سلام
منم تا حدودی با نظر آقا مجید موافقم
فراموش کردن وضعیت و با اراده حرکت کردن فقط در صورتی جواب میده که یا فرد بخواد جدای از دیگران و جامعه زندگی کنه یا اینکه در کشوری باشه که به لحاظ فرهنگی و رفاهی(امکانات برای قشر معلول) در سطوح بالاتری از مملکت ما قرار داشته باشه.
چند روز پیش خواهرم مشغول کاری بود خواستم برم کتری رو بزارم روی اجاق گاز، حالا کتری رو پر آب کردم گذاشتم رو اجاق دارم کبریت میزنم کبریت رو از دستم میگیره که مبادا دستت بسوزه
در حالیکه میدونه سالها مستقل و به دور از خانواده زندگی کرده ام و در تمام امور مستقل هستم اما این باور براشون سخته که من از این لحاظ تفاوتی با دیگران ندارم و می توانم از عهده ی خود بر بیام
بارها از این موارد برای من پیش اومده و باعث شده بارها بشینم و باهاشون صحبت کنم که من می تونم
تنها کاری که فکر می کردند من از عهده اش بر میام درس خوندن بوده و بس
حالا اینم غنیمته داریم در همسایگی خودمون که اجازه درس خوندن به دخترشون که شدت مشکل جسمیش از من بسیار پایین تر بود ندادند که مبادا به زمین بخورد و بدتر شود
هرچند من بارها زمین خوردم اما چیزیم نشد هنوز سالمم
+
مدتی پیش مشاوری می رفتم ایشون مدعی بودند که من می توانم با رفتارم دیدگاه اطرافیان را تغییر بدم هر چند بی فایده نبود اما تک و تنها جنگیدن در محیطی که من زندگی می کنم و آداب و معاشرت بسیار پررگ است، دید خانواده رو عوض کردیم می رسد فامیل، فامیل را عوض کردیم می رسد ایل و تبار و طایفه، طایفه را عوض کردیم میرسد کل روستا، شهر و ... و این یک فرهنگ سازی قوی می طلبد که بنده را با شکست روبرو کرد