"خــاطــرات رمــضان"

[mahdisorimoon]

خیلی تاپیک خوبیه. همه خاطرات رو خوندم . خیلی جالب بودن.
منم بچه بودم سر پاشدن و این که منو صدا کنن مساله داشتم.
مامانم تعریف می کرد یه بار پاشده بودم گریه می کردم می گفتم منو چرا بیدار نکردین؟
خوددم یه چیزایی یادمه.
یه زمانا هم روزه کله گنجشکی می گرفتم.

[سیده فاطمه]

ماه رمضانو خیلی دوستدارم افطارش ،سحرش.
حیف که گاهی جای بعضیا کنار سفره خالیه

امسال اولین افطارو کنار مزار پدربزرگم باز کردم،امسال اولین ساله که پیشمون نیستن.




اینم مزار دلربای شهدااینجا یه حسی داره که هیچ جایی اینو حسو بهت نمیده

[laleh6]

سلام
یادم میاد دوران بچگی که روزه میگرفتم هوا سرد بود ،خونه ما هم قدیمی بود ( هال دار نبود) مامانم ، من و خواهرم که اختلاف سنیمون زیاد نبود صدا میکرد تو سرمای زمستون که انگار اون موقع خیلی بیشتر بود صورتمونو میشستیم کنار بخاری سحری میخوردیم دوباره تو سرما مسواک و وضو میگرفتیم و لباس مدرسه رو میپوشیدیم تا اذان میگفتند نماز میخوندیم میرفتیم زیر پتو که تا وقت مدرسه 1 ساعت بخوابیم چقدر اون خواب شیرین بود، نکته این بود که من و خواهرم تمام این کارا رو در حالت مسابقه انجام میدادیم.

[Atefeh Panah]

نمیدونم قضیه چیه که تو کل سال یه لقمه نون پنیر سبزی نمیخورم ولی تو ماه رمضون هیچی غیر پنیرسبزی نمیچسبه!!!
الانم ک روزه نمیگیرم بیشتر از همه میخورم ،ماه رمضون ک تموم شه پنیرسبزی هم میره تا سال بعد...

سحری ها هم صدای باز کردن نوشابه روخیلی دوس دارم

کل ماه رمضون یه طرف شبای قدرشم یه طرف اونم توحرم هرسال تصمیم میگیریم ک زودتر بریم ک یه جای خوب پیدا کنیم ولی خوب به دلایل زیادی همیشه وسطای دعای جوشن میرسیم به دلم موند یه بار از اول دعا تو حرم باشم الانم که یک یا دوسالی هست به دلایل فنی جسمانی دیگه بنده شبای قدر تو خونه میمونم چون ورود و خروج از حرم خودش یه ماجرای عجیب غریبه ک من کلا منصرف میشم از رفتن

[Atefeh Panah]

یادش بخیر پارسال این موقع ها بود ک چند روزی افطار تا سحر شاه عبدالعظیم بودیم...
دلم هوای حلیم موقعِ افطار اونجا رو کرده...

---------- Post added at ۲۳:۲۴ ---------- Previous post was at ۲۳:۲۱ ----------

سال پیش خیلی پیشمون بودن ک دیگه الان نیستن...
سفره افطاری شون پهنه اما دیگه خودشون نیستن...
جاشون واقعا خالیه ...

هیی شاید سال دیگه ما هم نباشیم...

[hadi123]

سحری ها هم صدای باز کردن نوشابه روخیلی دوس دارم

ینی عاشق فضای معنوی سحریتون شدماااا :

[Atefeh Panah]

ینی عاشق فضای معنوی سحریتون شدماااا :

فضای معنویِ سحر ک خود به خود،چ بخواهی چ نخواهی بوجود میاد
ولی خوب تصور کنین موقع سحری تو خونه ما صدای تلویزیون اینقد پایینه ک ب سختی شنیده میشه بعد یهو چنتا نوشابه با هم باز بشه...
البته الان ک فاصله افطارتا سحر اینقد کمه ک ادم فقط باید اب بخوره...