در این تاپیک، داوطلبانه یا چرخشی یک عکس قرار میدهیم و احساس و نظرمان را درمورد آن عکس بصورت داستان کوتاه، شعر و یا مطلب ادبی بیان میکنیم.
کسی که عکس قرار میده با توجه به میل و وسع خودش جایزه ای هم برای اثر یا اثرات برتر در نظر میگیره.
از وقتی که عکس گذاشته میشه سه هفته فرصت هست تا شرکت کنندگان مطلب خودشون رو بصورت خصوصی برای برگزارکننده تاپیک ارسال کنند و در هفته چهارم هم طبق نظرسنجی و رای کاربران به نفر یا نفرات برتر جایزه تعلق میگیره.
در نظر داشته باشین که موضوع عکس آزاده.
---------- Post added at ۱۶:۲۰ ---------- Previous post was at ۱۶:۱۳ ----------
دوستان با اجازتون دور اول این مسایقه را بنده برگزار میگم
دوستان تا پایان مهر فرصت دارین آثار خودتون رو بصورت خصوصی برای من ارسال کنین.
موفق باشین
اول تا ششم آبان رای گیری میکنیم و به سه نفر برتر جایزه تعلق میگیره
نفر اول: کارت شارژ 15 هزار تومانی
نفر دوم: کارت شارژ 10 هزار تومانی
نفر سوم: کارت شارژ 5 هزار تومانی
کسانی هم که خط اعتباری ندارند همین مبلغ به شماره کارتشون واریز میشه
هفتم آبان نیز انشاالله عکس بعدی با شرکت کننده بعدی گذاشته میشه و مسابقه برگزار میشه
و اما عکس دور اول:
---------- Post added at ۱۷:۱۰ ---------- Previous post was at ۱۶:۲۰ ----------
شرکت کننده اول :
.................................................. .........................................
شرکت کننده دوم :
انگار این بچه از عظمت مشکلات هراسی بدل ندارد و روح بزرگش به او جسارت و شجاعت و قوت بخشیده تا با اراده خویش بگوید من میتوانم تو نیز بخواه که خواستن توانستن است.
.................................................. ............................................
شرکت کننده سوم :
ادم وقتی که برای یک پارک رفتن ساده یک همچنین صحنه ای رو میبینه واقعا تاسف میخوره برای این مسؤلین شهری؛ که گذاشتن یه رمپ مگه چقد هزینه داره.
.
.
.
و بنازم به این شیرمرد که با این سن کمش حساب محبت و سنگینیه معرفتش میلیاردیه.
ایولا دمت گرم.
.................................................. .................................................. .......
شرکت کننده چهارم :
اشتباه نکنید. او دختری کوچک نیست. چشمهایمان اشتباه می بیند گاهی...
او اگر کوچک بود به سراغ کارهای کوچک می رفت.
دمپایی کوچک به پا می کرد.
او اگر کوچک بود دستی به سوی ویلچر دراز نمی کرد. قصد انجام کاری که ناشدنی به نظر می آید نمی کرد.
او اگر کوچک بود مثل ما بزرگ ها رفتار می کرد. به سراغ کارهای کوچک می رفت تا به خیال خود هیچ وقت شکست نخورد یا زحمت بیهوده نکشد.
کارهای شدنی را ناشدنی می پنداشت نه این که دست به کاری به ظاهر ناشدنی ببرد.
آری تعجب نکنید، به ظاهر ناشدنی.!
بله درست است دخترک با نیروی جسمی خود نمی تواند این کار را انجام دهد اما با روح بزرگ خود چطور؟ حتما می پرسید چگونه؟
اوبا روح بزرگش چنان نیرویی در بازوان مرد ایجاد می کند که حداکثر توان خود را به کار گیرد.
و به کار گیری حداکثر توان جسمی آن مرد یعنی انجام شدن این کار.
آری با روح می شود جسم را بیدار کرد.
او اگر کوچک بود مثل ما بزرگ ها رفتار می کرد.