سلامم را نمي خواهند، پاسخ گفت
سلامت را با ترحم پاسخ دادند، نفهميدي!
نگاهش با ترحم به پايم است، نگاهي پر از معني!
اما من...
خجالت زده از نگاه معني دارش...
روي ويلچر با پاهاي بي جان، نيازمند كمك يك دوست!
اي دوست نگاهت را زمن بردار، نگاه ترحمانه ات را مي گويم، آري!
پاهايم توان حركت ندارد، دستانم ضعيف است اما...
اما انديشه ام در حركت به سوي قله ي دانش هاست!
ميداني كه من هستم در ميان اين همه انسان...
روي ويلچر مي نشينم تا بداني
در ميان مردمان مي مانم و خواهم ماند... .