خاطرات اولین روزهای شپسیال

[مسعود]

من اسم سایت تو کلوب معلولین سایت کلوب پیدا کردم و اومدم اینجا اولین نفر با نوید (خدا بیاموز ) و حسین حرف زدم یه جوری شده بود که متا مثل داداش شده بودیم یادش بخیر بعد یک هفته قرار نمایشگاه کتاب گذاشتن آرزو منو دعوت کرد اما من گفتم من اونجا هستم خودم میام میبینمت که ارزو دیدم بعد الناز داداش امیر دیدم و حسین البته برای مدت کمی چون من خودم گروهی برده بودم اونجا

[nargess]

فقط يادمه كه خيلي خيلي از آشنايي با اسپشيال هيجان زده و خوشحال بودم

[samira]

من يه شب توي گوگل نوشتم معلولين و چت بعدش يكسري لينك بازشدكه اسم سايت اسپشيال

هم بين اونا بود بلافاصله واردسايت شدم و خيلي سريع هم عضوشدم ولي اصلا نميدونستم

چطوري بايدفعاليت كنم تعداداعضاي فعال خيلي كمترازالان بود و من فقط دنبال آيدي اعضابودم كه

بتونم راهنمايي بگيرم بالاخره بعدازچندوقت جست وجو آيدي حسين روپيداكردم و باز بعدازكلي

انتظارموفق شدم باهاش چت كنم و بازم بعداز چندين بار پرس وجوتونستم فقط خودمو معرفي

كنم.تقريباهرشب به سايت سرميزدم ومطالب روميخوندم ولي فعاليتي نداشتم...نميدونم چرا اون

اولا خجالتي بودم يا بلدنبودم...تااينكه يشب ينفر آيديمو اد كرد...و گفت من فقط موفق شدم

آيدي شماروازسايت اسپشيال پيداكنم و لطفا كمكم كنيد كه چطوري بتونم فعاليت كنم.من

خودمم كه زياد بلدنبودم ولي خب يجورايي هم من به اون آموزش دادم وهم اون به من اعتمادبه

نفس(گفتم كه خجالتي بودم)....از اونشب بودكه ديگه فعاليتم زيادشدآهان راستي اون يه نفر

همين شبگرده هااااا

الان ديگه اسپشيال رو مثل خانواده خودم دوس دارم...خيلي خيلي زياد بهش وابسته شدم...

بطوري كه اگريكشب نيام چندتاپست بذارم خوابم نميبرهخلاصه بايد بزور منو ازاينجا بيرونم كنيد


اينم لينك اولين ارسال من در اسپشيال

http://forum.special.ir/showthread.php?t=1184

آخ يادش بخير...

[Shabgard]

یادش بخیر تقریبا پارسال همین وقتا بود که امین اسپشیال رو بهم معرفی کرد، اومدم یه نگاهی انداختم و مستقیم رفتم سراغ قسمت ضایع نخاعی ها، هرچی نگاه کردم دیدم درباره زخم بستر چیزی نوشته نشده، منم که از این زخم بستر رنج میبردم اومدم یه تاپیک با موضوع ( كمك در باره زخم بستر) ایجاد کردم و فقط منتظر بودم بچه ها بیان و جواب بدن که دیری نگذشت آیدا خانوم اولین پست و درباره سوالم گذاشت و بعدش روجه عزیز و همینطور حمید عزیز ( خیلی وقته نیست تو سایت هرکی خبری، شماره ای ازش داره ممنون میشم تو پیغام خصوصی برام بزاره)

من اون روزای اول فقط همین قسمت مربوط به ضایع نخاعی ها رو نگاه میکردم که نمیدونم یه چند روزی گذشت تا فهمیدم قسمتهای دیگه ای در موارد دیگه هم هست تو سایت، یکم که نگاه کردم آیدی سمیرا ( جیز جیگر بگیره ) رو دیدم، ادد کردم و طولی نگذشت تا بلاخره آنلاین شد و درباره سایت کلی ازش پرسیدم با کمک سمیرا شروع کردم به پست گذاشتن

تو یه تاپیک همه بچه ها آیدیشون رو گذاشته بودن برا چت با هم بعد منم که پورو ورداشتم از اول تا آخر همه آیدی ها رو با اجازه خودم ادد کردم تا چشم باز کردم دیدم اووووووووه چقدر ادد لیست اسپشیالی دارم و چقدر دوست اسپشیالی، دیگه تا وصل میشدم اول سایت اسپشیال رو باز میکردم بعد آیدیمو و و سریع نگاه میکردم چنتا اسپشیالی تو آیدیم آن هست تا مخشونو بخورم

راستش قبل اینکه با اسپشیال و بچه های معلول آشنا بشم با هرکی تو اینترنت آشنا میشدم نمیگفتم که من معلولم چون فکر کردم چه نیازی هست بگم من معلولم تا اگه کسی باهام مهربون باشه پیش خودم بگم طرف داره بهم ترحم میکنه یا اگه طرف باهام گرم نباشه بگم چون معلولم میخواد ازم فرار کنه ( حالا نمیدونم اون موقع فکرم درست بود یا نه) بعد اینکه با بچه های اسپشیال آشنا شدم خیلی راحت میگم آره من معلولم البته اگه بدونم که طرف مقابلم از بچه های اسپشیاله
باور کنید من حتی تا قبل اینکه با اسپشیال آشنا بشم کسی بهم میگفت معلول ناراحت میشدم یا از اینکه بگم من معلولم میترسیدم خوب نمیدونم چرا شاید چون دوستان معلول نداشتم و باهاشون برخورد نداشتم یاکه اصلا این وضعیت جدیدم (معلولیتم) رو قبول نداشتم ولی حالا خیلی راحت معلول بودنمو پذیرفتم و از گذاشتن اسم معلول روی خودم واحمه ای ندارم

من از نوید عزیز( روحش شاد) تا آخر عمر سپاسگذارم تا با ایجاد همچین فضای باعث شد من یا یکی مثل من خودمون رو بیشتر بشناسیم و باور کنیم ( نوید جان روحت شاد و یادت تا همیشه گرامی)

[نيكی]

من مرداد 86 اینجا عضو شدم یعنی حدودا دوسال و نیم پیش ! اول که اومدم اینجا اصلا اینطوری نبود که
کل اعضا فک کنم به 30 نفر هم نمیرسید . کاربران آنلاین هم هربار بیش از 2-3 نفر نبودن . فروم خیلی ابتدایی بود خیلی ...
من به درخواست یکی از دوستام اومدم اینجا : فراری نمیدونم چی شد که خودش زودتر از من فراری شد و دیگه نیومد ! منم حدود دو سالی لی خیال اینجا شدم تا همین چند ماه پیش اومدم دیدم بلــــــــــــــــــه چه پیشرفتی کردیم و خودمون خبر نداشتیم .. خلاصه موندنی شدیم

دفعه دومی که اومدم همون یه دوستم هم نداشتم هی سعی میکردم برم تو تاپیکای بحث که با بچه ها آشنا شم ولی کارساز نبود !
اون اولا آیدی مو گذاشته بودم تو پروفایلم .. یکی دو روز نگذشت که شبگرد عزیزم بهم پی ام داد بعد ازونم ممد دوست داشتنی . اعتراف میکنم محبت این دو تا بود که موندنی ام کرد و صمیمیت شون بود که خواستم با بچه ها بیشتر آشنا شم

[رضاقلیخانی]

سلام
من روز اول اومدم یعنی 93/1/30
فرداش یعنی 93/1/31تولدم بود

اولش خیلی غریب بودم و سیستم اشنای نداشتم
و همش خارجکی بود تمام ارورهاش

هی نظر میذاشتم نمایس نمیداد نگو باید تایید بشه

بعد گشتم گشتم کم کم اشنا شدم
کلی پست گذاشتم و کلی فعال بودم

و فقط فاطمه 58 تحویام می گرفت
بد آقا رضای شیرازی بی معرفت

بعد دیدم کسی سای ماخ نمی کنه
یعنی ((تحویل)) نمیگیره رفتم

یعنی قهر کردم

بعد اومدم و کلی دوست پیداکرم
البته آشنا شدم

الان همش با زهرا خانم ((شورای سایت))
رو اذیت می کنم فکرکنم سردرد گرفته از دستم

[فرح]

چه جالب....
حس خوبی داشتم

---------- Post added at ۲۰:۴۰ ---------- Previous post was at ۲۰:۳۹ ----------

نمیدونم چرا یهو دلم گرفت
کاش ...

---------- Post added at ۲۰:۴۰ ---------- Previous post was at ۲۰:۴۰ ----------

کاش زمان دستم بود
کاش من , من نبودم

[خزون]

یادش بخیر من 20 مرداد سه سال پیش اومدم اینجا...خیلی هیجان داشتم که اینجا پر آدمایی که میتونن منو درک کنن
کلی دوستای خوب پیدا کردم یکی از اونا باعث شد درسمو تموم کنم یکی دیگه کلی منو میخندوند وقتایی که ناراحت بودم یکی مدام تشویقم میکرد دکلمه بگم یکی مث خواهر همیشه نگران و مواظبم بود و خلاصه کلی رفیق که کمکای بزرگی بهم کردن و تاثیر زیادی تو زندگیم گذاشتن...

البته نگم براتون که چرا دلمم میگرفت بعضی وقتا ازینجا
خدا رحمت کنه اونایی رو که دیگه در بین ما نیستن...مخصوصا داداش میثم
ممنونم از همتون که هستید امیدوارم شاد باشید