alt
صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از 11 به 16 از 16

موضوع: اشعار کودکانه

  1. 57,380 امتیاز ، سطح 74
    22% کامل شده  امتیاز لازم برای سطع بعدی 1,170
    0% فعالیت
    تاریخ عضویت
    1388/05/26
    محل سکونت
    همدان
    نوشته ها
    1,104
    امتیاز
    57,380
    سطح
    74
    تشکر
    14,147
    تشکر شده 10,744 بار در 4,131 ارسال
    دنبال شونده‌ها
    0
    دنبال کننده‌ها
    0

    #11 1388/08/29, 11:23
    يك و دو و سه
    زنگ مدرسه
    زود باش كه دير شد
    هنگام درسه.

    دو و سه و چهار
    همه خبردار
    بايد كه باشيم
    دانا و هشيار.

    سه و چار و پنج
    دانش بود گنج
    در راه دانش
    بايد كه برد رنج.

    چار و پنج و شش
    شد فصل كوشش
    بايد بكوشيم
    در راه دانش.

    پنج و شش و هفت
    فصل تفريح رفت
    شد فصل تحصيل
    هنگام كار است.

    شش و هفت و هشت
    تابستان گذشت
    دبستان شد باز
    آموزش برگشت.

    هفت و هشت و نه
    دير شده بدو
    كتاب را باز كن
    حرفش را بشنو.

    هشت و نه و ده
    مي رويم همره
    چه روز خوبي
    مدرسه به به!
    2 کاربر مقابل از مبین عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند. 3aeed, Shabgard
    باز امشب غزلی كنج دلم زندانی است

    آسمان شب بی حوصله ام طوفانی است

    هيچ كسی تلخی لبخند مرا درک نكرد

    های های دل ديوانه ی من پنهانی است
    مبین آنلاین نیست.

  2. 39,202 امتیاز ، سطح 61
    12% کامل شده  امتیاز لازم برای سطع بعدی 1,148
    30.0% فعالیت
    جایزه ها:
    برنده ی مسابقه علمینفر اول مسابقه آواتار و آمضا
    تاریخ عضویت
    1348/10/11
    محل سکونت
    اصفهان
    نوشته ها
    1,647
    امتیاز
    39,202
    سطح
    61
    تشکر
    5,797
    تشکر شده 9,448 بار در 2,642 ارسال
    دنبال شونده‌ها
    0
    دنبال کننده‌ها
    0

    #12 1388/08/30, 05:20
    نقل قول نوشته اصلی توسط Shabgard نمایش پست ها
    مادر جونم داره دعا می‌كنه
    یواشكی خدا خدا می‌كنه

    دلش می‌خواد صدا كنه زنگ در
    بابا جونم زودی بیاد از سفر

    كاشكی خدا بشنوه زود صداشو
    قبول كنه خدا جونم دعاشو

    بابام بیاد و روی در بكوبه
    وای،اگه این جوری بشه،چه خوبه!
    واقأ...:-S
    3 کاربر مقابل از samira عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند. 3aeed, Shabgard, مبین
    samira آنلاین نیست.

  3. 57,380 امتیاز ، سطح 74
    22% کامل شده  امتیاز لازم برای سطع بعدی 1,170
    0% فعالیت
    تاریخ عضویت
    1388/05/26
    محل سکونت
    همدان
    نوشته ها
    1,104
    امتیاز
    57,380
    سطح
    74
    تشکر
    14,147
    تشکر شده 10,744 بار در 4,131 ارسال
    دنبال شونده‌ها
    0
    دنبال کننده‌ها
    0

    #13 1388/08/30, 09:52
    مادر بزرگ
    مادربزرگ
    وقتي اومد
    خسته بود

    چار قدش و
    دور سرش
    بسته بود

    صداي كفشش كه اومد
    دويدم

    دور گُلاي دامنش
    پريدم

    بوسه زدم روي لُپاش
    تموم شدن خستگي هاش


    شاعر : افسانه شعبان نژاد
    2 کاربر مقابل از مبین عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند. 3aeed, Shabgard
    باز امشب غزلی كنج دلم زندانی است

    آسمان شب بی حوصله ام طوفانی است

    هيچ كسی تلخی لبخند مرا درک نكرد

    های های دل ديوانه ی من پنهانی است
    مبین آنلاین نیست.

  4. 34,623 امتیاز ، سطح 57
    32% کامل شده  امتیاز لازم برای سطع بعدی 827
    0% فعالیت
    تاریخ عضویت
    1387/12/05
    محل سکونت
    قم
    نوشته ها
    1,134
    امتیاز
    34,623
    سطح
    57
    تشکر
    6,444
    تشکر شده 5,879 بار در 2,186 ارسال
    دنبال شونده‌ها
    0
    دنبال کننده‌ها
    0

    #14 1388/09/23, 11:03
    باز خاله سوسکه امروز قهره با آقا موشه

    صبح تا غروب یک کلوم حرف نزده با موشه

    موش تو اتاق نشسته ساکت و غم گرفته اس

    نداره هیچ حوصله دلش یه کم گرفته اس

    میخواد بگه به سوسکه چرا تو قهری با من؟

    دلم برات تنگ شده بیا با من حرف بزن!

    یک دفعه خاله سوسکه اخماشو وا میکنه

    آهسته از زیر چشم به موش نگا میکنه

    یواش میگه کلید کو تو اونو بر نداشتی؟

    میخنده آقا موشه زود میگه :آشتی آشتی
    2 کاربر مقابل از Shabgard عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند. 3aeed, مبین
    تاکی غم آن خورم که دارم یا نه

    وین عمر به خوشدلی گذارم یا نه

    پر کن قدح باده که معلومم نیست

    کاین دم که فرو برم برآرم یا نه
    Shabgard آنلاین نیست.

  5. 57,380 امتیاز ، سطح 74
    22% کامل شده  امتیاز لازم برای سطع بعدی 1,170
    0% فعالیت
    تاریخ عضویت
    1388/05/26
    محل سکونت
    همدان
    نوشته ها
    1,104
    امتیاز
    57,380
    سطح
    74
    تشکر
    14,147
    تشکر شده 10,744 بار در 4,131 ارسال
    دنبال شونده‌ها
    0
    دنبال کننده‌ها
    0

    #15 1388/09/23, 11:56
    باز تلفن زنگ ميزنه
    تو گوشم آهنگ ميزنه
    من گوشيرو برميدارم
    ميگم الو سلام دارم
    مامان جونم صداش مياد
    صداي خنده هاش مياد
    از پشت سيم بهم ميگه
    بزرگ شدي حالا ديگه
    صدآفرين بر پسرم ، برات يه هديه مي خرم
    صدآفرين بر دخترم ، برات يه هديه مي خرم
    3 کاربر مقابل از مبین عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند. 3aeed, طه, Shabgard
    باز امشب غزلی كنج دلم زندانی است

    آسمان شب بی حوصله ام طوفانی است

    هيچ كسی تلخی لبخند مرا درک نكرد

    های های دل ديوانه ی من پنهانی است
    مبین آنلاین نیست.

  6. 79,942 امتیاز ، سطح 87
    89% کامل شده  امتیاز لازم برای سطع بعدی 208
    0% فعالیت
    تاریخ عضویت
    1388/05/24
    محل سکونت
    بيرجند
    نوشته ها
    3,530
    امتیاز
    79,942
    سطح
    87
    تشکر
    18,391
    تشکر شده 14,320 بار در 6,196 ارسال
    دنبال شونده‌ها
    0
    دنبال کننده‌ها
    0

    #16 1388/09/23, 13:16
    يه توپ دارم قلقليه
    سرخ و سفيد و آبيه
    نمي دوني تا كجا ميره
    من اين توپ رو نداشتم
    مشقام رو خوب نوشتم
    بابام به من هديه داد
    يه توپ قلقلي داد
    کاربر مقابل از طه عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است: Shabgard
    طه آنلاین نیست.

صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •