من محمودم.چندروزی هست امدم پیشتان بدلیل ناواردی داشتم ناامیدمیشدم.من امدم تاببینم چطورفکرمیکنیدوروزگار روچطورمیگذرونید.فکرمیکنم صداقت بین شمابیشترباشه.خوشحال شدم فهمیدم مدیرا سخت گیرن.خداکنه بتونم باهاتون اشنابشم وکاری ازدستم بربیاد.من رستوران دارم وازخیلیهاخسته شدم.دنبال فکرای پاک میگردم