سفر به دنیاهای کاغذی

[نارون]

سلام
در اینجا می‌خواهم راجع به کتاب‌هایی که خواندم یا در حال خواندنم بنویسم
البته در کل روند کتاب خواندنم کند است.

کتابی که به تازگی خواندنش را تمام کردم، زمین انسان‌ها اثر آنتوان دو سنت اگزوپری و ترجمه سروش جییبی بود.

گرچه به نظرم ترجمه کتاب در بعضی جاها خیلی روان نبود و تمرکز خواننده را از جریان داستان بر هم می‌زد ولی در مجموع خوب بود.

توصیفات نویسنده خیلی جالب بود و خواننده می‌توانست دنیا را از نگاه یک خلبان ببیند و تجربیات او را حس کند.

مثلا در بخشی از داستان، نویسنده ماجرای سقوط هواپیمایش در بیابان و تلاش برای نجات یافتن و تا مرز از تشنگی مردن را توصیف می‌کند که خیلی تأثیرگذار است.
یا در جایی از افرادی سخن می‌گوید که تا به حال درخت ندیده بودند و با دیدن درخت گریسته بودند.

از آن دست کتاب‌هایی بود که خواننده را به تفکر وا میداشت و حس تلاش برای زندگی بهتر و انسانی‌تر را تقویت می‌کرد.

پیشنهاد: امشب بخشی از یک کتابی که دوست دارید را برای اعضای خانواده‌تون بخوانید

تا کتاب بعدی شما را به خدا میسپارم

[pooya]

آنتوان دو سنت‌اگزوپری (۲۹ ژوئن ۱۹۰۰ - ۳۱ ژوئیهٔ ۱۹۴۴) نویسنده و خلبان اهل فرانسه بود.
در سال ۱۹۳۹ اثر معروف اگزوپری به نام زمین انسان‌ها برای نخستین بار منتشر شد و
چندان مورد توجّه واقع شد که از طرف فرهنگستان فرانسه به دریافت جایزه نایل شد
پس از تسلیم کشور فرانسه به آلمان، اگزوپری به آمریکا مسافرت کرد و
کتابهای زیبایی چون «قلعه»، «شازده کوچولو» و «خلبان جنگی» را در این دوران منتشر کرد
شازده کوچولو یکی از مهم‌ترین آثار سنت اگزوپری به شمار می‌رود که در
قرن اخیر سوّمین کتاب پرخواننده جهان است
هوانورد(۱۹۲۶)
پیک جنوب(۱۹۲۹)
پرواز شبانه(۱۹۳۱)
زمین انسانها(۱۹۳۹)
خلبان جنگ(۱۹۴۲)
نامه به یک گروگان (۱۹۴۳)
شازده کوچولو (۱۹۴۳)
قلعه(۱۹۴۸)(پس از مرگ وی منتشر شد)

[نارون]

سلام

کتاب جدیدی که خواندنش تمام شد، کتاب نامیرا نوشته صادق کامیار است که هدیه یکی از دوستان خیلی خوبم بود.

قصه نامیرا ترکیبی از واقعیت و تخیل است و اگر اشتباه نکنم زمان آن هم برمی‌گردد به دو سه ماه منتهی به واقعه عاشورا.
شخصیت اصلی داستان عبدالله بن عمیر است که مخالف دعوت امام حسین (ع) به کوفه بودند گرچه ایشان را به عنوان امام قبول داشتند و حتی با وجودی که افراد قبیله خودش با مسلم بیعت کردند، او تبعیت نکرد اما سرانجام با همسرش به کاروان امام (ع) پیوست و هر دوشان از افرادی بودند که در کربلا به شهادت رسیدند.

من در زمینه نقد داستان تخصص ندارم اما به نظرم ترکیب واقعیت و قصه کار سختی باشد، به ویژه در زمینه مذهبی. به نظرم از این نظر خیلی خوب بود. نمی‌توانم بسنجم که آیا داستان از نظر فردی که پیش زمینه مذهبی ندارد هم جذاب است یا نه.

عبدالله نماد یک انسان آزاده و اهل تفکر بود که متأسفانه امثالش خیلی کمند...

در مجموع از نظرم کتاب خوبی بود.

+ پیشنهاد: اگر هر روز به طور منظم کاری را انجام می‌دهیم، با خودمان قرار بگذاریم که قبل یا بعدش چند صفحه کتاب بخوانیم. مثلا یک ربع قبل یا بعد از فلان سریال یا فیلم، یا بعد از یکی از نمازهای روزانه و یا ...

++ برنامه بعدی: احتمالا مائده‌های زمینی آندره ژید

باز هم تا کتاب بعدی شما را به خدا می‌سپارم

[سهیلا1]

شهر را آدم به آدم در پی ات جویا شدم
تا که یک شب دیدمت ، دل باختم رسوا شدم

با نگاهی ساده قلبم را گرفتی خوب من
فکر می کردم که من عاشق نمی شم اما شدم

مثل یک پروانه در شمع نگاهت سال ها
سوختم اما عزیزم با تو من معنا شدم

گفته بودی در کنارت تا ابد هستم ولی
باز رفتی ، باز ماندم ، باز من تنها شدم
❤️ یا رب نظر تو برنگردد برگشتن روزگار ............

[سهیلا1]

سلام بر آنان که لایق سلام اند
یک رنگ و یکدل و یک مرام اند
هم گنج اند و هم گنجینه، هم دوست
هر چه از آن ها تعریف کنی نیکو است ,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,یا رب نظر تو بر نگردد ..............برگشتن روزگار .......