alt
نمایش نتایج: از 1 به 10 از 10

موضوع: کاش مثل پاییز بودم

  1. 15,790 امتیاز ، سطح 38
    18% کامل شده  امتیاز لازم برای سطع بعدی 660
    0% فعالیت
    تاریخ عضویت
    1389/09/12
    محل سکونت
    ایران-اردبیل
    نوشته ها
    818
    امتیاز
    15,790
    سطح
    38
    تشکر
    706
    تشکر شده 2,245 بار در 809 ارسال
    دنبال شونده‌ها
    0
    دنبال کننده‌ها
    0

    کاش مثل پاییز بودم

    #1 1394/07/14, 15:47

    کاش چون پاییز بودم

    ...

    کاش چون پاییز بودم

    کاش چون پاییز خاموش وملال انگیز بودم.

    برگهای آرزوهایم , یکایک زرد می شد,

    آفتاب دیدگانم سرد می شد,

    آسمان سینه ام پر درد می شد

    ناگهان توفان اندوهی به جانم چنگ می زد

    اشک هایم همچو باران دامنم را رنگ می زد.



    وه ... چه زیبا بود, اگر پاییز بودم,

    وحشی و پر شور ورنگ آمیز بودم,

    شاعری در چشم من میخواند ...شعری آسمانی

    در کنارم قلب عاشق شعله می زد,

    در شرار آتش دردی نهانی.

    نغمه ی من ...

    همچو آواری نسیم پر شکسته

    عطر غم می ریخت بر دلهای خسته.



    پیش رویم :

    چهره تلخ زمستان جوانی

    پشت سر :

    آشوب تابستان عشقی ناگهانی

    سینه ام :

    منزلگه اندوه و درد وبد گمانی.



    کاش چون پاییز بودم

    ....

    کاش چون پاییز بودم

    ---------- Post added at ۱۴:۳۶ ---------- Previous post was at ۱۴:۲۸ ----------

    برگ های پاییزی

    سرشار از شعور ِ درخت اند

    و خاطرات سه فصل را بر دوش می کشند

    آرام قدم بگذار

    بر چهره ی تکیده ی آن ها

    این برگها حُرمت دارند...

    درد ِ پاییز ،درد ِ ” دانستن ” است


    ---------- Post added at ۱۴:۴۷ ---------- Previous post was at ۱۴:۳۶ ----------



    بیچاره پاییز ...
    دستش نمک ندارد...
    این همه باران به آدم ها میبخشد، اما همین آدم ها تهمت ناروای خزان را به او میزنند.
    خودمانیم ...
    تقصیر خودش است ؛
    بلد نیست مثل " بهار" خودگیر باشد
    تا شب عیدی زیر لفظی بگیرد و
    با هزار ناز و کرشمه سال تحویلی را هدیه دهد ...
    سیاست " تابستان " را هم ندارد
    که در ظاهر با آدم ها گرم و صمیمی باشد
    ولی از پشت خنجری سوزناک بزند

    بیچاره .....
    بخت و اقبال " زمستان " هم نصیبش نشده
    که با تمام سردی و بی تفاوتیش این همه خواهان داشته باشد !

    او " پاییز " است
    رو راست و بخشنده ...
    ساده دل
    فکر میکند اگر تمام داشته هایش را زیر پای
    آدم ها بریزد،
    روزی ؛
    جایی ؛
    لحظه ای ؛ از خوبی هایش یاد میکنند ...
    خبر ندارد آدم ها رو راست بودن و بخشنده بودنش را به پای محبتش نمیگذارند ...

    یکی به این پاییز بگویید
    آدم ها یادشان میرود که تو رسم عاشقی را یادشان داده ای ....
    تنها یادگاری که برایت میماند
    " صدای خش خش برگ های تو بعد از رفتن آنهاست "
    3 کاربر مقابل از ایوب شوقی عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند. habibi, manoto, خزون
    گرباده خوری توبا خردمندان خور
    یاباصنمی لاله رخی خندان خور
    ایوب شوقی آنلاین نیست.

  2. 15,790 امتیاز ، سطح 38
    18% کامل شده  امتیاز لازم برای سطع بعدی 660
    0% فعالیت
    تاریخ عضویت
    1389/09/12
    محل سکونت
    ایران-اردبیل
    نوشته ها
    818
    امتیاز
    15,790
    سطح
    38
    تشکر
    706
    تشکر شده 2,245 بار در 809 ارسال
    دنبال شونده‌ها
    0
    دنبال کننده‌ها
    0

    #2 1394/07/15, 11:52
    4 کاربر مقابل از ایوب شوقی عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند. habibi, manoto, الهه61, خزون
    گرباده خوری توبا خردمندان خور
    یاباصنمی لاله رخی خندان خور
    ایوب شوقی آنلاین نیست.

  3. 18,994 امتیاز ، سطح 42
    5% کامل شده  امتیاز لازم برای سطع بعدی 856
    0% فعالیت
    تاریخ عضویت
    1394/05/20
    محل سکونت
    مازندران
    نوشته ها
    884
    امتیاز
    18,994
    سطح
    42
    تشکر
    4,443
    تشکر شده 2,136 بار در 835 ارسال
    دنبال شونده‌ها
    0
    دنبال کننده‌ها
    0

    #3 1394/07/15, 15:00


    ---------- Post added at ۱۴:۵۱ ---------- Previous post was at ۱۴:۳۲ ----------



    ---------- Post added at ۱۴:۵۳ ---------- Previous post was at ۱۴:۵۱ ----------



    ---------- Post added at ۱۵:۰۰ ---------- Previous post was at ۱۴:۵۳ ----------







    پـایـیـز غـریــب و بـی رحــم...اون همــه بــرگ مگــه کــم بـود...گُـل مـن رو چــرا چـیدی؟گُـل مـن دنیــــای مـن بــود...
    2 کاربر مقابل از خزون عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند. manoto, ایوب شوقی
    ب دنبال طلا نباش...طلایــی شـــو!!!
    خزون آنلاین نیست.

  4. 15,790 امتیاز ، سطح 38
    18% کامل شده  امتیاز لازم برای سطع بعدی 660
    0% فعالیت
    تاریخ عضویت
    1389/09/12
    محل سکونت
    ایران-اردبیل
    نوشته ها
    818
    امتیاز
    15,790
    سطح
    38
    تشکر
    706
    تشکر شده 2,245 بار در 809 ارسال
    دنبال شونده‌ها
    0
    دنبال کننده‌ها
    0

    #4 1394/07/15, 15:16


    از دستان من نياموختي
    که من براي خوشبختي تو
    چه قدر ناتوانم
    من خواستم با ابيات پراکنده‌ي شعر
    تو را خوشبخت کنم
    آسمان هم نمي‌توانست ما را تسلي دهد
    خوشبختي را من هميشه به پايان هفته
    به پايان ماه و به پايان سال موکول مي‌کردم
    هفته پايان مي‌يافت
    ماه پايان مي‌يافت
    سال پايان مي‌يافت
    هنوز در آستانه‌ي در
    در کوچه بوديم ، پيوسته ساعت را نگاه مي‌کردم
    که کسي خوشبختي و جامه‌اي نو به ارمغان بياورد
    روزها چه سنگدل بر ما مي‌گذشت
    ما با سنگدلي خويش را در آينه نگاه مي‌کرديم
    چه فرسوده و پير شده بوديم
    مي‌خواستيم
    با دانه‌هاي بادام و خاکسترهاي سرد که
    از شب مانده بود خود را تسلي دهيم
    هميشه در هراس بوديم
    کسي در خانه‌ي ما را بزند و ما در خواب باشيم
    چه‌قدر مي‌توانستيم بيدار باشيم
    يک شب پاييزي
    که بادهاي پاييزي همه‌ي برگ‌هاي درختان را بر زمين
    ريختند
    به زير برگ‌ها رفتيم
    و براي هميشه خوابيديم ..


    { احمد رضا احمدي }
    2 کاربر مقابل از ایوب شوقی عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند. manoto, خزون
    گرباده خوری توبا خردمندان خور
    یاباصنمی لاله رخی خندان خور
    ایوب شوقی آنلاین نیست.

  5. 15,790 امتیاز ، سطح 38
    18% کامل شده  امتیاز لازم برای سطع بعدی 660
    0% فعالیت
    تاریخ عضویت
    1389/09/12
    محل سکونت
    ایران-اردبیل
    نوشته ها
    818
    امتیاز
    15,790
    سطح
    38
    تشکر
    706
    تشکر شده 2,245 بار در 809 ارسال
    دنبال شونده‌ها
    0
    دنبال کننده‌ها
    0

    #5 1394/07/16, 11:36


    هــــــــــوای ِ مــن...

    هــوای درختی ست غمگیــــــــــــــــن

    که مـــــدت هـاست شکوفـــــه ی لبخنــــــــــــــــــد نمی دَهَـــد

    هــــــــــوای ِ مــن...

    هــوای ِ رفـــــت و آمـد هـایی ست

    که زمــان ِ حــــــال ِ مـرا نابــــــــــــــــــــــ ـــود کـرد

    هــــــــــوای ِ مــن...

    هــوای ِ بُغضـــــــــ ــــــــی ست

    که فنجــان دلــــــــ ــــــــــم را در یک روز پاییــــزی شکســـت

    هــــــــــوای ِ مــن...

    هــوای ِ امــــروزی ست

    که پُــر از دلتنگــی های پـاییـــزی ست

    ---------- Post added at ۱۰:۳۶ ---------- Previous post was at ۱۰:۳۵ ----------



    برگ های پاییزی

    سرشار از شعور ِ درخت اند

    و خاطرات سه فصل را بر دوش می کشند

    آرام قدم بگذار

    بر چهره ی تکیده ی آن ها

    این برگها حُرمت دارند...

    درد ِ پاییز ،درد ِ ” دانستن ” است


    2 کاربر مقابل از ایوب شوقی عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند. manoto, خزون
    گرباده خوری توبا خردمندان خور
    یاباصنمی لاله رخی خندان خور
    ایوب شوقی آنلاین نیست.

  6. 18,994 امتیاز ، سطح 42
    5% کامل شده  امتیاز لازم برای سطع بعدی 856
    0% فعالیت
    تاریخ عضویت
    1394/05/20
    محل سکونت
    مازندران
    نوشته ها
    884
    امتیاز
    18,994
    سطح
    42
    تشکر
    4,443
    تشکر شده 2,136 بار در 835 ارسال
    دنبال شونده‌ها
    0
    دنبال کننده‌ها
    0

    #6 1394/07/16, 15:00
    ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻦ ﮐﻪ ﺩﻟﻢ ﭼﻮﻥ ﻏﺮﻭﺏ ﭘﺎﯾﯿﺰ ﺍﺳﺖ / ﺻﺪﺍﯼ ﮔﺮﻡ
    ﺗﻮ ﺍﺯ ﺩﻭﺭ ﻫﻢ ﺩﻝ ﺍﻧﮕﯿﺰ ﺍﺳﺖ…
    2 کاربر مقابل از خزون عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند. manoto, ایوب شوقی
    ب دنبال طلا نباش...طلایــی شـــو!!!
    خزون آنلاین نیست.

  7. 18,994 امتیاز ، سطح 42
    5% کامل شده  امتیاز لازم برای سطع بعدی 856
    0% فعالیت
    تاریخ عضویت
    1394/05/20
    محل سکونت
    مازندران
    نوشته ها
    884
    امتیاز
    18,994
    سطح
    42
    تشکر
    4,443
    تشکر شده 2,136 بار در 835 ارسال
    دنبال شونده‌ها
    0
    دنبال کننده‌ها
    0

    #7 1394/07/16, 23:27
    بـازم اومـدن أبـرای تیـــره
    غــروبـی کـــه نفــس گیــره....
    خبـــر میـاره ★پـایـیـــــزه★
    دلـم میگیــــره...

    بـازم یـاد گذشتــه افتــادم،شبــی کـه دل بهـت دادم....
    اون شـب *پـایـیـــزی* نمیـــره یـادم...
    وقتـی کــه گفتــی بـه همـه جــز تــو بـی اعتمـادم...

    حـالا سـرنوشـت کـرده مـارو از هـم جــدا...
    خیلــی دلـم تنگــه واسـه اون روزا...
    دلـم آروم نمیگیـــــره...

    مـَـــــنْ نتـونستــم دَووم بـیـارم بـی تـــــــو...
    حـالم بـد شـد از وقتـی رفتـی تــــو...
    چشــام بـه در مــونـده خیـــره...

    هنـوز یـادم میــاد خـوبیــاتـو...
    لـب دریـا بودن بـا تـــــو...
    وقتــی نوشتــی رو ساحــل،یـا هیشکـــی یــا تـــــو...
    2 کاربر مقابل از خزون عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند. manoto, ایوب شوقی
    ب دنبال طلا نباش...طلایــی شـــو!!!
    خزون آنلاین نیست.

  8. 15,790 امتیاز ، سطح 38
    18% کامل شده  امتیاز لازم برای سطع بعدی 660
    0% فعالیت
    تاریخ عضویت
    1389/09/12
    محل سکونت
    ایران-اردبیل
    نوشته ها
    818
    امتیاز
    15,790
    سطح
    38
    تشکر
    706
    تشکر شده 2,245 بار در 809 ارسال
    دنبال شونده‌ها
    0
    دنبال کننده‌ها
    0

    #8 1394/07/17, 10:25


    نمیدانم پاییز دلگیر است یا دل من ،گیر پاییز است ...

    چشم به راه توام پاییز،ازبهار و

    تابستان گرم نشد آبی ...
    َ
    بیا پاییز جادوگر! طلایی کن سبزینه برگ های درخت ...
    2 کاربر مقابل از ایوب شوقی عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند. manoto, خزون
    گرباده خوری توبا خردمندان خور
    یاباصنمی لاله رخی خندان خور
    ایوب شوقی آنلاین نیست.

  9. 16,120 امتیاز ، سطح 38
    59% کامل شده  امتیاز لازم برای سطع بعدی 330
    0% فعالیت
    تاریخ عضویت
    1391/11/04
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    270
    امتیاز
    16,120
    سطح
    38
    تشکر
    2,969
    تشکر شده 1,319 بار در 325 ارسال
    دنبال شونده‌ها
    0
    دنبال کننده‌ها
    0

    #9 1394/07/20, 12:00
    زیر سایبون چشمات تو شبستون نگاهت
    یه جایی گوشه اشکات مچ عشقتو میگیرم
    بین پاییز و زمستون انتظار و نم بارون
    میون نامهربونی تا بخوای برات میمیرم
    ::
    ::
    ::
    پاییز را دوست دارم چون معافم می کند از پنهان کردن دردی که در صدایم می پیچد ، اشکی که در نگاهم می چرخد …
    آخر هم خیال می کنند که سرما خورده ام !
    ::
    ::
    ::
    چه کرده ای که زمستان ، بهار و تابستان همیشه بوی تو را می دهد ای پاییز ؟؟؟
    ::
    ::
    ::
    نیمکت چوبی کهنه نم گرفته زیر بارون ، زیر سقف بی قرار شاخه های بید مجنون
    ابر بی طاقت پاییز مثل من چه بی ستارست ، مثل من شکسته از این نامه های پاره پارست . . .
    ::
    ::
    ::
    کاش زندگی در برگ درخت جاری بود
    آنگاه تا بهار بود می خندیدیم و بعد به امید پاییز می نشستیم . . .
    کاربر مقابل از manoto عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است: خزون
    manoto آنلاین نیست.

  10. 18,994 امتیاز ، سطح 42
    5% کامل شده  امتیاز لازم برای سطع بعدی 856
    0% فعالیت
    تاریخ عضویت
    1394/05/20
    محل سکونت
    مازندران
    نوشته ها
    884
    امتیاز
    18,994
    سطح
    42
    تشکر
    4,443
    تشکر شده 2,136 بار در 835 ارسال
    دنبال شونده‌ها
    0
    دنبال کننده‌ها
    0

    #10 1394/07/20, 13:09
    ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ
    ﻧﺎﻡِ ﺩﯾﮕﺮ ﭘﺎﯾﯿﺰ ﺍﺳﺖ
    ﻫﺮﭼﻪ ﻋﻤﯿﻖﺗﺮ
    ﺑﺮﮒﺭﯾﺰﺍﻥِ ﺧﺎﻃﺮﻩﻫﺎﺕْ ﺑﯿﺶﺗﺮ . .


    ---------- Post added at ۱۳:۰۶ ---------- Previous post was at ۱۳:۰۴ ----------

    ﺑﯽ ﻗﺮﺍﺭﯼ ﻫﺎﯾﻢ ، ﭘﺎﯾﯿﺰ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﻭ ﭼﺸﻢ
    ﻫﺎﯼ ﻋﺎﺷﻘﺖ
    ﻧﮕﺎﻫﺖ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻣﻦ ﻧﮕﯿﺮ
    ﺍﯾﻦ ﭘﺎﯾﯿﺰ ﺭﺍ ﻋﺎﺷﻘﻢ ﺑﺎﺵ، ﻟﻄﻔا...


    ---------- Post added at ۱۳:۰۹ ---------- Previous post was at ۱۳:۰۶ ----------

    ﻧﻪ ﺑﻬﺎﺭ ﺑﺎ ﻫﯿﭻ ﺍﺭﺩﯾﺒﻬﺸﺘﯽ
    ﻧﻪ ﺗﺎﺑﺴﺘﺎﻥ ﺑﺎ ﻫﯿﭻ ﺷﻬﺮﯾﻮﺭﯼ
    ﻭﻧﻪ ﺯﻣﺴﺘﺎﻥ ﺑﺎ ﻫﯿﭻ ﺍﺳﻔﻨﺪﯼ
    ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﭘﺎﯾﯿﺰ ﺑﻪ ﻣﺬﺍﻕ ﺧﯿﺎﺑﺎﻧﻬﺎ ﺧﻮﺵ ﻧﯿﺎﻣﺪ
    ﭘـﺎﺋﯿﺰ ﻣــﻬﺮﯼ ﺩﺍﺷـﺖ ﮐـﻪ ﺑـــَﺮ ﺩﻝ ﻫـﺮ
    ﺧﯿـﺎﺑﺎﻥ ﻣـﯽ ﻧﺸﺴﺖ…
    ب دنبال طلا نباش...طلایــی شـــو!!!
    خزون آنلاین نیست.

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •