alt
نمایش نتایج: از 1 به 2 از 2

موضوع: از نظر روانپرشگان چرا انسانها احساس تنهای میکند؟

  1. 25,706 امتیاز ، سطح 49
    16% کامل شده  امتیاز لازم برای سطع بعدی 844
    0% فعالیت
    تاریخ عضویت
    1390/07/15
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    984
    امتیاز
    25,706
    سطح
    49
    تشکر
    6,458
    تشکر شده 1,325 بار در 639 ارسال
    دنبال شونده‌ها
    0
    دنبال کننده‌ها
    0

    از نظر روانپرشگان چرا انسانها احساس تنهای میکند؟

    #1 1395/01/24, 16:34



    هالوپریدول

    موارد مصرف‌:
    هالوپریدول‌ در درمان‌اسكیزوفرنی‌ و حالات‌ روانی‌ دیگر، مانیا،درمان‌ كوتاه‌ مدت‌ و كمكی‌ تحریكات‌ روانی‌ـ حركتی‌، تحریك‌ پذیری‌ و برآشفتگی‌ و نیزدرمان‌ كوتاه‌ مدت‌ و كمكی‌ اضطراب‌ شدید،بهبود تیك‌های‌ حركتی‌ و علائم‌ سندرم‌tourette و حركات‌ كره‌ای‌ مربوط به‌ آن‌به‌كار می‌رود. همچنین‌ در درمان‌ سكسكه‌مقاوم‌ مصرف‌ می‌گردد.


    مكانیسم‌ اثر:
    هالوپریدول‌ اثر درمانی‌ خودرا عمدتŠ با انسداد گیرنده‌های‌ دوپامینی‌اعمال‌ می‌نماید. گیرنده‌های‌ آلفا ـآدرنرژیك‌ و موسكارینی‌ نیز توسطهالوپریدول‌ تا حدودی‌ مسدود می‌شوند.



    فارماكوكینتیك‌:
    هالوپریدول‌ از راه‌ خوراكی‌تا حدود 60 درصد جذب‌ می‌گردد.متابولیسم‌ كبدی‌ وسیعی‌ داشته‌ و حداكثرغلظت‌ خونی‌ آن‌ 6 ـ 2 ساعت‌ پس‌ از مصرف‌خوراكی‌ ایجاد می‌گردد. نیمه‌ عمر این‌ دارو37 ـ 12 ساعت‌ بوده‌، به‌ میزان‌ زیادی‌ از راه‌كلیه‌ و مقداری‌ نیز از راه‌ صفرا دفع‌می‌گردد.


    موارد منع‌ مصرف‌:
    در حالاتی‌ مانند گیجی‌دوران‌ پیری‌، بیماران‌ تحریك‌پذیر و بیش‌از حد فعال‌ و پورفیری‌ و نیز همراه‌ با سایرداروهای‌ تضعیف‌ كننده‌ مغز استخوان‌ و یاسیستم‌ اعصاب‌ مركزی‌، در بیماری‌فئوكروموسیتوم‌ و نیز در بیماری‌عقده‌های‌ قاعده‌ای‌ مغز نباید تجویز گردد.


    هشدارها:
    1 ـ در بیماریهای‌ قلبی‌ ـ عروقی‌،پاركینسون‌، صرع‌، اختلالات‌ تنفسی‌ وعفونت‌ حاد باید با احتیاط فراوان‌ مصرف‌گردد.
    2 ـ در صدمات‌ كلیوی‌ و كبدی‌ باید بااحتیاط فراوان‌ تجویز شود.
    3 ـ بیماران‌ مبتلا به‌ تیروئید سمی‌ و نیزكودكان‌، به‌ واكنش‌های‌ دیستونیك‌ وآكاتزی‌ ناشی‌ از مصرف‌ هالوپریدول‌حساستر می‌باشند. در كودكان‌ زیر 3 سال‌مصرف‌ آن‌ توصیه‌ نمی‌شود.



    عوارض‌ جانبی‌:
    آرامش‌ بیش‌ از حد و خواب‌آلودگی‌، بی‌ثباتی‌ خلقی‌، كابوس‌های‌ شبانه‌،بی‌خوابی‌، تحریك‌، سرخوشی‌ ممكن‌ است‌بروز نماید. در مصارف‌ طولانی‌ مدت‌دیسكینزی‌ دیررس‌ ممكن‌ است‌ ایجادگردد. آثار ضد موسكارینی‌ نظیر یبوست‌،خشكی‌ دهان‌، احتقان‌ بینی‌، احتباس‌ ادرار وتاری‌ دید نیز بندرت‌ بروز می‌نماید.
    عوارض‌ خارج‌ هرمی‌ خصوصŠواكنش‌های‌ دیستونیك‌ و آكاتزی‌،بخصوص‌ در تیروئید سمی‌ شایع‌ترمی‌باشند. عوارضی‌ از قبیل‌ خستگی‌،ضعف‌، گاهگاهی‌ بروز می‌نماید.



    تداخل‌های‌ دارویی‌:
    داروهای‌ هوشبر اثركاهنده‌ فشار خون‌ هالوپریدول‌ را افزایش‌می‌دهند. ریفامپیسین‌ و كاربامازپین‌متابولیسم‌ كبدی‌ هالوپریدول‌ را افزایش‌داده‌، سبب‌ كاهش‌ غلظت‌ پلاسمایی‌ آن‌می‌گردند. داروهای‌ ضد افسردگی‌ سبب‌افزایش‌ اثر ضد موسكارینی‌ هالوپریدول‌می‌گردند. فلوكستین‌ غلظت‌ پلاسمایی‌هالوپریدول‌ را افزایش‌ می‌دهد.هالوپریدول‌ احتمالا با كاهش‌ آستانه‌ تشنج‌،با اثر داروهای‌ ضد صرع‌ مقابله‌ می‌نماید.داروهای‌ نظیر متیل‌ دوپا و لیتیم‌ سبب‌افزایش‌ عوارض‌ خارج‌ هرمی‌ هالوپریدول‌می‌گردند.



    نكات‌ قابل‌ توصیه‌:
    اثر سایر داروهای‌تضعیف‌ كننده‌ CNS مانند داروهای‌آرامبخش‌، خواب‌ آور و ضد دردهای‌ قوی‌بوسیله‌ این‌ دارو افزایش‌ می‌یابد.



    مقدار مصرف‌:
    خوراكی‌:در درمان‌ اسكیزوفرنی‌ و سایرحالات‌ روانی‌، مانیا، درمان‌ كوتاه‌ مدت‌ وكمكی‌ تحریكات‌ روانی‌، حركتی‌ ورفتارهای‌ پیچیده‌ خطرناك‌، در ابتدا به‌میزان‌ 3 ـ 1/5 میلی‌گرم‌ 3 ـ 2 بار در روز ویا 5 ـ 3 میلی‌ گرم‌ 3 ـ 2 بار در روز برای‌بیماران‌ مقاوم‌ یا حالات‌ شدید بیماری‌تجویز می‌شود. در اسكیزوفرنی‌ مقاوم‌ممكن‌ است‌ روزانه‌ تا 100 میلی‌ گرم‌(بندرت‌ تا 120 میلی‌ گرم‌) مورد نیاز باشد.برحسب‌ پاسخ‌ بیمار بایستی‌ حداقل‌ میزان‌دارو را به‌عنوان‌ مقدار مصرف‌ نگهدارنده‌(حدود 10 ـ 5 میلی‌ گرم‌ در روز)، تجویزنمود. در سالمندان‌ یا افراد ضعیف‌ در ابتدا،معادل‌ نصف‌ مقدار مصرف‌ بالغین‌ تجویزمی‌گردد.
    در كودكان‌ ابتدا mcg/kg/day 50 ـ 25(در 2 مقدار منقسم‌) حداكثر تا 10 میلی‌ گرم‌تجویز می‌گردد. در افراد جوان‌ یا بالغ‌حداكثر 30mg/day (در موارد استثنایی‌ 60میلی‌ گرم‌)، مصرف‌ می‌شود.
    در سكسكه‌ مقاوم‌ به‌ میزان‌ 1/5میلی‌گرم‌، 3 بار در روز تجویز می‌شود كه‌بر حسب‌ پاسخدهی‌ بیمار مقدار مصرف‌ رامی‌توان‌ تنظیم‌ نمود. در كودكان‌ مصرف‌دارو توصیه‌ نمی‌شود.

    تزریقی‌:
    بطریق‌ تزریق‌ داخل‌ عضلانی‌، به‌میزان‌ 10 ـ 2 میلی‌گرم‌ تجویز می‌شود.مقادیر بعدی‌ هر 8 ـ 4 ساعت‌ و برحسب‌پاسخدهی‌ بیمار (تا هر یك‌ ساعت‌ درصورت‌ ضرورت‌) و حداكثر تا 60میلی‌گرم‌ تجویز می‌شود. افرادی‌ كه‌ به‌شدت‌ دچار اختلال‌ روحی‌ و روانی‌ شده‌باشند ممكن‌ است‌ در ابتدای‌ درمان‌ تا 30میلی‌ گرم‌ دارو نیاز داشته‌ باشند. مصرف‌دارو در كودكان‌ توصیه‌ نمی‌شود.
    منبع :abibux.ir



    نوشته شده توسط :نیلوفر باوفا
    چهارشنبه 10 اردیبهشت 1393-12:43 ق.ظ

    سلام خدمت همه دوستان عزیز و عذرخواهی به خاطر تاخیر در پاسخگویی و نیز به روز رسانی مطالب
    عزیزان لطفا در این نظر سنجی شرکت کنید و از تجربه هاتون برامون بگید
    آیا واقعا چاقی ناشی از برخی قرص های اعصاب و روان بعد از پایان یافتن
    مدت درمان رفع می شود و بدن به
    حالت اولیه باز می گردد یا خیر؟



    نوشته شده توسط :نیلوفر باوفا
    شنبه 28 اردیبهشت 1392-11:27 ق.ظ

    سلام دوستان عزیز یک بسته کامل ارشد روانشناسی بالینی مدرسان شریف سال 91 به فروش می رسد .
    در صورت تمایل در قسمت نظرات اعلام کنید.
    قیمت 250000تومان.



    نوشته شده توسط :نیلوفر باوفا
    چهارشنبه 16 اسفند 1391-10:56 ب.ظ

    خصوصیات و ویژگی های بیماری بوردرلاین
    BPS (Borderliner Personality Syndrom) (Borderline)
    که در لیست بیماری های
    DSM قرار دارد.

    ۱- دوست داشتن بدون ابراز آن.

    ۲- تمام روز خنده ولی در ته قلب غم و غصه.

    ۳- نیاز به هم آغوشی و محبت اما انکار آن...!

    ۴- کتک کاری و ضرب و شتم ناگهانی دیگران و مخصوصا افراد خانواده.

    ۵- لحظه ای نیاز به زندگی و لحظه ای دیگر نیاز به مرگ.

    ۶- و بار دیگر در آغوش قرار گرفتن از درد و رنج و نیاز.

    ۷- ترس بسیار شدید و گوشه گیری و انزوا و یا بر خلاف آن شرکت در جمع های خودمانی از ترس حادثه و عمل های غیر مترقبه.

    ۸- کسانی که به این بیماری و اختلال دچار هستند- احساس تنهایی و بیگانگی پیوسته دارند.

    ۹- افرادی که دچار این بیماری خطرناک هستند- پیوسته احساس عدم درک از دیگران و بیرون خود می کنند.

    ۱۰- دنبال بحران و دعوا و ستیز و جنگ هستند.

    ۱۱- از همه انتظار احترام دارند- اما خودشان کوچکترین احترامی به دیگران نمی گذارند.

    ۱۲- یکی از مهمترین شاخصه این بیماری- در گمان زنی ها و مقایسه خود و غیر خود در ذهن و تصورشان است. یعنی همیشه در تصورات و تصویرها سیر می کنند.

    ۱۳- ترسی که با خشم آن را مخفی می کنند.

    ۱۴- احساس پوچی( نمی دانند که چه می خواهند و چه احساس می کنند).

    ۱۵- یک فاصله بسیار عمیق و ژرف بین عقل و احساسات دارند.

    ۱۶- لبریز از احساساتی که هیچ کاری از دستشان بر نمی آید.

    ۱۷- دوره ای با افسردگی همراه با هیجانات شدید و احساس خودکم بینی.

    ۱۸- اعتماد و عدم اعتماد ناگهانی به اطرافیان. تا دیروز دوستی همه چیز برایت بود ولی امروز هیچ معنی برایت نمی دهد.

    ۱۹- حال و احوال بیماران بوردرلاینی به طور مرتب تغییر می یابد. در عرض چند ساعت اینان خود را خوشبخت و ساعتی بعد- بدبخت و احساس عدم امنیت و خشم و ساعتی بعد مهربان و ساعتی دیگر شکاک و دیگر بار- احساس تهدید شدن می کنند.

    ۲۰- بیماران مورد مذکور اصولا مشکل هویت و کیستی دارند و به همین جهت امنیت را در دیگران جستجو می کنند و چیزی را که خودشان ندارند, را دیگران باید برای اینان مهیا بکنند.

    ۲۱- یکی از ویژگی های خاص بیماران بوردرلاین, شیدایی و نفرت هست. یعنی چیزی و یا کسی یا بد است و یا خوب. میانه ای برای اینان وجود ندارد. رنگ ها برای اینان سیاه و یا سفید است.

    ۲۲- ارتباطات زناشویی بیماران مذکور, به واسطه ایده آل و غیر ایده آل سازی, زیر فشار بسیار زیادی قرار می گیرد.

    ۲۳- این بیماران نمی توانند خودشان را با واقعیات و روتین تطبیق بدهند. یعنی اگر دزدی به شهر آمده باشد, حتما به سراغ اینان آمده است! و اگر یک بار همسرشان به هردلیلی جارو نکشیده و یک تابستانی را به مسافرت نرفته اند, یعنی این که همسرشان اینان را هیچ وقت به مسافرت نمی برد و هیچ وقت جارو هم نمی کشد. از طریق قانون شکنی انتقام می گیرند.

    ۲۴- همسران بیماران بوردرلاین هیچ کاری نمی توانند برای جلب اعتماد اینان انجام بدهند. هرکاری توسط همسران, منفی تعبیر و تلقی می شود.

    ۲۵- و خصوصیت بارزی که در اینان هست, احساس مالکیت و نیازمندی اینان به همسرشان است و به همین خاطر توجه کامل و صد در صد همسرانشان را به خود می خواهند.

    ۲۶- و اما نمونه خطرناک و جالب توجه این بیماری, مسری بودن آن است. یعنی این که افرادی که به این بیماری دچار هستند, تا اطرافیان و مخصوصا خانواده درجه یک خود را همانند خود نکنند, دست بردار نیستند و موفق هم به این کار می شوند!! یعنی چنان می کنند, که شما هم مثل و همانند آنان باشید, تا اینان احساس تنهایی نکنند! در این مورد بسیار قوی و کارکشته و ماهر هستند. زیرا تنها مکانیزم دفاعی و توجیه رفتارهای آلوده خود می بینند که بگویند: ببینید ما تنها نیستیم!!

    ۲۷- احساس تنهایی و بیگانگی کردن هر انسانی را از پای در می آورد. احساس تنهایی و بیگانگی کردن, در ما ترس و احساس غریبگی تولید می کند و یک غریبه خود را پیوسته در حال تهدید و شکننده تجربه می کند و به حق. کسی که تنهاست و یک تصویر ذهنی از خود و دیگران دارد. خود را پوچ و به دردنخور تجربه می کند و چه دردی بالاتر از این می تواند باشد!؟ درد و غم و بی قراری های مزمنی و دیرینه از این بیماری گسست ناپذیر هستند. این بیماری بسیار کهنه است!!

    ۲۸- تمام خاطره ها و کردارهای نیک و خوب دیگران را فراموش می کنند.

    ۲۹- بوردلاینی ها یک تیپ مشخص نیستند. بوردرلاینی های منزوی و افرادی که به هیچ قیمتی آماده شنیدن و پذیرش و بیماری خود نمی باشند. و دسته دیگری که که فعال هستند و زمین و زمان را دوست دارند از بیماری خود مطلع سازند و این مطلع سازی را تنها در بروز خشم و آزار و جستجو در ستیز و دعوا برای جایگزینی احساس پوچی و بیگانگی خود تجربه و توجیه می کنند. شکایت درونی اینان از یک سوراخ درونی می باشد. از یک پوچی درونی می باشد. اینان گمان می کنند که رها شده اند و طبیعت و همه کس و همه چیز- اینان را به تنهایی به بخت و اقبال خود رها کرده است. اینان خود را تنها و به جا مانده تجربه می کنند. اینان افرادی خشمگین و عصبانی که دنبال دعوا و بحران و ستیزه هستند. برای این که جاهای خالی پوچی خودشان را پر بکنند.

    ۳۰- احساس پوچی و بیگانگی ریشه و علت اصلی این بیماری خطرناک می باشد.

    دسته افسرده ی بوردرلاین ها از ارتباطات سرخورده هستند و نه می توانند کسی را دوست داشته باشند و نه دوست دارند که کسی اینان را دوست داشته باشد. این دسته از جامعه و انسان ها تا اندازه ممکن اجتناب می کنند. این دسته خود را بسیار پوچ و بی فایده می دانند و در این باور خود سماجت می کنند. اما در ته قلب و ناخودآگاهشان خود را مقصر و لایق دریافت محبت کردن نمی دانند.

    نوع دیگر- بوردرلاین نارسیستی(خودشیفتگی) بیمارگونه اینان می باشد. اینان به هیچ قیمتی و هیچ ارزشی به دیگران قایل نیستند. و بی قراری مزمنی و بی حوصله گی, مشخصه این دسته از قربانیان این بیماری می باشد. اینان قادر به درک و فهم هیچ کس و چیزی نیستند. و به همین خاطر خشم ناگهانی و اغلب وقت ها پیش بینی نشده شامل این بیماری می شود. خشم در کوتاه مدت برای اینان ارضا کننده هست. زیرا که با ابتکار خود توانسته اند, توجه دیگران را جلب و شوکه بکنند. اطرافیان برای پیش گیری از خشم اینان حتی اگر پاورچین پاورچین راه بروند, باز هم کمکی نخواهد کرد. اینان هر کاری را که اطرافیان و نزدیکان انجام می دهند, منفی تلقی می کنند و چرخه زدن خشم- پایان ناپذیر است.

    نقاط ضعف این نوع بیماران:..
    ۱- ترس سعی و تلاش خود و دیگران برای رفع احساس پوچی اینان...۲- دیگر نمی خواهم قربانی باشم, به همین دلیل با خشمم دیگران را شوکه می کنم تا از تکرار قربانی شدن پیش گیری کنم...۳- ترس از تنها ماندن و تنها رها شدن...

    تا زمانی که خود این بیماران حاضر به تشریح احوال و تجارب خود نباشند, زندگی را برای خانواده و اطرافیان و هرکسی که چشمشان به آنان می افتد, شوکه و ترسناک خواهند کرد. درمان این بیماری در کوتاه مدت امکان پذیر نیست و این بیماران هیچ علاقه ای به دیوارها و زمان بلند مدت ندارند. اینان عاشق نتایج آنی هستند و حوصله شان از دراز مدت سر می رود و هر چیزی که مربوط به داراز مدت باشد را انکار می کنند.

    اغلب این بیماران خودزنی می کنند,( مثلا قمه زنی)و ... تا با احساس درد فیزیکی, به دردهای درونی غلبه کنند و آن را فراموش کنند. و یا این که خود را مجازات کرده باشند. برای کنترل احساسات هم دست به خودزنی می کنند. که تمرین کنترل کرده باشند. و یا این که خشم را فروکش کنند. و یا این که تمام بدن خود را تاتو می کنند.

    توضیحی کوتاه برای اطرافیان:

    سعی کنید, قرارهای شفاف با بیمار بگذارید.

    برای بیمار شفاف سازی باید کرد که چه مواقعی در خدمت او هستید و در چه مواقعی نمی توانید در خدمت او باشید.

    صبور و شکیبا باشید.

    اغلب مواقع فقط یک گوش شنوا بیشتر لازم ندارید.

    بیماری را به رسمیت بشناسید.

    سعی کنید با بیماران مذکور فاصله ای میان گونه را حفظ بکنید.



    نوشته شده توسط :نیلوفر باوفا
    جمعه 11 فروردین 1391-06:43 ب.ظ



    ۱- بیماریهای خلقی :

    خلق همان حالت هیجانی پایدار یک فرد است که گاهی به طور طبیعی در طیفی از شادی وغم در نوسان است . بیماریهای خلقی با احساسهای نابهنجار افسردگی و یأس مشخص میشوند که فرد به صورت مداوم دارای حالتهای مذکور می شود و انواع آن عبارتند از :

    الف – بیماری افسردگی : خلق افسرده ، از دست دادن انرژی و علاقه ، احساس گناه ، کاهش تمرکز ، از دست دادن اشتها ، افکار خود کشی یا مرگ و مشکلات خواب و ... از علائم آن است که خود به چند دسته اختلال افسردگی اساسی ، افسردگی فصلی ، افسردگی اتیپیک یا غیرنرمال یا فیزئول ، افسردگی مضاعف ، اختلال افسرده خویی و... تقسیم می شود .

    ب – بیماری اختلال دوقطبی : همچنان که از اسم آن پیداست دارای دو حالت است که یک حالت آن از علائمی مانند : خلق بالا ، پرش افکار ، کاهش خواب ، افزایش اعتماد به نفس ، خود بزرگ بینی ، افراط در فعالیت ، ولخرجی و افزایش میل جنسی و .... تشکیل شده است و حالت دوم برعکس ، احساس افسردگی می باشد که خود به چند دسته اختلال دو قطبی ۱ ، اختلال دوقطبی ۲، اختلال خلق ادواری و .. تقسیم میشود .

    -بیماری های اضطرابی :

    اضطراب در بعضی شرایط و مواقع امری طبیعی است اما اگر به صورت احساس فراگیری از نگرانی یا وحشت درآید بیماری تلقی می گردد که انواع آن عبارت است از:

    الف – اختلال هول (پانیک ) : دوره ای از ترس یا ناراحتی شدید است که ابتدا و انتهای آن مشخص میباشد که اغلب با بازار هراسی همراه می باشد که علائم آن به صورت تپش قلب ، تعریق ، لرزش ، احساس خفگی ، درد سینه ، تهوع ، سرگیجه ، ترس از دیوانه شدن ویا مردن ، مورمور شدن ، سرما لرزه و.. می باشد .

    ب – هراس های بیمارگونی (فوبیا) : فرد، ترس مداوم و شدید از موقعیتهای معین یا اشیاء خاص و یا مکانهای خاص دارد و انواع مختلفی مانند هراس اختصاصی ، جمعیت هراسی ، بازار هراسی و ... دارد .

    ج – اختلال وسواسی – اجباری : وسواس عبارت است از : فکر ، احساس ، اندیشه یا حسی عود کننده و مزاحم و اجبار نیز فکر یا رفتاری آگاهانه ، معیارمند و عود کننده است مانند : شمارش ، وارسی ، اجتناب ، شستشو و ... که این افکار وسواسی باعث اضطراب و رفتارهای اجباری باعث کاهش اضطراب می شود .

    د- اختلال فشار روانی پس از آسیب (PTSD): مجموعه ای از علائم که پس از مواجهه (دیدن یا شنیدن ) با یک عامل فشار آسیب زای بی نهایت شدید برای فرد بوجود می آید که فرد به صورت ترس و درماندگی به این تجربه پاسخ می دهد و واقعه را دائماً در ذهن خود مجسم می کند و در عین حال می خواهد از یادآوری آن اجتناب کند .

    هـ - اختلال اضطرابی فراگیر : اضطراب و نگرانی مفرط در اکثر اوقات روز درباره چندین واقعه یا فعالیت ، طی یک دوره حداقل شش ماهه تعریف می شود.

    ۳-اختلالات روان پریشانه (سایکوز):

    این گونه بیماران به صورت چشمگیر حس واقعیت سنجی آنان مختل می شود و فرد علی رغم داشتن توهم یا هذیان نسبت به بیماری خود بصیرت و آگاهی ندارد که انواع آن عبارتند از :

    الف – اسکیزوفرنی : فرد از علائم هذیان ، توهم ، تکلم نابسامان ، رفتار نابسامان ، علائم منفی حداقل ۲ تای آن را به مدت ۶ماه یا بیشتر داشته باشد درصورتیکه علائم کمتر از ۶ ماه باشد به آن اسکیزوفرنی فرم اطلاق می شود .

    ب – عاطفه گسیختگی( اسکیزوافکتیو ) : در این بیماری فرد هم خصایص اختلال خلقی و هم خصایص اختلال روانپریشی را دارد .

    ج – اختلال هذیانی : اختلالی است که بیمار علامت غالبش عمدتاً یک هذیان ثابت می باشد و سایر حوزه های کارکرد او مشکلی ندارد که انواع مختلفی مانند : بدگمانی یا پارانوئید ، خودبزرگ بینی ، عاشقی ، حسادت و.... دارد .

    د- اختلال روانپریشی گذرا: فرد در عرض یک روز تا حداکثر یک ماه به دنبال یک فشار شدید روانی ، اجتماعی ، حس واقعیت سنجی او مختل شده باشد .

    ۴- اختلالات شبه جسمی :

    این نوع اختلالات عبارتند از : نشانه های جسمانی که عارضه ای طبی را تداعی می کنند ولی با هیچ عارضه طبی یا مصرف موادی خاص یا اختلال روانی دیگر قابل توجیه نمی باشند که انواع مختلف آن :

    الف – اختلال جسمانی کردن : علائم مختلف جسمی متعدد است که با معاینات جسمانی و بررسی آزمایشات کافی قابل توجیه نمی باشند .

    ب – اختلال تبدیلی : یک یا چند نشانه عصبی ( مثلاً ، فلجی ، کوری ، لنگیدن ، بی حسی ، غش کردن ) که با یک اختلال طبی یا عصبی شناخته شده قابل توجیه نبوده و با عوامل روانشناختی واسترس شروع و تشدید شود .

    ج – خودبیمارانگاری : اشتغال ذهنی بیمار با ترس از بیمارشدن یا اعتیاد وی مبنی بر ابتلا به یک بیماری جدی .

    د- اختلال بدریختی بدن : اشتغال ذهنی یا نقص تخیلی (مثل بینی بدریخت ) یا تحریف مبالغه آمیز یک عیب خفیف و جزیی در ظاهر جسمانی است .

    هـ - اختلال درد : وجود دردی که مرکز اصلی توجه بالینی است . عوامل روانشناختی نقش مهمی در این اختلال به عهده دارند .

    در تمام اختلالات ذکر شده اختلال ناشی ا زمصرف مواد و اختلال ناشی از طبی عمومی نیز باید به آنها اضافه کرد .

    اختلالات جنسی : اختلالات تجزیه ای ، اختلالات خوردن ، اختلالات خواب ، اختلالات شخصیت ، اختلالات ناشی از سوء مصرف مواد ، اختلالات فراموشی و دمانس و .... از دیگر اختلالات مربوط به بیماریهای اعصاب و روان می باشد .


    نوشته شده توسط :نیلوفر باوفا
    چهارشنبه 16 شهریور 1390-11:40 ب.ظ

    مغز انسان در سنین مختلف......

    علاقه انسان ها به داشتن اطلاعاتی در مورد مغز و نحوه عملکرد آن به سالها پیش باز می گردد .امروزه شواهد بسیاری وجود دارد که ثابت می کند هزاران سال قبل در کشورهایی نظیر مصر و یونان کنکاش و تحقیقات زیادی در مورد مغز انسان صورت گرفته است .
    این ارگان پیچیده و شگفت انگیز همیشه برای پژوهشگران و دانشمندان سوژه جالب و بحث برانگیزی بوده است .در این مقاله سعی شده تا به شیوه بسیار ساده و قابل فهمی ، چگونگی رشد و تکامل مغز و نوع کارکرد آن در مراحل مختلف زندگی از ابتدای پیدایش سلول های مغزی تا زمان پیری شرح داده شود. بسیاری از دانشمندان و کارشناسان امور روان شناسی عقیده دارند که با دانستن اطلاعات مفید و ضروری در مورد مغز انسان و نحوه عملکرد آن ، می توان برای بسیاری از بیماری ها و ناهنجاری ها و اختلالات روانی توجیه مناسب و در خوری ارائه داد.

    مغز جنین انسان
    مغز جنین و نوزاد تازه متولد شده به عقیده دانشمندان یک معمای پر رمز و راز است که به تازگی تلاشهای زیادی جهت پرده برداشتن از این رازهای پرابهام صورت گرفته است .
    شروع این معمای پیچیده در رحم مادر است.تنها چهار هفته بعد از لقاح و بارورشدن تخم ، نخستین سلولهای مغزی یعنی نورون ها ، به میزان شگفت انگیز و حیرت آوری ( حدود 250 هزار نورون در هر دقیقه ) شروع به رشد و تکثیر می کنند.میلیونها سلول مغزی شروع به برقراری ارتباط با یکدیگر کرده و بدین ترتیب میلیاردها میلیارد ارتباط میان سلولهای مغزی ایجاد می شود. جال اینکه هر سلول مغزی دقیقا در جای مناسب خود قرارمی گیرد و تمامی ارتباطات و پیوند میان نورون ها با دقت و سازماندهی شده می باشند.در این مجموعه عجیب و خارق العاده هیچ چیز اتفاقی یا تصادفی صورت نمی گیرد گویی تشکیل مغز و پیوند سلولهای مغزی یک برنامه کاملا از پیش طراحی شده و منظم می باشد.
    چشمان نوزاد تازه متولد شده و قشر مخ در ناحیه بصری و بینایی بعد از تولد نوزاد هم رشد می کند بنابراین پاسخ به محرک های گوناگون از طریق چشمها نشان می دهد که قشر مخ در حال تکامل و رشد است.به عقیده پزشکان چنانچه نوزادی با دید غیرعادی به دنیا بیاید و نتواند نسبت به محرک های محیطی از طریق چشمان خود به خوبی پاسخ دهد، می بایست از نظر مغزی مورد بررسی کامل قرار بگیرد.

    مغز کودکان
    مغز انسان در سنین کودکی مانند یک موتور بسیار فعال آماده یادگیری است . یک کودک ابتدا می آموزد که چهار دست و پا حرکت کند، سپس راه برود و سرانجام دویدن را می آموزد، در همین سنین مغز انسان به او دستور می دهد که فکر کند ، از عقل و شعور خود بهره ببرد، به اطراف توجه کند ، به خاطر بسپارد و بیاموزد .اما به عقیده روان شناسان مغز یک کودک در یادگیری زبان به طور شگفت انگیزی عمل می کند.
    در سنین بزرگسالی مرکز تکلم و یادگیری زبان در نیمه چپ مغز است ، اما مغز کودکان کمتر تخصصی شده و در واقع هنوز قسمت های مختلف آن به فاکتور های متفاوت مربوط نمی شود و تمام قسمتهای مغز یک کودک یکساله برای یادگیری زبان و تکلک فرمان می دهد نه فقط سمت چپ مغز اما کم کم و با بالا رفتن سن یادگیری زبان به سمت چپ مغز منحصر می شود . حال چنانچه به هر دلیلی مغز انسان در دوران کودکی تحت تاثیر یک بیماری خاص قرار بگیرد ، تاثیرات مخربی بر رشد مغز و نحوه عملکرد آن می گذارد.مانند آنچه که در بیماری صرع روی می دهد.

    مغز نوجوانان و جوانان
    هنگامی که مغز یک انسان بالغ در سنین نوجوانی مورد بررسی قرار می گیرد ، راز و رمز ، پیچیدگی ، افکار بکر و دست نخورده ، هیجانات و در کنار همه اینها یاس و ناامیدی نیز یافت می شود . در این سنین هورمون های مختلفی در مغز انسان ترشح می شود که بر کل سیستم بدن انسان تاثیر گذارند. در این سن قشر پیشین مخ که مرکز استدلال و کنترل میل و هوس است ، همچنان در حال پیشرفت و تکامل است .به همین دلیل سن نوجوانی ،سن غلیان احساسات و عواطف و استدلال های بی منطق و نادرست است. نکته جالبی که توجه پژوهشگران و دانشمندان را به خود جلب کرده است مساله خواب در سنین نوجوانی است که اکثر نوجوانان با آن مشکل دارند .مثلا این که شبها نمی توانند خوب بخوابند و صبحها به سختی از خواب بیدار می شوند.این مساله قطعا با مغز و نحوه عملکرد آن در این سن و یا تاثیر هورمون های مختلف بر آن درارتباط است و دانشمندان در پی یافتن جوابی برای این سوالات هستند.یکی از مهمترین اختلالات مغزی و روانی که معمولا افراد بالای 12 سال را تهدید می کند اسکیزوفرنی است که به جنون جوانی نیز شهرت دارد.

    مغز بزرگسالان
    مغز بزرگسالان یک نمونه کامل از نیروی عقلانی و فهم و هوش انسانی است . علاوه بر تفکر و تعقل احساسات نیز بطور عمده توسط مغز کنترل می شوند. بیان احساسات و تعقل یک واکنش و تبادل حیاتی و مهم وجود دارد .همه ما می دانیم عملکرد نادرست مغز می تواند باعث بروز درد در نواحی مختلف بدن ، گریه ، افسردگی ، استرس ، ضعف و ناتوانی احساسی شود .ضمنا مغز به روی کنشها و واکنش های احساسی و عاطفی نیز تاثیر مثبت دارد. مانند خنده ، هیجان ، شادی و عشق ، دانشمندان توانسته اند بخشی از مغز را که باعث خنده می شود به دقت مشخص کنند.بسیاری گمان می کردند که احساسات و عواطف ناملموس و غیر قابل درک هستند ، اما امروزه با بررسی مغز افراد بزرگسال ثابت شده است که مرکز احساسات و عواطف مختلف در مغز کاملا مشخص است و این کیفیت ها غیر قابل لمس و نامحسوس نیستند. سیستم مغز به گونه ای عمل می کند که ما حس پنجگانه لامسه ، بویایی ،شنوایی و چشایی و بینایی را به طور کامل حس کرده و درک می کنیم .اما هیچ فکر کرده اید که زندگی ما انسان ها بدون احساسات و عواطف ، بی معنی و پوچ خواهد بود! عملکرد مغز در این میان بسیار مهم و حیاتی است .

    مغز افراد سالخورده و پیر
    مغز انسان تا آخرین سالهای عمر و در سنین پیری می تواند به خوبی کار کرده و عملکرد مطلوبی داشته باشد .دانشمندان دریافته اند که مغز انسان حتی در سنین 80 تا 70 سالگی هم می تواند به ساختن نورون های جدید ادامه دهد .بر خلاف برخی تصوراتی که در گذشته وجود داشت مبنی بر این که با افزایش سن و پیر شدن انسان تعداد زیادی از سلولهای مغز تحلیل می روند. این در حالی است که اخیرا ثابت شده است که با افزایش سن مغز انسان همچنان فعال است و حتی دانایی و تعقل و قدرت اندیشیدن نیز بیشتر از گذشته می شود. با این حال بیماریها ی مغزی ای وجود دارند که با بالا رفتن سن و پیر شدن بیشتر خود را نشان می دهند مانند الزایمر و زوال عقل .اما دانشمندان امیدوارند که با انجام مطالعات بیشتر بر روی این سیستم پیچیده و خارق العاده راه حل هایی برای پیشگیری از ابتلا به این قبیل بیماریهای مغزی دریابند.



    نوشته شده توسط :نیلوفر باوفا
    جمعه 4 شهریور 1390-02:36 ب.ظ

    ترس :
    واكنش فرد در برابر محركهای تهدید آمیز ترس نامیده می شود . البته ترس همیشه جنبه ی نابهنجاری ندارد و حتی گاهی نیز مفید است ، زیرا یك هشدار در مقابل خطرات است ، لذا در طبقه بندی ترسها باید به ترسهای طبیعی نیز اشاره كرد و آگاهی از ترسهای طبیعی در كودك برای مربیان و درمانگران و مشاوران كودك جهت تشخیص ترسهایی كه باید درمان شوند ، اهمیت دارد .
    در جدول زیر ترسهای متداول و سطوح سنی گوناگون نشان داده شده است :

    سن ترسها

    6 - 0 ماهگی ............................... صداهای بلند ، عدم مراقبت
    9 - 6 ماهگی ............................... بیگانه ها
    یك سالگی ............................... جدایی ، آسی ، توالت
    دو سالگی ............................... موجودات خیالی
    سه سالگی .............................. سگ ، تنهایی
    چهار سالگی .............................. تاریكی
    6 تا 12 سالگی ...... مدرسه ، آسیب ، رویدادهای طبیعی ، رویداد های اجتماعی
    13 تا 16 سالگی ............................ آسیب ، آسیب اجتماعی
    19 سالگی به بعد ........................... آسیب ، رویدادهای طبیعی و جنسی


    قبل از بحث در مورد چگونگی ایجاد ترس تعدادی از ترسهای متداول را كه در جدول بالا نام برده شده است و دارای زیر مجموعه ی بزرگی هستند كه شناسایی آن برای خوانندگان ضروری است ، بیان می كنم .

    1- آسیب ( ترس از آسیب دیدگی بدنی )
    این ترس به دو شاخه ی فرعی تر غیر انتزاعی ( واقعی ) و انتزاعی ( مجرد ) تقسیم می شود .
    الف - ترسهای آسیب دیدگی بدنی انتزاعی :
    مهمترین این ترسها عبارتند از : جنگ ، شورش ، غذای سمی ، غذاهای خاص ، مردن ، فوت فردی از خانواده ، بیمار شدن ، میكروب ، خفه شدن ، تحت عمل جراحی قرار گرفتن ، بیمارستان ، جهنم ، شیطان ، رعایت نكردن قوانین مذهبی ، ربوده شدن ، گم شدن ، به فرزندی پذیرفته شدن ، جدایی پدر و مادر ، دیوانه شدن .
    ب - ترسهای آسیب دیدگی بدنی غیر انتزاعی :
    پرواز در هواپیما ، ترس از ارتفاع ، آب عمیق ، بیگانه ها ، برهنه دیده شدن

    2- ترس از رویدادهای طبیعی
    الف - طوفان ( گردباد ، سیل ، زمین لرزه ، رعد و برق )
    ب - تاریكی
    ج - مكانهای دربسته ( حمام ، داخل كمد ، آسانسور ، محبوس ماندن ، اطاق های عجیب )
    د - حیوانات ( مار ، سوسك ، عنكبوت ، موش ، مارمولك ، قورباغه ، سگ ، گربه ، اسب یا گاو )
    ه - سایر چیزها ( مانند : آتش ، افكار ترسناك یا خیال و وهم ، ارواح ، تنها ماندن ، كابوس ، موجودات فضایی ، هیولا ، چهره های پشت پنجره ، ماسكها و عروسكها ، دیدن خون ، دیدن افراد ناقص الخلقه ، توالت )

    3- ترسهای ناشی از اضطراب اجتماعی
    الف - آموزشگاه - این ترس هم در دوره ی ابتدایی و كودكی و بزرگسالی دیده می شود .
    ب - جدایی ( جدایی از والدین ، بخش هایی از خانواده ، به خواب رفتن در شب )
    ج - عملكردها ( ترس از آزمون یا امتحان ، مورد انتقاد قرار گرفتن ، اشتباه كردن ، مطلبی را با صدای بلند در كلاس خواندن )
    د - روابط متقابل اجتماعی ( شركت در رویدادهای اجتماعی ، شخص دیگری را عصبانی كردن ، جمعیت ، لمس شدن از جانب دیگران )
    ه - مسائل پزشكی ( پزشك یا دندانپزشك ، گلوله خوردن )
    و - موارد دیگر مانند سوار اتومبیل یا اتوبوس یا مترو شدن

    4- ترس از عوامل متفرقه
    مانند : ( كثافت ، اسباب بازی های پشمالو ، آژیر افراد مسن ، رد شدن از خیابان ، افراد زشت رو ، صداهای بلند مانند باز كردن در بطری ، ترقه ، انفجار ، افراد یونیفرم پوش ، افراد جنس مخالف ، دفع مدفوع ، افراد نژادهای دیگر )
    عوامل مؤثر در نوع و میزان ترس
    عوامل متعددی در ایجاد ترس مؤثرند كه از مهمترین آنها سن ، جنس ، تجارب گذشته ، میزان رشد ذهنی ، ارزشهای اجتماعی و فرهنگی و بالاخره درجه امنیتی است كه كودك از آن برخوردار است .
    مسأله ی سن عامل مهمی است و كودكان در سنین مختلف ترسهای متفاوتی دارند و امكان دارد ترسی برای سنی خاص متناسب و در سن بالاتر غیر عادی محسوب گردد .
    شمار ترس در كودكان با افزایش سن كاهش حاصل می كند و میزان و شدت آن در سه سالگی و یازده سالگی به اوج خود می رسد با این تفاوت كه ترس در سه سالگی جنبه ی موقتی دارد یعنی افراد ، اشیاء و حیوانات موجود در محیط موارد ترس او را تشكیل می دهند در حالی كه در سن یازده سالگی ترس بیشتر جنبه ی تعمیمی دارد یعنی كودك زمانی از چیزی ترسیده است و حالا آن را تعمیم می دهد ، این نوع ترس غالباً با اضطراب و نگرانی همراه است .
    عامل جنسیت نیز در نوع و میزان ترس قابل تعمق است . دختران نسبت به پسران ترس بیشتری نشان می دهند و نوع ترس در آنان نیز فرق می كند . دختران بیشتر از مار و موش و سوسك می ترسند ولی پسران از مورد انتقاد دیگران واقع شدن ترس دارند .
    علل ترس :
    درباره ی علل بروز ترس نظریه های متعددی بیان شده است كه در اینجا نیازی به توضیح آنان نیست و فقط به این عبارت بسنده می كنیم كه ترس حاصل یادگیری است ، یعنی كودك می آموزد كه از اشیاء و اشخاص و فرصتهای ترسناك در زمینه های مختلف بترسد و این یادگیری ممكن است به صورت شرطی شدن كلاسیك ، شرطی شدن عامل ، یادگیری مشاهده ای و تقلید باشد .

    درمان ترس
    از طرف والدین و مربیان این سؤال مطرح است كه برای از بین بردن ترس در كودكان چه باید كرد ؟
    مكاتب مختلف برای درمان ترس شیوه هایی را اعمال می كند كه علی رغم تفاوت ظاهری آشكار ، همه ی آنها به سه اصل تحلیل ، تبیین و پیشنهاد توجه دارند و ما در این سه شیوه از پر كاربردترین شیوه های درمان ترس را ارائه می دهیم .

    1- شیوه ی حساسیت زدایی نظامدار :
    در این شیوه چندین موقعیت ترس آور كه شدت ترس از آنها به تدریج افزایش می یابد ، فراهم می شود ، سپس از شخص می خواهند كه این ترس آور را یكی پس از دیگری نظاره كند .
    در این موقع مشاهدات وی با رهایی از فشار ( relaxation ) یا واكنشهای دیگری كه با ترس توافقی نداشته باشد ، قرین می شود تا بتوان ترس آورترین صحنه را به راحتی مشاهده كرد .
    این روش در كاستن ترسهای بزرگسالان مؤثر بوده است ، اما علی رغم توصیه استفاده از این روش برای كودكان هنوز هم حمایت كامل به عمل نیامده است .

    2- شیوه ی مدل سازی :
    اولین گزارش درمانی از شیوه ی مدل سازی ، درمان ترس پیتر از اجسام پشمالو توسط جونز می باشد . این روش از پر كاربردترین شیوه ی رفتاری مدل سازی است .
    شیوه ی مدل سازی نشان داده است كه می تواند برای كنترل شرایط ، بسیار خوب عمل كند و در مورد گروههای سنی نسبتاً بیشتری به كار آید .
    هر چند به نظر می رسد مشاهده ی یك مدل واحد ، در كاستن از ترس مؤثر باشد اما مشاهده مدلهای چندگانه و استفاده از محركهای ترس آور گوناگون در كارورزی ، احتمالاً به كارایی روش می افزاید .
    " مدل سازی همراه " ( مدل سازی و شركت در برنامه ) روش دیگری از مدل سازی است . در این روش كودك ترسو ضمن مشاهده ی صحنه ی ترسناك كه با پیشروی تدریجی همراه است سرانجام به مدل می پیوندد . مثلاً برای درمان كودكانی كه از آب می ترسیدند فیلمی را به آنها نشان دادند كه در آن سه پسر بچه همسال ( مدلها ) كه از آب می ترسیدند به انجام كارهایی مانند شركت در امتحان شنا مشغول بودند ، مدلهای داخل فیلم در انتها بر ترس خود غلبه می كردند ، یعنی به تدریج در طول فیلم ترس آنها كاهش می یافت و فیلم سرانجام نشان می داد كه آنها با شادی در استخر مشغول بازی هستند . بلافاصله پس از مشاهده ی فیلم ، پژوهشگران كودكان را در یك مرحله ای ده دقیقه ای شركت در برنامه به استخر می بردند و كودكان را تشویق می كردند تا به فعالیت هایی بپردازند كه در آزمون شنا معمول است .
    این شیوه یكی از شیوه های درمانی مؤثر شناخته شده است .

    3- شیوه ی شناختی درمانی :
    برخی از پژوهشگران برای درمان ترس كودكان به مطالعه ی تأثیر باورها و شناخت پرداخته اند و كار این پژوهشگران با موفقیت همراه بوده است .
    در اینجا نمونه ای از این تلاشها را كه در زمینه ی درمان ترس كودكان كودكستانی از تاریكی است اشاره می كنیم .
    در این تحقیق كودكانی را كه از تنها بودن در یك اتاق تاریك به مدت سه دقیقه هراس داشتند به سه گروه " شایستگی " ، " محرك " و " كنترل " تقسیم كردند . پژوهشگر كودك تنها را به داخل اتاق تاریك می برد . اتاق مجهز به دستگاه تنظیم جریان برق بود و كودك را قادر می ساخت روشنایی اتاق را تنظیم كند . كودك همچنین می توانست با استفاده از دستگاه ارتباط داخلی هر زمان كه بخواهد پژوهشگر را به داخل اتاق بخواند . پژوهشگر اتاق را ترك و برای آنكه بداند كودك چه مدت می تواند تاریكی را تحمل كند ، زمان خروجش از اتاق را ثبت می كرد . به دنبال این پیش آزمون ، به كودكانی كه در وضعیت " شایستگی " جای گرفتند آموخته شد تا جمله هایی مانند " من پسر ( یا دختر ) شجاعی هستم " ، " من می توانم مراقب خودم باشم " را با خود تكرار كنند و به كودكان گروه " محرك " جمله هایی مانند " بودن در تاریكی تفریح خوبی است " آموزش داده شد . منظور از آموزش چنین جمله هایی این بود كه نیروی بالقوه ی ترس از تاریكی در آنان كم شود . به آنهایی كه در گروه " كنترل " بودند ، جملات نامربوطی مانند : " علی یك بره دارد " آموخته شد . در آزمون نهایی كه بلافاصله پس از كارورزی انجام شد ، كودكانی كه تكرار جمله های " شایستگی " را آموخته بودند ، بهبودی نشان دادند . این بهبودی نشان داد كه در برخورد با محرك ترس آفرین ، برخی تعدیل ها صورت گرفته است .


    نوشته شده توسط :نیلوفر باوفا
    جمعه 7 مرداد 1390-11:03 ق.ظ

    آیا تاکنون با پیشامدهای ناکام کننده‌ای در زندگی مواجه شده‌اید، طوری که دلتان بخواهد به همه چیز خاتمه دهید؟ آیا تاکنون مرگ به عنوان راه حلی بهتر از مبارزه با زندگی برایتان مطرح شده است؟ بسیاری از مردم در دوره‌ای از زندگی خود به مرگ فکر کرده‌اند، ولی تعداد بسیار کمی از آنها واقعا به خودکشی عمل می‌کنند. بحران خودکشی تجربه‌ای مغشوش کننده ، دردناک و سخت است. برای بیرون آمدن از بحران خودکشی ، تعیین عوامل ایجاد کننده بحران ، فهم احساسات شخص خودکشی کننده و مواجهه با افکار خودکشی‌گرا ، مسائل بسیار مهم و اساسی هستند.

    چه چیزی به بحران خودکشی منجر می‌شود؟
    نوشته شده توسط :نیلوفر باوفا
    جمعه 7 مرداد 1390-10:55 ق.ظ


    طلاق یک تغییر اساسی در زندگی است که شخص را دچار سردرگمی میکند . ناگهان خودتان به تنهایی میبایست از پس مواردی مانند پول بچه ها شغل تغییرات و موقعیتهایی که اعضای خانواده را تحت فشار قرار میدهد بر بیایید . در اینجا توصیه هایی وجود دارد که " چگونه زندگی جدید را پس از جدایی شروع کنید ؟" اگر مشکلاتی دارید بدانید که :

    * بعد از اتمام این زندگی ، زندگی جدیدی در انتظار شماست .

    در حال حاضر به سختی می توانید باور کنید زیرا روزی این زندگی چیزی بود که شما خواستار آن بودید . شما خواهان ایجاد و تداوم آن بودید .

    * خودتان را فریب ندهید .

    از خودتان بپرسید : آیا به راستی این زندگی را می خواهید یا به علت ترس دو دستی به آن چسبیده اید ؟ اگر فکر تنها ماندن ترسناک تر از بودن در یک زندگی از هم پاشیده است خب به ترسهایتان اجازه دهید تا تصمصیم گیرنده باشند . آیا برای از دست دادن زندگی که بود یا میبایست باشد هنوز سوگواری میکنید؟

    * روزهای زندگیتان را هدر ندهید .

    اندوهگین بودن هیچ محدوده زمانی ندارد اما زندگی محدود است . شما این را متوجه بشوید یا نشوید ، زمان به سرعت سپری میشود. زمانی میرسد که شما باید حقیقت را بپذیرید و بگویید : " من باید کاری برای زندگی ام انجام دهم بچه هایم را بزرگ کنم و کاری کنم که زندگی شاد و معناداری داشته باشم و شخصی فعال در جامعه باشم ." پس از هم اکنون قدمهای استوار بردارید و به جلو حرکت کنید .

    * افکار مصیبت بار را از ذهن تان دور کنید .

    " زندگی من تمام شده است ." " من همه چیز را از دست دادم ." " همه چیز خیلی بد است ." افکاری هستند که تاثیرات خیلی قوی بر چگونگی احساس شما دارند . متوجه باشید که واقعا اینها درست نیستند . زندگی شما تمام نشده است فقط یک شروع جدید برای شماست . تغییر پیش فرضهای منفی در ذهن تان به تغییر احساسات شما کمک میکند .

    * زمان خود را با افسوس هدر ندهید .

    شما باید به خودتان بگویید : " اتفاقی است که افتاده !" شما نمی تواتید به گذشته برگردید و کاری انجام دهید اما می توانید کارهای زیادی را هم اکنون انجام دهید .

    * برای فرزندانتان الگو باشید .

    در آینده فرزندانتان چگونه والدینی خواهند بود وقتی شما در جایی نشسته و گریه میکنید ، به نقطه ای زل می زنید و افسوس گذشته را می خورید ؟ وقتی شما جدایی را پذیرفتید زمان پیشرفت در زنگی تان است .

    به خاطر فرزندانتان با همسر سابق خود رابطه جدیدی را تعیین کنید .
    در رابطه سابق شما همسر وی بودید اما در حاضر یک دوست معمولی هستید بخاطر بچه هایتان .

    * با کودکانتان صحبت کنید .

    طلاق ممکن است زخمهای عاطفی را برای بچه هاایجاد کند . با آنها صحبت کنید . با آنها درباره اتفاقاتی که درحال وقوع است و احساساتی که آنها نسبت به وقایع کنونی دارند صحبت کنید و به آنها اطمینان دهید همه چیز بهتر خواهد شد. اگر آنها خیلی چیزها را بدانند می توانند به شما در این مراحل کمک کنند و به این ترتیب آنها هم احساس قدرت می کنند .

    * از دیگران کمک بگیرید.

    اگر از مردم کمک بخواهید خوشحال می شوند . این لطفی است در حقشان که به آنها اجازه می دهید کاری برایتان انجام دهند .یك گروه حمایت كننده از نزدیكترین دوستانتان داشته باشید كه حمایتگرعاطفی ،راهنمای همیشگی ومشوق شما در كارهایتان باشند.بدانید شما اولین نفری نیستید كه از سایرین كمك می گیرید.

    * از امكانات و موهبت های اطراف خود استفاده كنید.

    هركاری كه می توانید برای رسیدن به موفقیت انجام دهید. توانایی ها و نقاط قوت خودتان را كشف كنید و برای كمك به خود و حركت در یك مسیر جدید و مثبت روی آنها متمركز شوید.هرشخصی حقیقت وجودی دارد كه فقط خودش میداند وباور دارد . به یاد داشنه باشید كه شما نتایجی در زندگی بدست می آورید كه ابتدا باور دارید و سپس شایستگی آن را.

    * برای خودتان وقت بگذارید.

    خودتان را در اولویت قرار دهید ،كمی خودخواه باشید و كاری را فقط برای خودتان انجام دهید.بهترین هدیه ای كه شما می توانید به فرزندانتان بدهید اینست كه از خودتان خوب مراقبت كنید. یك كلاس جدید را امتحان كنید، ورزش را شروع كنید و سرگرمی های فراموش شده كه سابقا انجام می دادید را دوباره شروع كنید.

    * خانه رویایی تان را بسازید.

    اگر شما مجبور به تغییر منزل شدید دنیا به آخر نرسیده است. بدانید كه شما و بچه هایتان میتوانید خاطراتی را بسازید كه آنجا خانه رویاهایتان شود.

    * خود واقعی تان را بیابید.

    شما ممكن است زمان طولانی نیمی از یك زوج بوده اید. اما شما هنوز صددرصد یك شخصیت واحد هسنید. آن شخص را دوباره كشف كنید.

    * آنچه را دوست دارید انجام دهید.

    هرروز وقتی از خواب بر می خیزید چه چیزی شما را به هیجان می آورد.یك لیست از آنچه شما را به اهدافتان میرساند تهیه كنید.

    * روحیه شاد داشته باشید.

    در زندگی جدید كمی تفریح و شادی كنید. خاطرات زیبایی را با فرزندانتان بسازید تا با اعتماد بنفس و حس احترام به خود بسوی آینده بروند.

    * درآینده از خود مراقبت كنید.

    این مهم است كه همیشه به روابط خود توجه كنید و از خود بپرسید كه :" چقدربودن در این رابطه ارزش دارد؟" اگر شما در آن رابطه كاملا خودرا فراموش می كنید پس بهای سنگینی را می پردازید.

    منبع: www.drphil.com


    نوشته شده توسط :نیلوفر باوفا
    جمعه 7 مرداد 1390-10:38 ق.ظ

    ارسطو می گوید: خود كشی عملی است که به وسیله شخص برای معدوم ساختن خودش انجام گرفته باشد، درحالیکه این عمل به معنی فداکاری نمی باشد، یعنی فرد برای قربانی شدن[1] به انتحاردست نمی زند. (اسلامی نسب، 1371). واژه خودکشی در برگیرنده ی هر نوع مرگی است که نتیجه ی مستقیم یا غیر مستقیم عمل مثبت یا منفی شخص قربانی باشد و قربانی نیز پیشاپیش از نتیجه عملش آگاه باشد.(دورکهیم، 185 اشنایدمن در کتاب مرگهای انسان، خودکشی را چنین تعریف کرده:"هر نوع مرگ خود آورده که در آن شخص تلاشی عمدی، آگاهانه و مستقیم برای پایان دادن به زندگی اش انجام می دهد. (کامر، 1999) داگلاس (Douglas) در تعریف خودکشی 6 نکته را حائز اهمیت می داند: (شیخ مونسی، 1381) 1- جدیت عمل 2- عملی که به مرگ منجر شود 3- خواست خود نسخیریی 4- فقدان اراده 5- انگیزه مردن 6- آگاهی از پتانسیل عمل با توجه به تعریف دیگری که سازمان بهداشت جهانی (who) در مورد خودکشی ارائه داده است. خودکشی را به عنوان عمل خاتمه دادن عمدی، آگاهانه و ارادی به زندگی خویش می داند، به عبارت دیگر خودکشی می تواند به عنوان: 1- عملی با پیامدهای مرگ آور 2- فعلی عمدی که به دست خرد شروع را انجام می شود. 3- عملی که فرد از آن آگاه پیامد مهلک آن را دارد تعریف می شود. (1993, who) موارد مهم بالینی بطور نمادین بیماری ذهنی محسوب می شوند. همچون عقاید، باورهای نادرست درباره ی زندگی، کشاکشهای عاطفی و شکست در مهارتهای تقلیدی. در DSM.IV.R خودکشی بیماری ذهنی محسوب نمی شود اما در عین حال ، خودکشی به عنوان عملی که شخص برای معدوم ساختن خود،درحالی که اختیار مرگ و زندگی دارد و از لحاظ اخلاقی نیز به انجام آن موظف نیست، آمده است. (آشیل دمماز[2] به نقل از اسلاغمی نسب، 1371). رفتارهای خودکشی گرا را می توان به افکار و فرآیندهای ذهنی[3] ، خودکشی انجام شده[4] یا پیامدهای مهلک و مرگ آور و اقدام به خودکشی[5] طبقه بندی کرد. (فولادی ، 1381). علاوه بر این، سطوح مختلفی از آرزوی مرگ[6] و اندیشیدن به مرگ برای هر کسی وجود دارد، مثلاً کسانی که می گویند آرزو دارند بمیرند، اما برای انجام آن هدف ندارند یا ممکن است آرزوی مرگ کردنشان حقیقی نباشد و چه بسا از دیگران تقاضای کمک دارند. (کامر، 1999) شبه خودکشی[7] یا اقدام به خودکشی، یعنی اقدام به عملی غیر مهلک که در آن فرد از روی عمد یا از روی نقشه قبلی قصد خود- آسیبی (مجروح و معدوم ساختن خود) را دارد اما منجر به مرگ وی نمی شود. (منبع قبلی) اصطلاحات رایج در بحث خودکشی: - اقدام به خودکشی:[8] عمل اقدام به خودکشی انجام ولی منجر به مرگ نمی شود. تحقیقات بیانگر آن است که در مقابل هر یک جوانی که خود را می کشد، تقریباً 100 تا 200 جوان اقدام به خودکشی می کنند. (لیننگ، 2000) - خودکشی موفق یا کامل: عمل کشتن خود و پایان دادن موفق به زندگی به دست خود فرد. - افکار خودکشی[9]:افکار و ذهنیاتی در مورد خودکشی، گاهی ممکن است بیان نشود اما بالقوه وجود دارد. - تهدید به خودکشی[10]: نشانه های رفتاری حاکی از آسیب رساندن به خود است که گاهی ممکن است به خودکشی منجر نشود اما باید جدی گرفته شود. - ژست خودکشی گرا[11]: حالتی حاکی از آسیب زدن به خود که بسیار جدی نیست و خطر خودکشی در این حالت کمتر از تهدید بوده و هدف بیشتر جلب توجه است. - رفتار خودکشی گرا[12]: تمام رفتارهایی را که فرد از روی قصد و آگاهانه برای آسیب رساندن انجام می دهد چه به مرگ منجر شود و چه نشود. - پیمان خودکشی[13]: عهد و پیمانی که نادر است و دو یا چند نفر یا گروهی با هم می بندند که در یک زمان و یک جا به زندگی خود پایان دهند. - خودکشی گروهی[14]: کشتن دسته جمعی که در برهه ای از زمان و منطقه ای محدود صورت می گیرد ، همچون خودکشی هایی که در جنگ ها صورت می گیرد. - نشانگان ورتر[15]: تمایل نوجوانان آشفته به تقلید از خودکشی های بسیار مشهور. - مرگ گرایی[16] : یعنی اینکه یک انسان چقدر احتمال دارد در آینده ای نزدیک خودش را بکشد، در واقع مترادف خودکشی گرایی[17] است، یعنی انسان چقدر برای خودش خطرناک است؟ اشناید من (ascheneidman) ده ویژگی اصلی خودکشی را بیان داشته است که در ادامه این ده ویژگی را ذکر خواهیم کرد: 1. شایع ترین هدف خودکشی جستجوی راه حل است. 2. هدف معمول در خودکشی وقفه و قطع هوشیاری است. 3. رایج ترین محرک در خودکشی، در دوران شناختی غیر قابل تحمل است. 4. عده ترین فشار زا در خودکشی نیازهای روانی ناکام شده است. 5. عمده ترین هیجان در خودکشی ناامیدی – درماندگی است. 6. عمده ترین حالت شناختی در خودکشی دو سوگرایی است. 7. شایع ترین حالت اِدراکی در خودکشی احساس بن بست است. 8. شایع ترین عمل در خودکشی خروج است. 9. عمل مرسوم در خودکشی، بیان و ابراز کردن (کلامی و غیر کلامی ) قصد خودکشی است. 10. همسانی معمول در خودکشی دشواری الگوهای مقابله ای مداوم است. (دیوسون ونیل، 1998، سینگ، 2000) (به نقل از: سادوک و سادوک، 1933- پورافکاری، 1375- اشنایدفن، 191 [1] -Suri Face [2] - Achill Delmas [3] -suicide idea [4] - Compliteel suicide [5] -Suicide attempt [6] -Death wish [7] -Para suicide [8] - suicide attempt or Act [9] - Thogt or Ideation . suicide [10] - suicide threat [11] - suicide Gesture [12] - suicide Behavior [13] - suicide Pact [14] - Cluster suicide [15] - Werther
    3 کاربر مقابل از F598 عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند. bahar72, eBRAHIMV, Niloof@r


    F598 آنلاین نیست.

  2. 5,005 امتیاز ، سطح 20
    89% کامل شده  امتیاز لازم برای سطع بعدی 45
    0% فعالیت
    جایزه ها:
    Frequent Poster
    تاریخ عضویت
    1395/02/10
    محل سکونت
    -
    نوشته ها
    633
    امتیاز
    5,005
    سطح
    20
    تشکر
    632
    تشکر شده 1,112 بار در 404 ارسال
    دنبال شونده‌ها
    0
    دنبال کننده‌ها
    0

    #2 1395/02/29, 17:53
    ماشالله چقدر زیاد بود
    ممنون
    زحمت کشیدی مفید بود
    bahar72 آنلاین نیست.

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •