alt
نمایش نتایج: از 1 به 2 از 2

موضوع: خیام

  1. 8,361 امتیاز ، سطح 27
    36% کامل شده  امتیاز لازم برای سطع بعدی 389
    0% فعالیت
    تاریخ عضویت
    1392/02/08
    محل سکونت
    ایران اهواز
    نوشته ها
    62
    امتیاز
    8,361
    سطح
    27
    تشکر
    37
    تشکر شده 135 بار در 58 ارسال
    دنبال شونده‌ها
    0
    دنبال کننده‌ها
    0

    خیام

    #1 1395/02/30, 13:08
    حکیم ابوالفتح عمربن ابراهیم الخیامی مشهور به "خیام" فیلسوف و ریاضیدان و منجم و شاعر ایرانی در سال ۴۳۹ هجری قمری در نیشابور زاده شد. وی در ترتیب رصد ملکشاهی و اصلاح تقویم جلالی همکاری داشت. وی اشعاری به زبان پارسی و تازی و کتابهایی نیز به هر دو زبان دارد. از آثار او در ریاضی و جبر و مقابله رساله فی شرح ما اشکل من مصادرات کتاب اقلیدس، رساله فی الاحتیال لمعرفه مقداری الذهب و الفضه فی جسم مرکب منهما، و لوازم الامکنه را می‌توان نام برد. وی به سال ۵۲۶ هجری قمری درگذشت. رباعیات او شهرت جهانی دارد.
    آثار خیام در این مجموعه:
    رباعیات خیام مطابق انتخاب و تصحیح محمدعلی فروغی و دکتر قاسم غنی
    ترانه‌های خیام (صادق هدایت)


    مضمون اشعار و مشرب فلسفی خیام[ویرایش]
    صادق هدایت در ترانه‌های خیام دسته‌بندی کلی‌ای از مضامین رباعیات خیام ارائه می‌دهد و ذیل هر یک از عناوین رباعی‌های مرتبط با موضوع را می‌آورد:

    راز آفرینش
    درد زندگی
    از ازل نوشته
    گردش دوران
    ذرات گردنده
    هر چه باداباد
    هیچ است
    دم را دریابیم
    برخی فارسی شناسان بر این باورند که رباعیات خیام تازیانه‌ای بر زاهدان ریاکار است. «عبدالرضا مدرس زاده» قائم مقام انجمن بین‌المللی ترویج زبان و ادبیات فارسی اعتقاد دارد خیام در اشعارش بی اعتباری دنیا و ناپایداری هستی موقت انسان را در زندگی اش به تصویر می‌کشاند. زبان تند و تیز خیام در رباعیات، تازیانه‌ای بر زاهدان دروغین و ریاکار است.صادق هدایت بر این باور است که حافظ از تشبیهات خیام بسیار استفاده کرده است، تا حدی که از متفکرترین و بهترین پیروان خیام به شمار می‌آید. هر چند که به نظر او افکار حافظ به فلسفهٔ خیام نمی‌رسد، اما بنا به نظر صادق هدایت حافظ این نقص را با الهامات شاعرانه و تشبیهات رفع کرده است و برای نمونه به قدری شراب را زیر تشبیهات پوشانده که تعبیر صوفیانه از آن می‌شود. اما خیام این پرده پوشی را ندارد.[۸۲] برای نمونه حافظ دربارهٔ بهشت سخن می‌گوید:

    باغ فردوس لطیف است و لیکن زینهار تو غنیمت شمر این سایهٔ بید و لب کشت
    اما خیام بدون پرده‌پوشی می‌گوید:

    گویند بهشت و حور عین خواهد بود آنجا می‌ناب و انگبین خواهد بود
    گر ما مِی و معشوقه گزیدیم چه باک؟ چون عاقبت کار چنین خواهد بود
    موریس بوشور از کسانی است که کاملاً تحت تأثیر افکار خیام در آمده و نمایشنامهٔ رؤیای خیام هماهنگی فکری او را با شاعر ایرانی به خوبی نشان می‌دهد. همچنین ارمان رنو و آندره ژید هم از او مایه گرفته‌اند.[۸۳] دو کامارگو شاعر اسپانیایی نیز افکار خیام را در قالب شعر نو ریخت و متن اسپانیایی آن‌ها را در سراسرآمریکای لاتین و متن فرانسوی را در اروپا رواج داد.[۸۴] دیگر از کسانی که از خیام الهام گرفته‌اند و یا به تمجید او پرداختند عبارتند از: «آندره ژید»، «ژان لاهور»، «شارل گرولو»، «مارک برنارد» و «ژان شاپلن»
    بعضی او را به عنوان یک شاعر حکیم عارف‌منش و بعضی دیگر او را به عنوان یک شاعر بی‌اعتقاد به همه چیز و مادی‌اندیش محض معرفی کرده‌اند. نجم‌الدین رازی و دو سه نفر دیگر با توجه به محتوای الحادی رباعیات خیام اظهار نظرهایی منفی دربارهٔ او دارند. در مقابل، کسانی دیگر در صدد تبرئه او برآمدند و رباعیاتی از قول او ساختند، که حاکی از پشیمانی و توبه او باشد. کسانی هم– بیشتر در دوره معاصر– درصدد برآمدند که بگویند اصلاً این رباعی‌ها از خیام نیست، و از شخص دیگری به همبن نام است. نجم‌الدین رازی به عنوان نخستین فرد، در کتاب خود (مرصاد العباد) اشاره‌های بسیار تند و صریح نسبت به خیام دارد و با توجه به محتوای رباعیات او می‌گوید که این آدمی بوده است مادی‌مآب و دارای انحراف فکری، و دو رباعی به عنوان شاهد از او نقل می‌کند و می‌گوید که این‌ها شعرهایی است حاکی از بی‌اعتقادی نسبت به مبانی دینی و یکی از آن‌ها این است:[۸۶]

    دارنده چو ترکیب طبایع آراست از بهر چه او فکندش اندر کم‌وکاست
    گر نیک آمد، فکندن از بهر چه بود ور نیک نیامد این صور عیب که راست؟
    می‌گوید؛ خیام باتوجه به این سروده اعتقاد دارد که خدا ما را خلق کرد. اگر یک ترکیب خوبی از آفرینش هستیم، پس چرا ما را در «کم‌وکاست» یعنی رنج و محنت انداخت؟ اگر هم ترکیب بدی هستیم، پس تقصیر کیست؟ کسی که ما را خلق کرده در واقع این‌طور خلق کرده، ما که خود به اراده خود نیامدیم، به اراده خود ساخته نشدیم، پس تقصیری نداریم و مجازات هم دربارهٔ ما و عذاب ما معنی پیدا نمی‌کند.[۸۶]

    جلال آل احمد دربارهٔ خیام می‌گوید: «(خیام) در شعرش مدام به این می‌خواند که تو هیچی و پوچی؛ و آن وقت طرف دیگر سکهٔ این احساس پوچی، این آرزوی محال نشسته که «گربرفلکم دست بدی چون یزدان - برداشتمی من این فلک را زمیان...» و الخ وحاصل شعرش شک و اعتراض و درماندگی. اما همه در مقابل عالم بالا و در مقابل عالم غیب. وانگار نه انگار که دنیای پایینی هم هست و قابل عنایت؛ و غم شعر او ناشی از همین درماندگی؛ و همین خود راز ابدیت رباعیات.
    2 کاربر مقابل از reza8968 عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند. bahar72, یزدان
    reza8968 آنلاین نیست.

  2. 5,005 امتیاز ، سطح 20
    89% کامل شده  امتیاز لازم برای سطع بعدی 45
    0% فعالیت
    جایزه ها:
    Frequent Poster
    تاریخ عضویت
    1395/02/10
    محل سکونت
    -
    نوشته ها
    633
    امتیاز
    5,005
    سطح
    20
    تشکر
    632
    تشکر شده 1,112 بار در 404 ارسال
    دنبال شونده‌ها
    0
    دنبال کننده‌ها
    0

    #2 1395/02/30, 14:55
    چون آب به جويباروچون باد به دشت
    روزي دگر از نوبت عمرم بگذشت
    هرگز غم دوروز مرا ياد نگشت
    روزي كه نيامدست و روزي كه گذشت
    bahar72 آنلاین نیست.

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •