا خَلِدُونَ‏(25)



    ترجمه:



    25 -به كسانى كه ايمان آورده‏اند و عمل صالح دارند ، بشارت ده ، كه باغهائى از بهشت براى آنها است ، كه نهرها از زير درختانش جارى است ، هر زمانى كه ميوه‏اى از آن به آنها داده شود ، مى‏گويند اين همان است كه قبلا به ما روزى شده بود ( ولى چقدر اينها از آنها بهتر و عاليتر است ) و ميوه‏هائى كه براى آنها مى‏آورند همه ( از نظر خوبى و زيبائى ) يكسانند ، و براى آنها همسرانى پاك و پاكيزه است و جاودانه در آن خواهند بود .



    تفسير : ويژگى نعمتهاى بهشتى



    از آنجا كه در آخرين آيه بحث گذشته ، كافران و منكران قرآن به عذاب دردناكى تهديد شدند ، در آيه مورد بحث ، سرنوشت مؤمنان را بيان مى‏كند تا همانگونه كه روش قرآن است با مقابله اين دو با هم ، حقيقت روشنتر شود.



    نخست مى‏گويد : به آنها كه ايمان آوردند و عمل صالح انجام داده‏اند بشارت ده كه براى آنها باغهائى از بهشت است كه نهرها از زير درختانش جريان دارد ( و بشر الذين آمنوا و عملوا الصالحات ان لهم جنات تجرى من تحتها الانهار ) .



    مى‏دانيم باغهائى كه آب دائم ندارند و بايد گاهگاه از خارج ، آب براى آنها بياورند ، طراوت زيادى نخواهند داشت ، طراوت از آن باغى است كه هميشه آب



    تفسير نمونه ج : 1ص :140



    در اختيار دارد ، آبهائى كه متعلق به خود آنست و هرگز قطع نمى‏شود ، خشكسالى و كمبود آب آن را تهديد نمى‏كند و چنين است باغهاى بهشت.



    سپس ضمن اشاره به ميوه‏هاى گوناگون اين باغها مى‏گويد : هر زمان از اين باغها ميوه‏اى به آنها داده مى‏شود مى‏گويند : اين همان است كه از قبل به ما داده شده است ( كلما رزقوا منها من ثمرة رزقا قالوا هذا الذى رزقنا من قبل ) .



    مفسران براى اين جمله تفسيرهاى مختلفى ذكر كرده‏اند : بعضى گفته‏اند : منظور اين است كه اين نعمتها به خاطر اعمالى است كه ما قبلا در دنيا انجام داديم و زمينه آن از قبل فراهم شده است.



    بعضى ديگر گفته‏اند : هنگامى كه ميوه‏هاى بهشتى را براى دومين بار براى آنها مى‏آورند مى‏گويند اين همان ميوه‏اى است كه قبلا خورديم ، ولى هنگامى كه آن را مى‏خورند مى‏بينند ، طعم جديد و لذت تازه‏اى دارد ! و به تعبير ديگر فى المثل سيب و انگورى را كه در اين دنيا مى‏خوريم در هر مرتبه همان طعم قبل را احساس مى‏كنيم ، ولى ميوه‏هاى بهشتى هر چند ظاهرا يك نوع بوده باشند هر بار طعم جديدى دارند ، و اين از امتيازات آن جهان است كه گوئى تكرار در آن نيست ! .



    بعضى ديگر گفته‏اند : منظور اين است كه آنها هنگامى كه ميوه‏هاى بهشتى را مى‏بينند آن را شبيه ميوه‏هاى دنيا مى‏يابند ، تا خاطره نا مانوسى نداشته باشد ، اما به هنگامى كه مى‏خورند طعم كاملا تازه و عالى در آن احساس مى‏كنند .



    هيچ مانعى ندارد كه جمله بالا اشاره به همه اين مفاهيم و تفاسير باشد چرا كه الفاظ قرآن گاه داراى چندين معنى است.




    ---------- Post added at ۲۱:۲۳ ---------- Previous post was at ۲۱:۲۲ ----------

    تفسير نمونه ج : 1ص :141



    سپس اضافه مى‏كند و ميوه‏هائى براى آنها مى‏آورند كه با يكديگر شبيهند ( و اتوا به متشابها).



    يعنى همه از نظر خوبى و زيبائى همانندند ، آنچنان در درجه اعلا قرار دارند كه نمى‏شود يكى را بر ديگرى ترجيح داد ، به عكس ميوه‏هاى اين جهان كه بعضى ممكن است نارس باشند ، بعضى بيش از حد رسيده ، بعضى كم رنگ و بو بعضى خوشبو و معطر ، ولى ميوه‏هاى باغهاى بهشت يك از يك خوشبوتر ، يك از يك شيرينتر و يك از يك جالبتر و زيباتر ! و بالاخره آخرين نعمت بهشتى كه در اين آيه به آن اشاره شده همسران پاك و پاكيزه است مى‏فرمايد : براى آنها در بهشت همسران مطهر و پاكى است ( و لهم فيها ازواج مطهرة ) .



    پاك از همه آلودگيهائى كه در اين جهان ممكن است داشته باشند ، پاك از نظر روح و قلب ، و پاك از نظر جسم و تن.



    يكى از اشكالات نعمتهاى دنيا اين است كه انسان در همان حال كه داراى نعمت است فكر زوال آن را مى‏كند و خاطرش پريشان مى‏شود ، و به همين دليل هرگز اين نعمتها نمى‏تواند آرامش آفرين گردد ، اما نعمتهاى بهشتى چون جاودانى است و فنا و زوالى براى آن نيست از هر جهت كامل و آرام بخش است ، لذا در پايان آيه مى‏فرمايد : مؤمنان جاودانه در آن باغهاى بهشت خواهند بود ( و هم فيها خالدون ) .



    نكته‏ها :



    1 -ايمان و عمل



    در بسيارى از آيات قرآن ، ايمان و عمل صالح در كنار هم واقع شده‏اند به گونه‏اى كه نشان مى‏دهد اين دو جدائى‏ناپذيرند ، و راستى هم چنين است زيرا



    تفسير نمونه ج : 1ص :142



    ايمان و عمل مكمل يكديگرند.



    ايمان اگر در اعماق جان نفوذ كند حتما شعاع آن ، در اعمالانسان خواهد تابيد ، و عمل او را عمل صالح مى‏كند ، همچون چراغ پرنورى كه در درون اطاقى برافروزند ، اشعه آن از تمام پنجره‏ها و دريچه‏ها به بيرون مى‏تابد ، و چنين است چراغ پرفروغ ايمان كه در قلب انسان روشن مى‏شود ، شعاعش از چشم و گوش و زبان و دست و پاكى او آشكار مى‏گردد ! در سوره طلاق آيه 11 مى‏خوانيم : و من يؤمن بالله و يعمل صالحا يدخله جنات تجرى من تحتها الانهار خالدين فيها ابدا : آنكس كه به خدا ايمان آورد و عمل صالح انجام دهد ، او را وارد باغهائى از بهشت خواهد ساخت كه از زير درختانش نهرها جارى است ، هميشه در آن خواهند ماند .



    و در سوره نور آيه 55 مى‏خوانيم وعد الله الذين آمنوا منكم و عملوا الصالحات ليستخلفنهم فى الارض : خداوند وعده داده است به افرادى كه ايمان آورند و عمل صالح انجام دهند آنها را خلفاى روى زمين قرار دهد ! اصولا ايمان همچون ريشه است و عمل صالح ، ميوه آن ، وجود ميوه شيرين دليل بر سلامت ريشه است ، و وجود ريشه سالم سبب پرورش ميوه‏هاى مفيد.



