"خــاطــرات رمــضان"
ســلام...
از اولــین روز ایــن مــاه مــنتظر شــنیدن خــاطــرات جــذاب و شــیریــن شــما از رمــضان امــسال هــستیم.
بــا تــشکر...
"خــاطــرات رمــضان"
ســلام...
از اولــین روز ایــن مــاه مــنتظر شــنیدن خــاطــرات جــذاب و شــیریــن شــما از رمــضان امــسال هــستیم.
بــا تــشکر...
22 کاربر مقابل از 1228 عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند. ***رضـا***, *SABA*, bnm, hadi123, laleh6, mahdisorimoon, marieh, Mohammad, najmeh69, Niloof@r, rita, sarv, single1971man, soheilaa, Tavarish, zohair2765, الهه61, سنگ صبور, سیده فاطمه, فاطمه58, نارون, نیلوفر
هـیچ چـیز بـهتر از کـارکـردن بـه جـای غـصه خـوردن ،
ادمـی را بـه خـوشـبختی نـزدیـک نـمی کـند.
به به
تا حالا کسی سحری پیتزا خورده ؟!! ( دلتون نخواد یه وقت )
امیدوارم فردا از تشنگی به لقا الله نپیوندم
13 کاربر مقابل از hadi123 عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند. ***رضـا***, *SABA*, 1228, bnm, mahdisorimoon, rita, single1971man, الهه61, سنگ صبور, سیده فاطمه, فاطمه58, نارون, نیلوفر
خاطره که نیست ولی من حدود7ساله رمضان رو بدون سحری میگیرم استقامت به من میگن
وهمیشه منتظر شبیم که همه ی ابجیا وداداشامو افطار دعوت کنم و بشینم اشپزی بکنم وسفره رو بچینم این همیشه یکی از خاطرات بیادماندنی من در ماه رمضانه
17 کاربر مقابل از فاطمه58 عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند. ***رضـا***, *SABA*, 1228, bnm, eBRAHIMV, hadi123, Jahan, laleh6, mahdisorimoon, rita, sarv, single1971man, zohair2765, الهه61, سنگ صبور, نارون, نیلوفر
شايد زندگي آن جشني نباشد که آرزويش را داشتي اما حال که به آن دعوت شدي تا ميتواني زيبا برقص
دیشب، شب اول این ماه مبارک، با اینکه گرسنه ام بود، شام چیزی میل نکردم تا بلکه سحری اشتها داشته باشم و بتونم چیزی بخورم؛ ساعت گوشیمو کوک کردم یک ساعت مونده به اذان بیدار شم ...! زنگ اول خورد! ساکتش کردم گفتم هنوز که زوده! زنگ دوم خورد، گفتم هنوز وقت هست،یکم دیگه بخوابم بعد پا میشم! زنگ سوم ...! زنگ چهارم...! رفتم توو کما! دیگه صدای زنگ بنگی نشنیدم ...! ناگاه با صدای زنگ موبایل از چا پریدم! گفتم ببینم کیه! یکی از دوستان بود که گفت بیا اسکایپ! که خیلی وقته ندیدمت دلم حسابی واست تنگ شده...! پیش خودم گفتم مرد حسابی زمان مگه قحط بود، نصف شبی منو زابه راه کردی که چی...! دلم واست تُـنگ شده ...!! عجبا...! بگو بد خواب شده بودم نه اینکه دلم واست تـُـنگه ورداشته بود...! هیچی توو دلم عُرغُر کنان و با چشمانی خواب الود نگاهی به ساعت انداختم! وااای خدااااااااا! همش یه ربع مونده به ادان صبح! 10 دقیقه فقط چای زمان میبره که دم بشکه و بقیه ش که دیگه ....! هیچی! دستو پا گم کرده و با عجله چیزی درست کردم و چای رو بیخیال شدم و جاش تا تونستم آب شفاف و زلال و روان نوش جان کردم! خلاصه تونستم قبل اینکه اذان بده چیزی بخورم و حتی یه مختصر مسواکی هم بزنم! در همان حین یاد دوستم افتادم که ناخرسند بودم از صدای زنگش و ....! پیش خودم گفتم خداییش دستت درد نکنه که زنگ زدی! اگه زنگ تو نبود شاید تا بعد از اذان هم بیدار نمیشدم! خیلی خوشحال بودم از زنگی که زده بود! حقا که پیشینیان خوب گفتم اند: «دوری و دوستی"! و من اضافه میکنم «دوری و دلتنگی»! هرچن اگر چه ممکنه بدخواب شده باشه ولی باز بسیار ممنونم از زنگش...!
باز آمد بوی عطر یاس
باز آمد وقت دعا و نماز
باز بنشینم سر سفره ی سحر و افطار
باز بخوانم قرآن و دعا و نماز
التماس دعا
10 کاربر مقابل از نازگل عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند. ***رضـا***, 1228, hadi123, mahdisorimoon, single1971man, الهه61, سنگ صبور, سیده فاطمه, نارون, نیلوفر
یک چیز بگم دلتون بسوزه
اینجااااااااااااااااا الان افطاره
شما همچنان چشم انتظار
التماس دعا
13 کاربر مقابل از نیلوفر عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند. ***رضـا***, 1228, bnm, eBRAHIMV, hadi123, mahdisorimoon, single1971man, الهه61, سنگ صبور, سیده فاطمه, فاطمه58, نارون, نازگل
---------------
بچه بودم ماه رمضان بود مامانم نمی گذاشت روزه بگیرم به خواهرم گفتم منوو برا سحر بیدار
کن گفت باشه سحر که شد اومد بالا سرم گفت مهناز مهناز بیدار شو سحر شده بلند شدم
9 کاربر مقابل از نازگل عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند. ***رضـا***, 1228, hadi123, mahdisorimoon, single1971man, الهه61, سنگ صبور, سیده فاطمه, نارون
10 کاربر مقابل از فاطمه58 عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند. ***رضـا***, 1228, bnm, hadi123, mahdisorimoon, single1971man, الهه61, سنگ صبور, سیده فاطمه, نیلوفر
شايد زندگي آن جشني نباشد که آرزويش را داشتي اما حال که به آن دعوت شدي تا ميتواني زيبا برقص
اینجا ساعت هفت ونیم اذانه
اگه اشتباه نکنم با تهران 1ساعت تفاوت داره
بیاعزیز قدمتون رو چشمای خودم
......................
اخبار رسید امروز موقع افطار با خوردن ظرف زولوبیا و پرتاب ظروف ماست و سبزی ،افطاری هیجان انگیز در بر داشته و با داغون شدن یک سری اعصاب خاطره ایی بسیار ناجالب ساخت.
پ.ن: روزه برای صبور بودن بنده قرار داده شده،پس موقع گرسنگی و تشنگی تحمل داشته و اوقات قشنگ عرفانی رو برای خود و دیگران تلخ نکنیم.
11 کاربر مقابل از نیلوفر عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند. ***رضـا***, 1228, bnm, eBRAHIMV, hadi123, mahdisorimoon, single1971man, الهه61, سیده فاطمه, فاطمه58, نارون
---------------
منم بدلیل یسری مشکلات متاسفانه نمینونم روزه بگیرم!!!ولی از همه شما دوستان روزه دار التماس دعــــا دارم
12 کاربر مقابل از ***رضـا*** عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند. 1228, bnm, eBRAHIMV, hadi123, mahdisorimoon, single1971man, الهه61, سنگ صبور, سیده فاطمه, فاطمه58, نارون, نیلوفر
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)