"پله پله تو بیا"
آن روز گوشه ای زیر آسمان شهر با دلی شکسته و ناامید
بر فراسوی ناباوری مردم عصر خویش
منتظر بودم و بس ؛ منتظر معجزه ای...خبری...
و در آن روز ندایی آمد از اعماق وجود
که کجایی بنده من ؟!
منتظر معجزه ی پروازی ؟!!
تو بخواه ,تو بیا ...که منم منتظر آمدنت
پله پله تو بیا که منم منتظر آمدنت...