    ممكن است افراد بى‏ايمان گهگاه عمل صالحى انجام دهند ، ولى مسلما هميشگى نخواهد بود آنچه عمل صالح را تضمين مى‏كند ايمانى است كه در اعماق وجود انسان ريشه دوانده باشد و با آن احساس مسئوليت كند .



    2 -همسران پاك



    جالب اينكه تنها وصفى كه براى همسران بهشتى در اين آيه بيان شده وصف مطهرة ( پاك و پاكيزه ) است و اين اشاره‏اى است به اينكه : اولين و مهمترين شرط



    تفسير نمونه ج : 1ص :143



    همسر ، پاكى و پاكيزگى است ، و غير از آن همه تحت الشعاع آن قرار دارد ، حديث معروفى كه از پيامبر (صلى‏الله‏عليه‏وآله‏وسل م‏) نقل شده نيز اين حقيقت را روشن مى‏كند اياكم و خضراء الدمن قيل يا رسول الله ! و ما خضراء الدمن ؟ قال المرئة الحسناء فى منبت السوء ! : از گياهان سرسبزى كه بر مزبله‏ها مى‏رويد بپرهيزيد ! عرض كردند : اى پيامبر ! منظور شما از اين گياهان چيست ؟ فرمود : زن زيبائى است كه در خانواده آلوده‏اى پرورش يافته .



    3 -نعمتهاى مادى و معنوى در بهشت



    گر چه در بسيارى از آيات قرآن ، سخن از نعمتهاى مادى بهشت است : باغهائى كه نهرهاى آب جارى از زير درختان آن در حركت است ، قصرها ، همسران پاكيزه ، ميوه‏هاى رنگارنگ ، ياران همرنگ و مانند آن.



    ولى در كنار اين نعمتها اشاره به نعمتهاى معنوى مهمترى نيز شده است كه ارزيابى عظمت آنها با مقياسهاى ما امكان‏پذير نيست ، مثلا در آيه 72 توبه مى‏خوانيم : وعد الله المؤمنين و المؤمنات جنات تجرى من تحتها الانهار خالدين فيها و مساكن طيبة فى جنات عدن و رضوان من الله اكبر ذلك هو الفوز العظيم : خداوند به مردان و زنان با ايمان ، باغهائى از بهشت وعده داده كه از زير درختانش نهرها جارى است ، جاودانه در آن خواهند بود ، و مسكن‏هاى پاكيزه در اين بهشت جاودان دارند ، همچنين خشنودى پروردگار كه از همه اينها بالاتر است و اين است رستگارى بزرگ .



    و در آيه 8 سوره بينة بعد از ذكر نعمتهاى مادى بهشت مى‏خوانيم : رضى الله عنهم و رضوا عنه : خداوند از آنها خشنود است و آنها نيز ازخدا خشنودند.
    2 کاربر مقابل از امیرمهدی عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند. asmin, nasti8334
    فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ
    امیرمهدی آنلاین نیست.

  2. 58,565 امتیاز ، سطح 75
    1% کامل شده  امتیاز لازم برای سطع بعدی 1,485
    0% فعالیت
    تاریخ عضویت
    1389/03/25
    محل سکونت
    کرمانشاه
    نوشته ها
    4,475
    امتیاز
    58,565
    سطح
    75
    تشکر
    6,382
    تشکر شده 17,504 بار در 5,769 ارسال
    دنبال شونده‌ها
    0
    دنبال کننده‌ها
    0

    تفسیر قران

    #292 1391/01/21, 22:26
    تفسير نمونه ج : 1ص :141



    سپس اضافه مى‏كند و ميوه‏هائى براى آنها مى‏آورند كه با يكديگر شبيهند ( و اتوا به متشابها).



    يعنى همه از نظر خوبى و زيبائى همانندند ، آنچنان در درجه اعلا قرار دارند كه نمى‏شود يكى را بر ديگرى ترجيح داد ، به عكس ميوه‏هاى اين جهان كه بعضى ممكن است نارس باشند ، بعضى بيش از حد رسيده ، بعضى كم رنگ و بو بعضى خوشبو و معطر ، ولى ميوه‏هاى باغهاى بهشت يك از يك خوشبوتر ، يك از يك شيرينتر و يك از يك جالبتر و زيباتر ! و بالاخره آخرين نعمت بهشتى كه در اين آيه به آن اشاره شده همسران پاك و پاكيزه است مى‏فرمايد : براى آنها در بهشت همسران مطهر و پاكى است ( و لهم فيها ازواج مطهرة ) .



    پاك از همه آلودگيهائى كه در اين جهان ممكن است داشته باشند ، پاك از نظر روح و قلب ، و پاك از نظر جسم و تن.



    يكى از اشكالات نعمتهاى دنيا اين است كه انسان در همان حال كه داراى نعمت است فكر زوال آن را مى‏كند و خاطرش پريشان مى‏شود ، و به همين دليل هرگز اين نعمتها نمى‏تواند آرامش آفرين گردد ، اما نعمتهاى بهشتى چون جاودانى است و فنا و زوالى براى آن نيست از هر جهت كامل و آرام بخش است ، لذا در پايان آيه مى‏فرمايد : مؤمنان جاودانه در آن باغهاى بهشت خواهند بود ( و هم فيها خالدون ) .



    نكته‏ها :



    1 -ايمان و عمل



    در بسيارى از آيات قرآن ، ايمان و عمل صالح در كنار هم واقع شده‏اند به گونه‏اى كه نشان مى‏دهد اين دو جدائى‏ناپذيرند ، و راستى هم چنين است زيرا



    تفسير نمونه ج : 1ص :142



    ايمان و عمل مكمل يكديگرند.



    ايمان اگر در اعماق جان نفوذ كند حتما شعاع آن ، در اعمالانسان خواهد تابيد ، و عمل او را عمل صالح مى‏كند ، همچون چراغ پرنورى كه در درون اطاقى برافروزند ، اشعه آن از تمام پنجره‏ها و دريچه‏ها به بيرون مى‏تابد ، و چنين است چراغ پرفروغ ايمان كه در قلب انسان روشن مى‏شود ، شعاعش از چشم و گوش و زبان و دست و پاكى او آشكار مى‏گردد ! در سوره طلاق آيه 11 مى‏خوانيم : و من يؤمن بالله و يعمل صالحا يدخله جنات تجرى من تحتها الانهار خالدين فيها ابدا : آنكس كه به خدا ايمان آورد و عمل صالح انجام دهد ، او را وارد باغهائى از بهشت خواهد ساخت كه از زير درختانش نهرها جارى است ، هميشه در آن خواهند ماند .



    و در سوره نور آيه 55 مى‏خوانيم وعد الله الذين آمنوا منكم و عملوا الصالحات ليستخلفنهم فى الارض : خداوند وعده داده است به افرادى كه ايمان آورند و عمل صالح انجام دهند آنها را خلفاى روى زمين قرار دهد ! اصولا ايمان همچون ريشه است و عمل صالح ، ميوه آن ، وجود ميوه شيرين دليل بر سلامت ريشه است ، و وجود ريشه سالم سبب پرورش ميوه‏هاى مفيد.



    ممكن است افراد بى‏ايمان گهگاه عمل صالحى انجام دهند ، ولى مسلما هميشگى نخواهد بود آنچه عمل صالح را تضمين مى‏كند ايمانى است كه در اعماق وجود انسان ريشه دوانده باشد و با آن احساس مسئوليت كند .



    2 -همسران پاك



    جالب اينكه تنها وصفى كه براى همسران بهشتى در اين آيه بيان شده وصف مطهرة ( پاك و پاكيزه ) است و اين اشاره‏اى است به اينكه : اولين و مهمترين شرط



    تفسير نمونه ج : 1ص :143



    همسر ، پاكى و پاكيزگى است ، و غير از آن همه تحت الشعاع آن قرار دارد ، حديث معروفى كه از پيامبر (صلى‏الله‏عليه‏وآله‏وسل م‏) نقل شده نيز اين حقيقت را روشن مى‏كند اياكم و خضراء الدمن قيل يا رسول الله ! و ما خضراء الدمن ؟ قال المرئة الحسناء فى منبت السوء ! : از گياهان سرسبزى كه بر مزبله‏ها مى‏رويد بپرهيزيد ! عرض كردند : اى پيامبر ! منظور شما از اين گياهان چيست ؟ فرمود : زن زيبائى است كه در خانواده آلوده‏اى پرورش يافته .



    3 -نعمتهاى مادى و معنوى در بهشت



    گر چه در بسيارى از آيات قرآن ، سخن از نعمتهاى مادى بهشت است : باغهائى كه نهرهاى آب جارى از زير درختان آن در حركت است ، قصرها ، همسران پاكيزه ، ميوه‏هاى رنگارنگ ، ياران همرنگ و مانند آن.



    ولى در كنار اين نعمتها اشاره به نعمتهاى معنوى مهمترى نيز شده است كه ارزيابى عظمت آنها با مقياسهاى ما امكان‏پذير نيست ، مثلا در آيه 72 توبه مى‏خوانيم : وعد الله المؤمنين و المؤمنات جنات تجرى من تحتها الانهار خالدين فيها و مساكن طيبة فى جنات عدن و رضوان من الله اكبر ذلك هو الفوز العظيم : خداوند به مردان و زنان با ايمان ، باغهائى از بهشت وعده داده كه از زير درختانش نهرها جارى است ، جاودانه در آن خواهند بود ، و مسكن‏هاى پاكيزه در اين بهشت جاودان دارند ، همچنين خشنودى پروردگار كه از همه اينها بالاتر است و اين است رستگارى بزرگ .



    و در آيه 8 سوره بينة بعد از ذكر نعمتهاى مادى بهشت مى‏خوانيم : رضى الله عنهم و رضوا عنه : خداوند از آنها خشنود است و آنها نيز ازخدا خشنودند.

    ---------- Post added at ۲۱:۲۴ ---------- Previous post was at ۲۱:۲۳ ----------

    تفسير نمونه ج : 1ص :144



    و به راستى اگر كسى به آن مقام برسد كه احساس كند خدا از او راضى است و او هم از خدا راضى ، همه لذات ديگر را از ياد خواهد برد ، تنها به او دل مى‏بندد ، و به غير او نمى‏انديشد ، و اين لذتى است روحانى كه با هيچ زبان و بيانى قابل توصيف نيست.



    كوتاه سخن اينكه چون معاد هم جنبه روحانى دارد و هم جسمانى نعمتهاى بهشتى نيز هر دو جنبه را دارند ، تا جامعيت آنها حاصل شود ، و هر كس به اندازه استعداد و شايستگيش بتواند از آنها بهره گيرد.




    ---------- Post added at ۲۱:۲۵ ---------- Previous post was at ۲۱:۲۴ ----------

    تفسير نمونه ج : 1ص :144



    و به راستى اگر كسى به آن مقام برسد كه احساس كند خدا از او راضى است و او هم از خدا راضى ، همه لذات ديگر را از ياد خواهد برد ، تنها به او دل مى‏بندد ، و به غير او نمى‏انديشد ، و اين لذتى است روحانى كه با هيچ زبان و بيانى قابل توصيف نيست.



    كوتاه سخن اينكه چون معاد هم جنبه روحانى دارد و هم جسمانى نعمتهاى بهشتى نيز هر دو جنبه را دارند ، تا جامعيت آنها حاصل شود ، و هر كس به اندازه استعداد و شايستگيش بتواند از آنها بهره گيرد.




    ---------- Post added at ۲۱:۲۶ ---------- Previous post was at ۲۱:۲۵ ----------

    ت ن ج 1 ص 145

    إِنَّ اللَّهَ لا يَستَحْىِ أَن يَضرِب مَثَلاً مَّا بَعُوضةً فَمَا فَوْقَهَافَأَمَّا الَّذِينَ ءَامَنُوا فَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّهِمْوَ أَمَّا الَّذِينَ كفَرُوا فَيَقُولُونَ مَا ذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَذَا مَثَلاًيُضِلُّ بِهِ كثِيراً وَ يَهْدِى بِهِ كَثِيراًوَ مَا يُضِلُّ بِهِ إِلا الْفَسِقِينَ‏(26)




    ترجمه:



    26 -خداوند از اينكه مثال ( به موجودات ظاهرا كوچكى مانند ) پشه و حتى بالاتر از آن بزند شرم نمى‏كند ( در اين ميان ) آنها كه ايمان آورده‏اند مى‏دانند حقيقتى است از طرف پروردگارشان ، و اما آنها كه راه كفر را پيموده‏اند ( اين موضوع را بهانه كرده ) و مى‏گويند منظور خداوند از اين مثل چه بوده است ؟ ! ( آرى ) خدا جمع زيادى را با آن گمراه و عده كثيرى را هدايت مى‏كند ولى تنها فاسقان را با آن گمراه مى‏سازد .



    شان نزول:



    جمعى از مفسران از ابن عباس در شان نزول نخستين آيه فوق چنين نقل كرده‏اند : هنگامى كه خداوند در آيات گذشته پيرامون منافقين ، دو مثال براى آنها بيان كرد ( مثلهم كمثل الذى استوقد نارا ... - و - او كصيب من السماء ... ) منافقين گفتند خداوند برتر و بالاتر از اين است كه چنين مثالهائى بزند ، و از اين راه در وحى بودن قرآن اظهار ترديد كردند ، در اين موقع آيه فوق نازل شد و به آنها پاسخ گفت .



    بعضى ديگر گفته‏اند : هنگامى كه در آيات قرآن ، مثلهائى به ذباب ( مگس ) و عنكبوت نازل گرديد ، جمعى از مشركان اين موضوع را بهانه قرار داده زبان به انتقاد گشودند و مسخره كردند كه اين چگونه وحى آسمانى است



    تفسير نمونه ج : 1ص :146



    كه سخن از عنكبوت و مگس مى‏گويد ؟ آيه فوق نازل شد و با تعبيراتى زنده به آنها جواب داد.



    تفسير : آيا خدا هم مثال مى‏زند ؟ !



    نخستين آيه مى‏گويد : خداوند از اينكه به موجودات ظاهرا كوچكى مانند پشه و يا بالاتر از آن مثال بزند هرگز شرم نمى‏كند ( ان الله لا يستحيى ان يضرب مثلا ما بعوضة فما فوقها ) .



    چرا كه مثال بايد موافق مقصود باشد ، و به تعبير ديگر ، مثال وسيله‏اى است براى تجسم حقيقت ، گاهى كه گوينده در مقام تحقير و بيان ضعف مدعيان است بلاغت سخن ايجاب مى‏كند كه براى نشان دادن ضعف آنها ، موجود ضعيفى را براى مثال انتخاب كند.



    مثلا در آيه 73 سوره حج مى‏خوانيم : ان الذين تدعون من دون الله لن يخلقوا ذبابا و لو اجتمعوا له و ان يسلبهم الذباب شيئا لا يستنقذوه منه ضعف الطالب و المطلوب : آنها كه مورد پرستش شما هستند هرگز نمى‏توانند مگسى بيافرينند اگر چه دست به دست هم بدهند ، حتى اگر مگس چيزى از آنها بربايد آنها قدرت پس گرفتن آن را ندارند ، هم طلب كننده ضعيف است و هم طلب شونده .



    ملاحظه مى‏كنيد در اينجا هيچ مثالى بهتر از مگس يا مانند آن نيست تا ضعف و ناتوانى آنها را مجسم كند.



    و نيز در سوره عنكبوت آيه 41 وقتى كه مى‏خواهد ناتوانى بت پرستان را در تكيه گاههائى كه براى خود انتخاب كرده‏اند مجسم سازد آنها را تشبيه به عنكبوتى مى‏كند كه آن لانه سست را براى خود انتخاب كرده است ، كه سستترين خانه‏ها در جهان خانه عنكبوت است ( مثل الذين اتخذوا من دون الله اولياء كمثل
    2 کاربر مقابل از امیرمهدی عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند. asmin, nasti8334
    فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ
    امیرمهدی آنلاین نیست.

  3. 58,565 امتیاز ، سطح 75
    1% کامل شده  امتیاز لازم برای سطع بعدی 1,485
    0% فعالیت
    تاریخ عضویت
    1389/03/25
    محل سکونت
    کرمانشاه
    نوشته ها
    4,475
    امتیاز
    58,565
    سطح
    75
    تشکر
    6,382
    تشکر شده 17,504 بار در 5,769 ارسال
    دنبال شونده‌ها
    0
    دنبال کننده‌ها
    0

    تفسیر قران

    #293 1391/01/21, 22:30
    ت ن ج 1 ص 145

    إِنَّ اللَّهَ لا يَستَحْىِ أَن يَضرِب مَثَلاً مَّا بَعُوضةً فَمَا فَوْقَهَافَأَمَّا الَّذِينَ ءَامَنُوا فَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّهِمْوَ أَمَّا الَّذِينَ كفَرُوا فَيَقُولُونَ مَا ذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَذَا مَثَلاًيُضِلُّ بِهِ كثِيراً وَ يَهْدِى بِهِ كَثِيراًوَ مَا يُضِلُّ بِهِ إِلا الْفَسِقِينَ‏(26)




    ترجمه:



    26 -خداوند از اينكه مثال ( به موجودات ظاهرا كوچكى مانند ) پشه و حتى بالاتر از آن بزند شرم نمى‏كند ( در اين ميان ) آنها كه ايمان آورده‏اند مى‏دانند حقيقتى است از طرف پروردگارشان ، و اما آنها كه راه كفر را پيموده‏اند ( اين موضوع را بهانه كرده ) و مى‏گويند منظور خداوند از اين مثل چه بوده است ؟ ! ( آرى ) خدا جمع زيادى را با آن گمراه و عده كثيرى را هدايت مى‏كند ولى تنها فاسقان را با آن گمراه مى‏سازد .



    شان نزول:



    جمعى از مفسران از ابن عباس در شان نزول نخستين آيه فوق چنين نقل كرده‏اند : هنگامى كه خداوند در آيات گذشته پيرامون منافقين ، دو مثال براى آنها بيان كرد ( مثلهم كمثل الذى استوقد نارا ... - و - او كصيب من السماء ... ) منافقين گفتند خداوند برتر و بالاتر از اين است كه چنين مثالهائى بزند ، و از اين راه در وحى بودن قرآن اظهار ترديد كردند ، در اين موقع آيه فوق نازل شد و به آنها پاسخ گفت .



    بعضى ديگر گفته‏اند : هنگامى كه در آيات قرآن ، مثلهائى به ذباب ( مگس ) و عنكبوت نازل گرديد ، جمعى از مشركان اين موضوع را بهانه قرار داده زبان به انتقاد گشودند و مسخره كردند كه اين چگونه وحى آسمانى است



    تفسير نمونه ج : 1ص :146



    كه سخن از عنكبوت و مگس مى‏گويد ؟ آيه فوق نازل شد و با تعبيراتى زنده به آنها جواب داد.



    تفسير : آيا خدا هم مثال مى‏زند ؟ !



    نخستين آيه مى‏گويد : خداوند از اينكه به موجودات ظاهرا كوچكى مانند پشه و يا بالاتر از آن مثال بزند هرگز شرم نمى‏كند ( ان الله لا يستحيى ان يضرب مثلا ما بعوضة فما فوقها ) .



    چرا كه مثال بايد موافق مقصود باشد ، و به تعبير ديگر ، مثال وسيله‏اى است براى تجسم حقيقت ، گاهى كه گوينده در مقام تحقير و بيان ضعف مدعيان است بلاغت سخن ايجاب مى‏كند كه براى نشان دادن ضعف آنها ، موجود ضعيفى را براى مثال انتخاب كند.



    مثلا در آيه 73 سوره حج مى‏خوانيم : ان الذين تدعون من دون الله لن يخلقوا ذبابا و لو اجتمعوا له و ان يسلبهم الذباب شيئا لا يستنقذوه منه ضعف الطالب و المطلوب : آنها كه مورد پرستش شما هستند هرگز نمى‏توانند مگسى بيافرينند اگر چه دست به دست هم بدهند ، حتى اگر مگس چيزى از آنها بربايد آنها قدرت پس گرفتن آن را ندارند ، هم طلب كننده ضعيف است و هم طلب شونده .



    ملاحظه مى‏كنيد در اينجا هيچ مثالى بهتر از مگس يا مانند آن نيست تا ضعف و ناتوانى آنها را مجسم كند.



    و نيز در سوره عنكبوت آيه 41 وقتى كه مى‏خواهد ناتوانى بت پرستان را در تكيه گاههائى كه براى خود انتخاب كرده‏اند مجسم سازد آنها را تشبيه به عنكبوتى مى‏كند كه آن لانه سست را براى خود انتخاب كرده است ، كه سستترين خانه‏ها در جهان خانه عنكبوت است ( مثل الذين اتخذوا من دون الله اولياء كمثل

    ---------- Post added at ۲۱:۲۹ ---------- Previous post was at ۲۱:۲۸ ----------

    تفسير نمونه ج : 1ص :147



    العنكبوت اتخذت بيتا و ان اوهن البيوت لبيت العنكبوت لو كانوا يعلمون).



    مسلما اگر در اين گونه موارد بجاى اين مثالهاى كوچك ، مثلهاى بزرگى از آفرينش كواكب و آسمانهاى پهناور قرار داده شود ، بسيار نامناسب خواهد بود ، و هرگز با اصول فصاحت و بلاغت سازگار نيست.



    اينجا است كه خداوند مى‏فرمايد : ما ابا نداريم از اينكه مثال به پشه بزنيم و يا بالاتر از آن ، تا حقايق عقلانى را در لباس مثالهاى حسى بريزيم و در اختيار بندگان قرار دهيم .



    خلاصه اينكه هدف رساندن مطلب است ، مثالها نيز بايد قبائى باشد درست متناسب قامت مطالب.



    در اينكه منظور از فما فوقها ( پشه يا بالاتر از آن ) چيست ؟ مفسران دو گونه تفسير كرده‏اند : گروهى گفته‏اند منظور بالاتر از آن در كوچكى است ، زيرا مقام ، مقام بيان كوچكى مثال است ، و برترى نيز از اين نظر مى‏باشد ، اين درست به آن ميماند كه گاه به كسى بگوئيم تو چرا براى يك تومان اينهمه زحمت مى‏كشيد ، شرم نمى‏كنى او مى‏گويد شرمى ندارد من براى بالاتر از آن هم زحمت مى‏كشى ، حتى براى يك ريال ! بعضى ديگر گفته‏اند : مراد بالاتر از نظر بزرگى است ، يعنى خداوند هم مثالهاى كوچك را مطرح مى‏كند و هم مثالهاى بزرگ را ، درست مطابق مقتضاى حال.



    ولى تفسير اول مناسبتر به نظر مى‏رسد.



    سپس در دنبال اين سخن مى‏فرمايد : اما كسانى كه ايمان آورده‏اند مى‏دانند كه آن مطلب حقى است از سوى پروردگارشان ( فاما الذين آمنوا فيعلمون انه الحق من ربهم).



    تفسير نمونه ج : 1ص :148



    آنها در پرتو ايمان و تقوا از لجاجت و عناد و كينه‏توزى با حق دورند.



    و مى‏توانند چهره حق را به خوبى ببينند ، و منطق مثلهاى خدا را درككنند.



    ولى آنها كه كافرند مى‏گويند خدا چه منظورى از اين مثال داشته كه مايه تفرقه و اختلاف شده ، گروهى را به وسيله آن هدايت كرده ، و گروهى را گمراه ؟ ! ( و اما الذين كفروا فيقولون ما ذا اراد الله بهذا مثلا يضل به كثيرا و يهدى به كثيرا).



    اين خود دليل بر آن است كه اين مثلها از ناحيه خدا نيست ، چرا كه اگر از ناحيه او بود همه آن را پذيرا مى‏شدند ! ! ولى خداوند در يك جواب كوتاه و قاطع به آنها پاسخ مى‏گويد كه تنها فاسقان و گنهكارانى را كه دشمن حقند به وسيله آن گمراه مى‏سازد ( و ما يضل الا الفاسقين).



    بنابر اين تمام اين سخنان ، سخنان خدا است و نور و هدايت است ، چشم بينا مى‏خواهد كه از آن استفاده كند ، و اگر اين كوردلان به مخالفت و لجاج بر مى‏خيزند بر اثر نقصان و كمبود خودشان است ، و گرنه در اين آيات الهى نقصى وجود ندارد .

    ---------- Post added at ۲۱:۳۰ ---------- Previous post was at ۲۱:۲۹ ----------

    نكته‏ها:



    1-اهميت مثال در بيان حقايق

    مثالهاى مناسب ، نقش فوق العاده حساس و غير قابل انكارى براى روشن.



    تفسير نمونه ج : 1ص :149



    ساختن حقايق و دلنشين كردن مطالب مختلف دارد : گاه مى‏شود ذكر يك مثال مناسب آنچنان راه را نزديك و ميان بر مى‏كند كه زحمت استدلالات فلسفى زيادىرا از دوش گوينده و شنونده بر مى‏دارد.



    و مهمتر اينكه : براى تعميم و گسترش مطالب پيچيده علمى در سطح عموم راهى جز استفاده از مثالهاى مناسب نيست.



    نقش مثال را در خاموش كردن افراد لجوج و بهانه‏گير نيز نمى‏توان انكار كرد.



    و به هر حال تشبيه معقول به محسوس يكى از طرق مؤثر تفهيم مسائل عقلى است.



    (البته همانگونه كه گفتيم مثال بايد مناسب باشد و گرنه گمراه كننده و به همان اندازه خطرناك و دور كننده از مقصد خواهد بود).



    روى همين جهات در قرآن به مثالهاى زيادى برخورد مى‏كنيم كه هر يك از ديگرى جالبتر و شيرينتر و مؤثرتر است ، چرا كه قرآن كتابى است براى همه انسانها در هر سطح و هر پايه‏اى از تفكر و معلومات ، كتابى است در نهايت فصاحت و بلاغت .



    2- چرا مثال به پشه ؟



    گر چه بهانه‏جويان ، خردى و كوچكى پشه يا مگس را وسيله استهزاء و ايراد به آيات قرآن قرار داده بودند ، اما اگر آنها كمى انصاف و درك و شعور مى‏داشتند و در ساختمان اين حيوان بسيار كوچك مى‏انديشيدند مى‏فهميدند كه يك دنيا دقت و ظرافت در ساختمان آن به كار رفته كه عقل در آن حيران مى‏ماند.



    تفسير نمونه ج : 1ص :150



    امام صادق (عليه‏السلام‏) در باره آفرينش اين حيوان كوچك مى‏فرمايد : خداوند به پشه مثال زده است با اينكه از نظر جسم بسيار كوچك است ، ولى از نظر ساختمان همان دستگاههائى را دارد كه بزرگترين حيوانات ( خشكى ) يعنى فيل دارا است و علاوه بر آن دو عضو ديگر ( شاخكها و بالها ) در پشه است كه فيل فاقد آن است خداوند مى‏خواهد با اين مثال ظرافت آفرينش را براى مؤمنان بيان كند ، تفكر در باره اين موجود ظاهرا ضعيف كه خدا آن را شبيه فيل آفريده است انسان را متوجه عظمت آفريدگار مى‏سازد .



    مخصوصا خرطومش همانند خرطوم فيل ، تو خالى است و با نيروى مخصوصى خون را به خود جذب مى‏كند ، اين لوله ظريفترين سرنگهاى دنيا است و سوراخ درون آن فوق العاده باريك است .



    خدا نيروى جذب و دفع و هضم و همچنين دست و پا و گوش مناسب به او داده بالهائى به او مرحمت كرده تا در طلب غذا پرواز كند ، اين بالها آنچنان به سرعت بالا و پائين مى‏شود كه حركت آن با چشم قابل رؤيت نيست ، اين حشره به قدرى حساس است كه به مجرد تكان خوردن چيزى احساس خطر مى‏كند و به سرعت خود را از منطقه خطر دور مى‏سازد و عجب اين است كه در عين ناتوانى بزرگترين حيوانات را عاجز مى‏كند.



    امير مؤمنان على (عليه‏السلام‏) در نهج البلاغه بيان عجيبى در اين زمينه دارد : اگر همه موجودات زنده جهان ... جمع شوند و دست به دست هم بدهند هرگز توانائى بر ايجاد پشه‏اى ندارند ، بلكه عقول آنها در راه يافتن به اسرار آفرينش اين حيوان متحير مى‏ماند ، و نيروى‏هاشان ناتوان و خسته مى‏شود و پايان مى‏گيرد ، و سرانجام پس از تلاش ، شكست‏خورده ، اعتراف مى‏نمايند كه در برابر آفرينش پشه‏اى درمانده‏اند و به عجز خود اقرار مى‏نمايند و حتى به ناتوانيشان از نابود ساختن آن .
    2 کاربر مقابل از امیرمهدی عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند. asmin, nasti8334
    فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ
    امیرمهدی آنلاین نیست.

  4. 58,565 امتیاز ، سطح 75
    1% کامل شده  امتیاز لازم برای سطع بعدی 1,485
    0% فعالیت
    تاریخ عضویت
    1389/03/25
    محل سکونت
    کرمانشاه
    نوشته ها
    4,475
    امتیاز
    58,565
    سطح
    75
    تشکر
    6,382
    تشکر شده 17,504 بار در 5,769 ارسال
    دنبال شونده‌ها
    0
    دنبال کننده‌ها
    0

    #294 1391/02/08, 22:33
    3- هدايت و اضلال الهى




    تفسير نمونه ج : 1ص :151



    3- هدايت و اضلال الهى



    ظاهر تعبير آيه فوق ، ممكن است اين توهم را بوجود آورد كه هدايت و گمراهى جنبه اجبارى دارد و تنها منوط به خواست خدا است ، در حالى كه آخرين جمله اين آيه حقيقت را آشكار كرده و سرچشمه هدايت و ضلالت را اعمال خود انسان مى‏شمارد .



    توضيح اينكه : هميشه اعمال و كردار انسان ، نتائج و ثمرات و بازتاب خاصى دارد ، از جمله اينكه اگر عمل نيك باشد ، نتيجه آن ، روشن‏بينى و توفيق و هدايت بيشتر به سوى خدا و انجام اعمال بهتر است.



    شاهد اين سخن آيه 29 سوره انفال است كه مى‏فرمايد : يا ايها الذين آمنوا ان تتقوا الله يجعل لكم فرقانا : ... اگر پرهيزگارى پيشه كنيد خداوند حس تشخيص حق از باطل را در شما زنده مى‏كند و به شما روشن‏بينى عطا مى‏فرمايد .



    و اگر دنبال زشتيها برود ، تاريكى و تيرگى قلبش افزون مى‏گردد ، و به سوى گناه بيشترى سوق داده مى‏شود و گاه تا سر حد انكار خداوند مى‏رسند ، شاهد اين گفته ، آيه 10 سوره روم مى‏باشد كه مى‏فرمايد : ثم كان عاقبة الذين اسائوا السوآى ان كذبوا بايات الله و كانوا بها يستهزئون : عاقبت افرادى كه اعمال بد انجام مى‏دهند به اينجا منتهى شد كه آيات خدا را تكذيب كردند و مورد استهزاء قرار دادند ! و در آيه ديگر مى‏خوانيم : فلما زاغوا ازاغ الله قلوبهم : هنگامى كه از حق برگشتند خداوند دلهاى آنها را برگردانيد ( سوره صف آيه 5 ) .



    در آيه مورد بحث نيز شاهد اين گفته آمده است آنجا كه مى‏فرمايد : و ما يضل به الا الفاسقين : خداوند گمراه نمى‏كند جز افراد فاسق و بد كردار را.



    بنابر اين انتخاب راه خوب يا بد از اول در اختيار خود ما است ، اين حقيقت را وجدان هر انسانى قبول دارد ، سپس بايد در انتظار نتيجه‏هاى قهرى آن باشيم.



    تفسير نمونه ج : 1ص :152



    كوتاه سخن اينكه : هدايت و ضلالت در قرآن به معنى اجبار بر انتخاب راه درست يا غلط نيست ، بلكه بشهادت آيات متعددى از خود قرآن هدايت به معنى فراهم آوردن وسائل سعادت و اضلال به معنى از بين بردن زمينه‏هاى مساعد است ، بدون اينكه جنبه اجبارى به خود بگيرد .



    و اين فراهم ساختن اسباب ( كه نام آنرا توفيق مى‏گذاريم ) يا بر هم زدن اسباب ( كه نام آنرا سلب توفيق مى‏گذاريم ) نتيجه اعمال خود انسانها است كه اين امور را در پى دارد ، پس اگر خدا به كسانى توفيق هدايت مى‏دهد و يا از كسانى توفيق را سلب مى‏كند نتيجه مستقيم اعمال خود آنها است.



    اين حقيقت را در ضمن يك مثال ساده مى‏توان مشخص ساخت هنگامى كه انسان از كنار يك پرتگاه يايك رودخانه خطرناك مى‏گذرد هر چه خود را به آن نزديكتر سازد جاى پاى او لغزنده‏تر و احتمال سقوطش بيشتر و احتمال نجات كمتر مى‏شود و هر قدر خود را از آن دور مى‏سازد جاى پاى او محكمتر و مطمئن‏تر مى‏گردد و احتمال سقوطش كمتر مى‏شود ، اين يكى هدايت و آن ديگرى ضلالت نام دارد.



    از مجموع اين سخن پاسخ گفته كسانى كه به آيات هدايت و ضلالت خرده گرفته‏اند به خوبى روشن مى‏شود.



    4- منظور از فاسقين كسانى هستند كه از راه و رسم عبوديت و بندگى پا بيرون نهاده‏اند زيرا فسق از نظر ريشه لغت به معنى خارج شدن هسته از درون خرما است سپس در اين معنى توسعه داده شده و به كسانى كه از جاده بندگى خداوند بيرون مى‏روند اطلاق شده است .




    ---------- Post added at ۲۱:۳۱ ---------- Previous post was at ۲۱:۳۰ ----------

    تفسير نمونه ج : 1ص :153



    الَّذِينَ يَنقُضونَ عَهْدَ اللَّهِ مِن بَعْدِ مِيثَقِهِ وَ يَقْطعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَن يُوصلَ وَ يُفْسِدُونَ فى الأَرْضِأُولَئك هُمُ الْخَسِرُونَ‏(27)



    ترجمه:



    27 -(فاسقان آنها هستند كه ) پيمان خدا را پس از آن كه محكم ساختند ، مى‏شكنند ، و پيوندهائى را كه خدا دستور داده بر قرار سازند قطع مى‏نمايند ، و در جهان فساد مى‏كنند ، اينها زيانكارانند.



    تفسير : زيانكاران واقعى



    از آنجا كه در آخرين آيه گذشته ، سخن از اضلال فاسقان بود در اين آيه با ذكر سه صفت فاسقان را كاملا مشخص و معرفى مى‏كند :



    1- فاسقان كسانى هستند كه پيمان خدا را پس از آنكه محكم ساختند مى‏شكنند ( الذين ينقضون عهد الله من بعد ميثاقه).



    انسانها در واقع پيمانهاى مختلفى با خدا بسته‏اند ، پيمان توحيد و خداشناسى پيمان عدم تبعيت از شيطان و هواى نفس ، فاسقان همه اين پيمانها را شكسته ، سر از فرمان حق بر تافته ، و از خواسته‏هاى دل و شيطان پيروى مى‏كنند.



    اين پيمان كجا و چگونه بسته شد ؟ در اينجا اين سؤال پيش مى‏آيد كه پيمان يك امر دو جانبه است ، ما هرگز به خاطر نداريم كه پيمانى با پروردگارمان در گذشته در اين زمينه‏ها بسته باشيم ؟ ولى با توجه به يك نكته پاسخ اين سؤال روشن مى‏شود و آن اينكه خداوند در عمق روح و باطن سرشت انسان ، شعور مخصوص و نيروهاى ويژه‏اى قرار داده كه از طريق هدايت آن مى‏تواند ، راه راست را پيدا كند و از شيطان و هواى نفس تبعيت ننمايد ، به دعوت رهبران الهى پاسخ مثبت داده و خود را با آن هماهنگ سازند .



    تفسير نمونه ج : 1ص :154



    قرآن از اين فطرت مخصوص تعبير به عهد خدا و پيمان الهى مى‏كند ، در حقيقت اين يك پيمان تكوينى است نه تشريعى و قانونى ، قرآن مى‏گويد : ا لم اعهد اليكم يا بنى آدم ان لا تعبدوا الشيطان انه لكم عدو مبين و ان اعبدونى هذا صراط مستقيم : اى فرزندان آدم ! مگر از شما پيمان نگرفتم كه شيطان را نپرستيد كه او دشمن آشكار شما است ، و مرا پرستش كنيد كه راه راست همين است .



    پيدا است كه اين آيه اشاره به همان فطرت توحيد و خداشناسى و عشق به پيمودن راه تكامل است.



    شاهد ديگر براى اين سخن ، جمله‏اى است كه در نخستين خطبه نهج البلاغه از امير مؤمنان على (عليه‏السلام‏) مى‏خوانيم : فبعث فيهم رسله و واتر اليهم انبياءه ليستادوهم ميثاق فطرته : خداوند پيامبران خويش را يكى پس از ديگرى به سوى مردم فرستاد تا از آنها بخواهند كه به پيمان فطرى خويش عمل كند .



    به تعبير روشنتر خدا هر موهبتى به انسان ارزانى مى‏دارد ، همراه آن عملا پيمانى با زبان آفرينش از او مى‏گيرد ، به او چشم مى‏دهد يعنى با اين چشم حقايق را ببين ، گوش مى‏دهد يعنى صداى حق را بشنو ... و به اين ترتيب هر گاه انسان از آنچه در درون فطرت او است بهره نگيرد و يا از نيروهاى خدا داد در مسير خطا استفاده كند ، پيمان خدا را شكسته است.



    آرى فاسقان ، همه يا قسمتى از اين پيمانهاى فطرى الهى را زير پا مى‏گذارند .



    2 -سپس به دومين نشانه آنها اشاره كرده مى‏گويد : آنها پيوندهائى را كه خدا دستور داده بر قرار سازند قطع مى‏كنند ( و يقطعون ما امر الله به ان يوصل).



    گر چه بسيارى از مفسران اين آيه را ناظر به خصوص به قطع رحم و بريدن رابطه خويشاوندى دانسته‏اند ، ولى دقت در مفهوم آيه نشان مى‏دهد كه معنى وسيعتر



    تفسير نمونه ج : 1ص :155



    و عمومى‏ترى دارد كه مساله قطع رحم يكى از مصداقهاى آن است.



    زيرا آيه مى‏گويد : فاسقان پيوندهائى را كه خدا دستور دادهبر قرار بماند قطع مى‏كنند ، اين پيوندها شامل پيوند خويشاوندى ، پيوند دوستى ، پيوندهاى اجتماعى ، پيوند و ارتباط با رهبران الهى و پيوند و رابطه با خدا است ، و به اين ترتيب نبايد معنى آيه را منحصر به قطع رحم و زير پا گذاشتن رابطه‏هاى خويشاوندى دانست.



    لذا بعضى از مفسران آن را به قطع رابطه با پيامبران و مؤمنان ، يا قطع رابطه با پيامبران ديگر و كتب آسمانى آنها كه خدا دستور پيوند با همه آنها را داده است تفسير كرده‏اند كه پيدا است اين تفسيرها نيز بيان كننده بخشى از مفهوم كلى آيه است.



    در بعضى از روايات جمله ما امر الله به ان يوصل به رابطه با امير مؤمنان (عليه‏السلام‏) و ائمه اهل بيت (عليهم‏السلام‏) تفسير شده است .



    3 -نشانه ديگر فاسقان ، فساد در روى زمين است كه در آخرين مرحله به آن اشاره شده : آنها فساد در زمين مى‏كنند ( و يفسدون فى الارض).



    البته اين خود مطلبى روشن است ، آنها كه خدا را فراموش كرده و سر از اطاعت او بر تافته‏اند ، و حتى نسبت به خويشاوندان خود ، رحم و شفقت ندارند پيدا است با ديگران چگونه معامله خواهند كرد ؟ آنها در پى كامجوئى و لذتهاى خويش و منافع شخصى خود هستند ، جامعه به هر جا كشيده شود براى آنها فرق نمى‏كند ، هدفشان بهره بيشتر و كامجوئى افزونتر است ، و براى رسيدن به اين هدف از هيچ خلافى پروا ندارند ، پيدا است كه اين طرز فكر و عمل چه فسادهائى در جامعه به وجود مى‏آورد .



    ---------- Post added at ۲۱:۳۳ ---------- Previous post was at ۲۱:۳۱ ----------

    تفسير نمونه ج : 1ص :156



    قرآن مجيد در پايان آيه مى‏گويد : آنها همان زيانكارانند ( اولئك هم الخاسرون).



    راستى چنين است ؟ چه زيانى از اين برتر كه انسان همه سرمايه‏هاى مادى و معنوى خود را كه مى‏تواند بزرگترين افتخارها و سعادتها را براى او بيافريند در طريق فنا و نيستى و بدبختى و سيه‏روزى خود به كار برد ؟ ! كسانى كه بهمقتضاى مفهوم فسق از حوزه اطاعت خداوند بيرون رفته‏اند چه سرنوشتى غير از اين مى‏توانند داشته باشند

    نكته‏ها:



    1- اهميت صله رحم در اسلام


    گرچه آيه فوق از احترام به همه پيوندهاى الهى سخن مى‏گفت ، ولى بدون شك پيوند خويشاوندى يك مصداق روشن آن است.



    اسلام نسبت به صله رحم و كمك و حمايت و محبت نسبت به خويشاوندان اهميت فوق‏العاده‏اى قائل شده است و قطع رحم و بريدن رابطه از خويشان و بستگان را شديدا نهى كرده است.



    اهميت صله رحم تا آنجا است كه پيامبر اسلام (صلى‏الله‏عليه‏وآله‏وسل م‏) مى‏فرمايد : صلة الرحمتعمر الديار و تزيد فى الاعمار و ان كان اهلها غير اخيار : پيوند با خويشاوندان شهرها را آباد مى‏سازد ، و بر عمرها مى‏افزايد هر چند انجام دهندگان آن از نيكان هم نباشند.



    در سخنان امام صادق (عليه‏السلام‏) مى‏خوانيم : صل رحمك و لو بشربة من ماء و افضل ما يوصل به الرحم كف الاذى عنها : پيوند خويشاوندى خويش را حتى با جرعه‏اى از آب محكم كن و بهترين راه براى خدمت به آنان اين است كه ( لا اقل ) از تو آزار و مزاحمتى نبينند ! .



    تفسير نمونه ج : 1ص :157



    زشتى و گناه قطع رحم به حدى است كه امام سجاد (عليه‏السلام‏)به فرزند خود نصيحت مى‏كند كه از مصاحبت با پنج طايفه بپرهيزد ، يكى از آن پنج گروه كسانى هستند كه قطع رحم كرده‏اند : ... و اياك و مصاحبة القاطع لرحمه فانى وجدته ملعونا فى كتاب الله بپرهيز از معاشرت با كسى كه قطع رحم كرده كه قرآن او را ملعون و دور از رحمت خدا شمرده است.



    در سوره محمد (صلى‏الله‏عليه‏وآله‏وسل م‏) آيه 22 مى‏فرمايد : فهل عسيتم ان توليتم ان تفسدوا فى الارض و تقطعوا ارحامكم اولئك الذين لعنهم الله : ... شما كه در زمين فساد مى‏كنيد و قطع رحم مى‏نمائيد مشمول لعنت خدا هستيد و از رحمت او دور ! كوتاه سخن اينكه : قرآن نسبت به قاطعان رحم و برهم‏زنندگان پيوند خويشاوندى تعبيرات شديدى دارد ، و احاديث اسلامى نيز آنها را سخت مذمت كرده است .



    از پيامبر اسلام (صلى‏الله‏عليه‏وآله‏وسل م‏) پرسيدند : مبغوضترين عمل در پيشگاه خداوند كدام است ؟ در پاسخ فرمود : شرك به خدا.



    پرسيدند بعد از آن ؟ فرمود : قطع رحم.



    علت اينكه اسلام نسبت به نگهدارى و حفظ پيوند خويشاوندى اينهمه پافشارى كرده اين است كه هميشه براى اصلاح ، تقويت ، پيشرفت تكامل و عظمت بخشيدن به يك اجتماع بزرگ ، چه از نظر اقتصادى يا نظامى ، و چه از نظر جنبه‏هاى معنوى و اخلاقى بايد از واحدهاى كوچك آن شروع كرد ، با پيشرفت


    کاربر مقابل از امیرمهدی عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است: nasti8334
    فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ
    امیرمهدی آنلاین نیست.

  5. 58,565 امتیاز ، سطح 75
    1% کامل شده  امتیاز لازم برای سطع بعدی 1,485
    0% فعالیت
    تاریخ عضویت
    1389/03/25
    محل سکونت
    کرمانشاه
    نوشته ها
    4,475
    امتیاز
    58,565
    سطح
    75
    تشکر
    6,382
    تشکر شده 17,504 بار در 5,769 ارسال
    دنبال شونده‌ها
    0
    دنبال کننده‌ها
    0

    تفسیرقران

    #295 1391/02/08, 22:34
    تفسير نمونه ج : 1ص :156

    قرآن مجيد در پايان آيه مى‏گويد : آنها همان زيانكارانند ( اولئك هم الخاسرون).

    راستى چنين است ؟ چه زيانى از اين برتر كه انسان همه سرمايه‏هاى مادى و معنوى خود را كه مى‏تواند بزرگترين افتخارها و سعادتها را براى او بيافريند در طريق فنا و نيستى و بدبختى و سيه‏روزى خود به كار برد ؟ ! كسانى كه بهمقتضاى مفهوم فسق از حوزه اطاعت خداوند بيرون رفته‏اند چه سرنوشتى غير از اين مى‏توانند داشته باشند

    نكته‏ها:

    1- اهميت صله رحم در اسلام


    گرچه آيه فوق از احترام به همه پيوندهاى الهى سخن مى‏گفت ، ولى بدون شك پيوند خويشاوندى يك مصداق روشن آن است.

    اسلام نسبت به صله رحم و كمك و حمايت و محبت نسبت به خويشاوندان اهميت فوق‏العاده‏اى قائل شده است و قطع رحم و بريدن رابطه از خويشان و بستگان را شديدا نهى كرده است.

    اهميت صله رحم تا آنجا است كه پيامبر اسلام (صلى‏الله‏عليه‏وآله‏وسل م‏) مى‏فرمايد : صلة الرحمتعمر الديار و تزيد فى الاعمار و ان كان اهلها غير اخيار : پيوند با خويشاوندان شهرها را آباد مى‏سازد ، و بر عمرها مى‏افزايد هر چند انجام دهندگان آن از نيكان هم نباشند.

    در سخنان امام صادق (عليه‏السلام‏) مى‏خوانيم : صل رحمك و لو بشربة من ماء و افضل ما يوصل به الرحم كف الاذى عنها : پيوند خويشاوندى خويش را حتى با جرعه‏اى از آب محكم كن و بهترين راه براى خدمت به آنان اين است كه ( لا اقل ) از تو آزار و مزاحمتى نبينند ! .



    تفسير نمونه ج : 1ص :157



    زشتى و گناه قطع رحم به حدى است كه امام سجاد (عليه‏السلام‏)به فرزند خود نصيحت مى‏كند كه از مصاحبت با پنج طايفه بپرهيزد ، يكى از آن پنج گروه كسانى هستند كه قطع رحم كرده‏اند : ... و اياك و مصاحبة القاطع لرحمه فانى وجدته ملعونا فى كتاب الله بپرهيز از معاشرت با كسى كه قطع رحم كرده كه قرآن او را ملعون و دور از رحمت خدا شمرده است.



    در سوره محمد (صلى‏الله‏عليه‏وآله‏وسل م‏) آيه 22 مى‏فرمايد : فهل عسيتم ان توليتم ان تفسدوا فى الارض و تقطعوا ارحامكم اولئك الذين لعنهم الله : ... شما كه در زمين فساد مى‏كنيد و قطع رحم مى‏نمائيد مشمول لعنت خدا هستيد و از رحمت او دور ! كوتاه سخن اينكه : قرآن نسبت به قاطعان رحم و برهم‏زنندگان پيوند خويشاوندى تعبيرات شديدى دارد ، و احاديث اسلامى نيز آنها را سخت مذمت كرده است .



    از پيامبر اسلام (صلى‏الله‏عليه‏وآله‏وسل م‏) پرسيدند : مبغوضترين عمل در پيشگاه خداوند كدام است ؟ در پاسخ فرمود : شرك به خدا.



    پرسيدند بعد از آن ؟ فرمود : قطع رحم.



    علت اينكه اسلام نسبت به نگهدارى و حفظ پيوند خويشاوندى اينهمه پافشارى كرده اين است كه هميشه براى اصلاح ، تقويت ، پيشرفت تكامل و عظمت بخشيدن به يك اجتماع بزرگ ، چه از نظر اقتصادى يا نظامى ، و چه از نظر جنبه‏هاى معنوى و اخلاقى بايد از واحدهاى كوچك آن شروع كرد ، با پيشرفت


    کاربر مقابل از امیرمهدی عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است: nasti8334
    فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ
    امیرمهدی آنلاین نیست.

  6. 79,942 امتیاز ، سطح 87
    89% کامل شده  امتیاز لازم برای سطع بعدی 208
    0% فعالیت
    تاریخ عضویت
    1388/05/24
    محل سکونت
    بيرجند
    نوشته ها
    3,530
    امتیاز
    79,942
    سطح
    87
    تشکر
    18,391
    تشکر شده 14,320 بار در 6,196 ارسال
    دنبال شونده‌ها
    0
    دنبال کننده‌ها
    0

    #296 1392/04/11, 12:01
    اميدوارم امسال هم با همت دوستان اسپيشالي و متدينين مهربان دوره قران خوبي داشته باشه سايت .
    از آقا امير مهدي ميخوام اگر دوست دارند پيگيري كنند و اسامي دوستان رو جمع آوري كنند و اين دوره رو راه بندازند .
    2 کاربر مقابل از طه عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند. kavirdell59, نیلوفر
    طه آنلاین نیست.

صفحه 30 از 30 نخستنخست ... 20282930

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •