alt
نمایش نتایج: از 1 به 1 از 1

موضوع: از تشک کشتی تا تخت بیمارستان+تصاویر

  1. 23,384 امتیاز ، سطح 46
    84% کامل شده  امتیاز لازم برای سطع بعدی 166
    74.0% فعالیت
    تاریخ عضویت
    1394/03/30
    محل سکونت
    پاریس کوچولو
    نوشته ها
    406
    امتیاز
    23,384
    سطح
    46
    تشکر
    830
    تشکر شده 1,834 بار در 493 ارسال
    دنبال شونده‌ها
    0
    دنبال کننده‌ها
    0

    از تشک کشتی تا تخت بیمارستان+تصاویر

    #1 1394/09/30, 22:27

    • از تشک کشتی تا تخت بیمارستان+تصاویر

    به گزارشصراط به نقل از فارس، انگار همین دیروز بود که علی روی تشک کشتی با حریف تمرینی‌اش مبارزه می‌کرد؛ به نظر می‌آمد همه چیز سرجای خودش است و او عاشق کشتی. فن‌ها را با موفقیت اجرا می‌کردند و از جانب مربی تشویق می‌شدند؛ چه آرزوها که بر سر داشتند برای رسیدن به قله‌های موفقیت.

    اما ناگهان ورق برگشت؛ علی دیگر نتوانست روی پاهایش بایستد و درد شدیدی او را بیهوش کرد. آن روز چهارشنبه اول تیر بود و امروز چهارشنبه 14 دی است؛ آن روز روی تشک کشتی بود و امروز روی تخت بیمارستان.

    * علی قادر به شناخت اطرافیان است

    عصر روز چهارشنبه اول تیرماه سال 1390 علی مخنگی دانش‌آموز کشتی‌گیر مشهدی در باشگاه نورالله کاظمیان واقع در ناحیه 6 آموزش و پرورش خراسان رضوی در حال تمرین بود که در اثر اجرای فن توسط حریف تمرینی‌اش از ناحیه گردن دچار آسیب‌دیدگی و ضایعه نخاعی شد.

    علی ابتدا 2 ماه را در بیمارستان فارابی مشهد گذراند و پس از طی مراحل درمانی، به دلیل عدم بهبود وضعیت جسمانی، به بیمارستان قائم مشهد منتقل شد.



    پزشکان علی برای طی مراحل درمانی در بیمارستانی مجهزتر، او را به بیمارستان امام خمینی (ره) ارجاع دادند و حدود 2 ماه است که این دانش‌آموز ورزشکار آسیب دیده در این بیمارستان بستری شده است. علی در ابتدا توانایی تکان دادن دست و پای خود را نداشت و حتی از لحاظ هوشیاری نیز به شدت دچار مشکلات بود اما اکنون، این دانش‌آموز ورزشکار قادر به شناخت اطرافیان است.

    وی روزانه یک جلسه به فیزیوتراپی می‌پردازد و به گفته پزشک وی، این فیزیوتراپی‌ها تاثیر مثبتی در بهبود وضعیت جسمانی وی گذاشته است.

    * نگاه مهربان اما پر از اندوه مادر علی

    علی در بخش ضایعات نخاعی بیمارستان امام خمینی (ره) بستری است و این روزها به نسبت روزهای اول، حال و روز بهتری دارد.به دیدارش که رفتیم، دلمان آشوب شد با دیدن نوجوانی که اکنون اینچنین در بستر بیماری افتاده است. اما مادر علی صبور است، خیلی صبور؛ از غمش نمی‌گوید شاید نمی‌خواهد جلوی علی چیزی بگوید که دلش را بشکند.



    با نگاهی مهربان اما پر از اندوه به استقبالمان می‌آید؛ دائم مراقب علی است و نگاه از او بر نمی‌دارد. علی تازه از فیزیوتراپی بازگشته و خوابش برده است؛ به گفته مادرش، شب گذشته نتوانسته است، بخوابد.

    زهرا خانم مادر علی می‌گوید «گاهی شب‌ها علی خوابش نمی‌برد و مدام نام مرا صدا می‌کند، دیشب هم همانطور شده بود». هنوز دقایقی نگذشته است که چشمهایش را می‌گشاید و خیلی زود توسط مادرش به هم معرفی می‌شویم.

    علی نمی‌تواند به خوبی صحبت کند و تنها صداهایی از دهانش خارج می‌شود که هر کدام معنایی دارد؛ این معناها را مادر می‌فهمد که به سرعت به سویش می‌شتابد و خواسته‌اش را اجابت می‌کند. هرچند که علی قادر به صحبت نیست اما لبخند‌هایش، ‌نشان از میهمان‌ نوازی‌اش دارد.

    * با مشاهده وضع علی در بیمارستان بی‌هوش شدم

    زهرا حسینی، مادر علی با یادآوری حادثه‌ای که فرزندش را اینچنین گوشه نشین کرده است، اشک را به گوشه چشمانش می‌نشاند و می‌گوید: علی از لحاظ هوشیاری در وضعیت بهتری نسبت به گذشته قرار دارد و دست و پاهای وی که توان حرکت نداشته به حرکت افتادند؛ وضعیت تغذیه‌ای علی نیز بهتر شده است.



    وی به سختی از ریزش اشک‌هایش جلوگیری می‌کند و به توضیح جزئیات اتفاق رخ داده برای پسرش می‌پردازد: ساعت 4 بعدازظهر علی برای تمرین به باشگاه شهید نورالله کاظمیان رفت و ساعت 6 بعدازظهر به خانه زنگ زدند که پسرت در بیمارستان فارابی بستری شده است. با دیدن وضعیت علی از هوش رفتم و به زمین افتادم (سپس سکوت می‌کند، شاید یاد همان لحظه دوباره به وجودش آتش زده است)

    وی آرام می‌گوید: پزشکان به عموی علی گفته بودند که مهره‌های 5، 6 و 7 گردن علی دچار آسیب شده است و باید تحت نظر پزشکان ضایعه نخاعی درمان شود.

    مادر علی با بیان اینکه همسرم به دلیل شرایط کاری کمتر به علی سر می‌زند، عنوان می‌کند: همسرم به دلیل شرایط کاری مجبور است به شهرهای مختلف سفر کند و کمتر فرصت حضور در بیمارستان را دارد؛ از زمان بستری شدن علی در بیمارستان امام خمینی(ره) پدرش 2 تا 3 بار به وی سر زده است. به اتفاق خانواده، وکالت پیگیری‌های درمانی علی را به برادر همسرم واگذار کردیم.

    * طی این دو ماه که در تهران هستیم هیچ مسئولی از آموزش و پرورش به دیدن علی نیامده است

    دوباره نگاه زهرا خانم پر از اشک می‌شود و به مشکل ریوی علی اشاره می‌کند و می‌افزاید: پیش از رخ دادن این حادثه، علی از لحاظ ریوی مشکل نداشت، اما پس از این اتفاق دچار عفونت ریوی شد اما پزشکان اعلام کرده‌اند که مشکل ریوی علی برطرف خواهد شد.دکتر صابری پزشک ضایعه نخاعی علی نیز اعلام کرد فعلاً باید مراحل فیزیوتراپی او ادامه یابد تا ببینیم در آینده روند بهبودی وی چگونه خواهد شد.



    مادر علی گلایه‌هایی نیز دارد، او از اینکه کسی از مسئولان آموزش و پرورش به دیدن پسرش نیامده‌اند گله دارد و ادامه می‌دهد: طی 2 ماه گذشته که علی به بیمارستان امام خمینی(ره) منتقل شده است، هیچ مسئولی از وزارت آموزش و پرورش برای پیگیری وضعیت جسمانی وی مراجعه نکرده است. وزارت آموزش و پرورش تنها هزینه‌های درمانی علی را پرداخت کرده است و هزینه‌های جانبی را ما پرداخت کرده‌ایم؛ وزیر آموزش و پرورش یک بار در بیمارستان فارابی مشهد به دیدن علی آمد و دستور داد تمام هزینه‌های درمانی پرداخت شود.

    * علی از حریف تمرینی‌اش شکایتی ندارد/ دوست دارد کشتی را ادامه دهد

    مادر علی ادامه می‌دهد: پس از این حادثه، علی در همان روز اول اعلام کرد که هیچ شکایتی از حریف تمرینی‌ام ندارم، چرا که نمی‌خواهم پسر 16 ساله به زندان برود. علی چند مرتبه به من گفته اسیت که اگر خوب شدم، دوباره در رشته کشتی فعالیت خواهم کرد و افتخارات زیادی برای مملکت‌ام کسب می‌کنم، اما من اجازه نمی‌دهم وی دوباره به ورزش بپردازد.

    زهرا خانم بغض می‌کند و با بیان اینکه علی 3 سال بود به طور مداوم در رشته کشتی فعالیت می‌کرد، بیان می‌کند: علی به رشته کشتی علاقه شدیدی داشت، به طوری که همه روزه با یاد این رشته روز خود را شب می‌کرد؛ روزهای جمعه نیز فوتبال‌بازی می‌کرد. این مادر که به جز علی دو فرزند دیگر نیز دارد، می‌گوید: برادر علی که 15 ساله است دچار افسردگی شده و حال و روز خوبی ندارد و به همین دلیل امسال قید درس و مدرسه را زد.

    * علی را دریابیم

    علی هم تا چند ماه پیش، دانش‌آموزی بود مثل تمام دانش‌آموزان دیگر؛ او هم می‌خواست درس بخواند و در کنار آن، کشتی‌گیر موفقی شود اما از قضای روزگار، سرنوشت برایش چیز دیگری رقم زده است. اکنون او تنها در بیمارستان، چشم انتظار است؛ دوست دارد درس بخواند، دوست دارد دوستانش در کنارش باشند اما نمی‌تواند.
    6 کاربر مقابل از dash payam عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند. ***رضـا***, eBRAHIMV, habibi, Niloof@r, omidr, الهه61

    dash payam آنلاین نیست.

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •