اعتقاد دیگر من بر اینه که یه مرد زمانی میتونه ازدواج کگنه که احساس مسئولیت داشته باشه .
احساسات زنانه رو بفهمه
اعتقاد دیگر من بر اینه که یه مرد زمانی میتونه ازدواج کگنه که احساس مسئولیت داشته باشه .
احساسات زنانه رو بفهمه
پس کسی که هنوز تکلیفش با خونوادش معلوم نیست نباید به دختری پیشنهاد بده
کاربر مقابل از mehregan عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است: mohammadabc
اونایی که قشنگ حرف میزنن ... قشنگم پشت پا میزنن !!
کیانا خانوم ، یک پسر باید تکلیفشو چطور با خانوادش روشن کنه ؟ چی باید بگه ؟
وقتی خانواده از انتخاب پسر هیچ شناختی نداره نمیشه پیش بینی کرد که خانواده با انتخاب پسر چه برخوردی میکنن ... به نظر من باید پسر انتخابش رو بکنه ... اوکی اولیه رو از دختر بگیره .. با خانوادش در میون بزاره ... اگر خانواده اوکی دادن که چه بهتر ... اما اگر با مخالفت خانواده مواجه شد باید ببینه آیا ارزشش رو داره سماجت خرج بده و خودش رو درگیر این مسئله کنه و رضایت خانواده رو جلب کنه یا نه .... اگر واقعا ارزشش رو داشت به نظر من باید سعی کنه خانوادش رو راضی کنه ...
البته با در نظر گرفتن جو داخل خانواده و شرایط دیگه مثل فرهنگ و .....
نباید با نه گفتن خانواده شمشیر رو غلاف کرد ... خانواده خوب فرزندشون رو میخوان ... حق هم دارن بندگان خدا ... اما خوب باید باهاشون پای میز مناظره نشست و برای جلب رضایتشون تلاش کرد ... و بله رو گرفت ! ... اگر هم مخالفت خانواده منطقی بود خوب باید قبول کرد ....
من یه نظر دیگه هم دارم .... عقل و منطق میگه توی پسر معلول اگر با یک دختر معلول ازدواج کنی مشکلات خیلی زیادی خواهی داشت ! ... باید تسلیم شد ؟؟ اگر ازدواج کردن و دیدن زندگی همونطور که عقل پیشبینی کرده بود و اطرافیان هم زیاد تاکید میکردن ، خیلی مشکل و سخت هست ... باید تسلیم شد و تصمیم به جدایی گرفت ؟؟ اینجا یک نیرویی که با عقل امروزه زیاد جور در نمیاد زندگی رو با همه سختی هاش شیرین میکنه ... و اون عشق هست .
از سادگی برخی دختر خانومای سایت خیلی دلخورم .... بیشتر دقت كنید .
هر پدر و مادری وقتی فرزندشون موقع ازدواجش بشه سعی میکنند بهترین مورد رو انتخاب کنند که متاسفانه این بهترین از دیده اکثریت ظاهر هست .آدمها متفاوتند ما حتی در میان بچها هم میبینیم بچه ای برای رسیدن به هدف و خواسته خودش پافشاری میکنه گاهی در این میان بچه موافق میشه گاهی والدین . زندگی کردن با یک معلول کار آسونی نیست یک عشق میخواهد و یک صبوری
گاهی مخالفت خونواده به این دلیل هست که انها یکی از این دو مساله رو یا حتی هر دو رو در فرزند خودشون نمیبینن به همین دلیل مخالفت میکنند چون نگران بعد هستند که بچه خودشون خسته بشه و کنار بکشه اما اگه پسری این رو به خونواده ثابت کنه که تا آخر سر حرفش هست باز دو حالت داره یا خونواده موافقت میکنند یا باز مخالفت . اینجاست اگر پسر همه جوانب رو در نظر گرفته و از عاقبت کار با خبر هست باید روی خسته خودش بسته حتی خودش تنها جلو بره اما گفتم به شرطی تمام سختیها رو بدونه و وسط راه کنار نکشه
اونایی که قشنگ حرف میزنن ... قشنگم پشت پا میزنن !!
من كاملا با حسين و مارال موافقم
گريه درچشمان من طوفان غم دارد ولي.....خنده بر لب ميزنم تا کس نداند راز من
من بیشتر از خودم دلم برای اطرافیانم میسوزه و میگم نه زهره تو باید همه سختی ها رو خودت به تنهایی بکشی.نباید با ازدواجت کسی رو بدبخت کنی و...........
به من بفهمون کجای سرنوشتم ؟
دارم میرم جهنم یا راهی بهشتم ؟
از این دو راهی دل خوشی ندارم........
یا می خورم به پاییز یا میرسه بهارم.........؟
اگر کاری خدا خواهد اگر اسان اگر مشکل برانگیزد وسائل را بر اندازد موانع را
اگر کاری نخواهد او بر انگیزد موانع را بر اندازد وسائل را
منظور من این هست که وقتی پسری تصمیم به ازدواج با دختری میگیره اول نظر خودش رو با خونوادش در میون بزاره با انها صلاح مشورت کنه حرفاشو بزنهبعد به دختر پیشنهاد بده نه اینکه اول به دختر بگه اون طفلک رو امیدوار کنه بعد بره سر مساله اصلی که پدر مادر هست
اونایی که قشنگ حرف میزنن ... قشنگم پشت پا میزنن !!
جای آقا نوید خیلی خالی
یادم تو تاپیک ازدواج معلولین از انتخاب موضوع خوشش امده بود.
روحش قرین شادی و رحمت واسعه الهی باشد .حتما از این موضوع هم خوشش اومده .
و اما بعد.
کاربر محترم 222 گاهی هر چه دختر و پسر تلاش میکنند که خانواده رو متقاعد کنند اما راهی پیدا نمیشه .
نه مشاور نه دوست نه آشنا و مسئله وقتی بغرنج تر میشه اینکه دختر و یا پسر در یک خانواده تنها و تنها باشند و هیچ کس نباشد که واسطه خیری و یا میانجی گری کند .
من هميشه به آينده اميدوارم و مطمن هستم معجزه هنوز هم جريان دارد . و در همه حال بايد شاد بود زيرا هميشه چشمهايي در بالا نگران ما هستند .
ببینید من توی نزدیکان خودم میشناسم خانمی رو که قصد ازدواج با یک فرد معلول ضایعه نخاعی رو داشتند ابتدا همه خانواده و اقوام و اشنایان با ایشون مخالفت کردند به طور خیلی شدید ولی این خانم با شناختی از این اقا داشتند به همه قبولوندند که این اقا فرد بسیار مناسبی برای ازدواج با این خانم هست و در نتیجه طوری برخورد کردند که همین خانواده که مخالف سرسخت این ازدواج بودند با کمال میل این اقارو قبول کردند به عنوان داماد خانواده و الحمدالله تا الان که نزدیک 10 سال از ازدواجشون میگذره با داشتن یک فرزند از زندگیشون باوجود مشکلات زیاد راضی هستند
اما
این مساله متاسفانه در مورد اقایون اونهم معلول صدق نمیکنه من خودم در اصل با ازدواج یک دختر معلول با پسر سالم مخالفم و دلایل خودم رو دارم ولی در مورد ازدواج دو معلول یا به قول پپر کبوتر با کبوتر متاسفانه مورد خیلی کمی وجود داره که پسر دختری که معلول باشه رو بخاد ولی در مقابل مخالفت بی جای والدینش که براساس منطق نیست کم نیاره و تا اخرش بره
در فروبسته ترین دشواری ،
در گرانبارترین نومیدی ،
بارها بر سرخود ، بانگ زدم :
- هیچت ار نیست مخور خون جگر ،
دست که هست !
بیستون را یاد آر ،
دست هایت را بسپار به کار ،
کوه را چون پَر کاه از سر راهت بردار!http://telegrm.me/@afra_wooden
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)