alt
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 1 به 10 از 20

موضوع: معلول و ترحم و نگاه نکردن!!!!!!!

  1. 10,091 امتیاز ، سطح 30
    24% کامل شده  امتیاز لازم برای سطع بعدی 459
    0% فعالیت
    تاریخ عضویت
    1388/07/27
    محل سکونت
    ایران.اهواز
    نوشته ها
    278
    امتیاز
    10,091
    سطح
    30
    تشکر
    790
    تشکر شده 1,714 بار در 486 ارسال
    دنبال شونده‌ها
    0
    دنبال کننده‌ها
    0

    معلول و ترحم و نگاه نکردن!!!!!!!

    #1 1388/09/23, 20:35
    معلول و ترحم

    بعضی وقتا که یه جاهی مهمی می خوام برم یکم دلهره دارم....دلهره از اینکه مبادا به من نگاه بد بشه....

    از نگاه های سنگین خوشم نمی یاد و اگه از یه نگاه اذیت بشم حتما به اون شخص با اون نگاه تذکر می دم......

    یا اینکه اگه برم بیرون (گردش، خرید، پارک ، سینما و....) محاله که تو راه 4 الی 5 تا خانم منو ماچ و بوسه نکن و ازم نپرسن که برا چی رو ویلچر نشستی ؟
    نمی دونم به این می گن ترحم یا دلسوزی ؟

    من زیاد واسم اهمیت نداره این چیزا ولی خیلی ها هستن که به خاطره این برخوردا الان خونه نشین هستن....

    جالبه که بدونید از اینکه برم یه جایی و منو نگاه نکنن ناراحت می شم.....
    به قوله یکی از دوستان مونا خانم به کدوم سازه شما برقصن ملت.....

    آخه یه بار با یکی از دوستام رفته بودم پیشه یکی از مسئولین دانشگاه برا یه کاری در مورده خودم صحبت کنم....اون همش دوسته منو مخاطب قرار می داد ....منم با تند تند حرف زدنو ....خودی نشون دادنو .....4 تا حرفه حساب ....بهش فهموندم .....که آقا جان طرف حسابت منم....

    نمی دونم چرا مردم ایران اینجورین....درسته که یکم احساسی هستن ولی خوب باید یکم معقولانه برخورد کنن...

    والا به خدا این معلولا آدم فضایی نیستن..... فکر کنم ما رو با مسافران اشتباهی گرفتن

    نظره شما در مورده ترحم چیه ؟

    شما چطور با ترحمه اطرافیان برخورد می کنین ؟

    شما هم مثه من از نگاه نکردن ناراحت می شین ؟؟؟؟ یا از نگاه کردن ؟؟؟؟
    9 کاربر مقابل از monamaz عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند. ardalan_farzin, mehregan, محبوب, طه, nargess, papar, Reihane, آیدا, مبین
    monamaz آنلاین نیست.

  2. 40,394 امتیاز ، سطح 62
    4% کامل شده  امتیاز لازم برای سطع بعدی 1,256
    0% فعالیت
    تاریخ عضویت
    1388/06/24
    محل سکونت
    آلمان köln
    نوشته ها
    2,080
    امتیاز
    40,394
    سطح
    62
    تشکر
    6,095
    تشکر شده 10,292 بار در 3,390 ارسال
    دنبال شونده‌ها
    0
    دنبال کننده‌ها
    0

    #2 1388/09/23, 20:44
    در درجه اول خود آدم باعث میشه دیگران در موردش چه فکری کنند شاید در دید اول ترحم باشه اما وقتی شناخت پیدا بشه دیگه ترحمی نیست یعنی نباید باشه بلکه یک حس کنجکاوی هست به فرض من از خودم مثل میزنم وقتی از در خونه مییام بیرون همسایه من دیگه بعد از چند بار كه من رو میبینه به من ترحم نمیکنه بلکه براش جالبه كه من چطور خودم شوهرم و ۲ بچه رو اداره میکنم و سعی میکنه به من نزدیک بشه و دوستی بار قرار کنه این خود من هستم كه در این قسمت چطور خودم رو برای این فرد نه آشنا مطرح کنم كه آیا از این به بعد به من ترحم کنه یا به دوستی با من بباله
    9 کاربر مقابل از mehregan عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند. ardalan_farzin, dana, محبوب, monamaz, nargess, papar, Reihane, آیدا, مبین
    اونایی که قشنگ حرف میزنن ... قشنگم پشت پا میزنن !!
    mehregan آنلاین نیست.

  3. 18,675 امتیاز ، سطح 41
    70% کامل شده  امتیاز لازم برای سطع بعدی 275
    0% فعالیت
    تاریخ عضویت
    1387/04/23
    محل سکونت
    مشهد
    نوشته ها
    757
    امتیاز
    18,675
    سطح
    41
    تشکر
    2,876
    تشکر شده 3,105 بار در 871 ارسال
    دنبال شونده‌ها
    0
    دنبال کننده‌ها
    0

    #3 1388/09/23, 21:23
    مونا جان من هم مثل تو هستم...اگر نگاهم بکنند و نکنند بهم برمیخوره...ولی این دو نگاه زمین تا اسمون با هم فرق داره...در مورد ما معلولان که البته همان فضائیان بهتره نگاه های مختلفی وجود داره...که البته صد در صد بستگی به فرهنگ نگاه کننده داره...بعضی تا یک معلول رو می بینن چون فکر میکنن معلولین افسرده هستند سعی می کنن هر طور شده معلول رو بخندونن...اگر خندید که دلشون خوش میشه که کار خوب و بزرگی انجام دادن و اگر نخندید باز هم خوشحال هستن که سعیشونو کردن...بعضی به این دلیل به طرف معلول میان که حس کنجکاوی شونو ارضا کنند...بعضی دلشون میسوزه و از ترس اینکه یکروز اینطور نشن خدارو شکر می کنند و یک کمکی هم به معلول...ولی بعضی اصلا تمایل دارند و لذت می برند از دوستی با معلولان بخصوص معلولانی که خودشونو پیدا کردند و به بیماری غلبه کردند....بعضی از بیم اینکه نکنه طوری به معلول نگاه کنند که معلول ناراحت بشه اصلا نگاهش نمی کنند و در واقع بی محلی می کنند...و بعضی و بعضی و بعضی... در هر صورت من معتقدم که نوع نگاه مردم به معلول بستگی به رفتار خود معلول داره...هر چند میزان معلولیت هم خیلی مهمه...من خودم علاوه بر خیلی مشکلات و موانع در پاهام تکون های خودبخودی دارم که به این حالت اسپاسم می گن...اسپاسم در من شدیده و هر چند دقیقه پاهام بشدت تکان می خوره و پرتم می کنه به جلو یا طرفین...خب این حالت خواهی نخواهی جلب توجه می کنه و نگاه ها رو به طرفم برمی گردونه...و من ترجیح می دم که فقط با ادم های اگاه که با این حالت اشنایی دارند رابطه داشته باشم...که انگشت شمارند...پس ناگزیر خلوت پیشه کردم...
    پس نوع نگاه مردم به معلولان = 1- فرهنگ نگاه کننده ...2- رفتار خود معلول...3- شدت معلولیت.
    10 کاربر مقابل از آیدا عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند. ardalan_farzin, dana, mehregan, محبوب, monamaz, nargess, papar, Reihane, طناز, مبین
    دست از طلب ندارم تا کام من برآید ...

    http://www.aida.special.ir
    آیدا آنلاین نیست.

  4. 37,164 امتیاز ، سطح 59
    43% کامل شده  امتیاز لازم برای سطع بعدی 686
    36.6% فعالیت
    تاریخ عضویت
    1387/08/25
    محل سکونت
    اینور آب
    نوشته ها
    2,344
    امتیاز
    37,164
    سطح
    59
    تشکر
    1,143
    تشکر شده 6,594 بار در 2,431 ارسال
    دنبال شونده‌ها
    0
    دنبال کننده‌ها
    0

    #4 1388/09/23, 23:56
    یه تشکر ویژه و مخصوص خدمت مونا خانم بخاطر ایجاد این تاپیک
    چون میدونم حرف دل خیلی از بچه های اسپشیاله


    بخش اول

    ما لی لی پوتی ها یا رک تر بگم ما کوتوله ها . . . بخاطر ظاهر بامزه . . . و بانمک بودنمون
    بیشتر در تیر رس . . . نگاه . . . خنده . . . و خدا را شکر کردن . . . مردم هستیم

    که این نیز بگذرد

    بخش دوم

    دلشوره نگاه مردم به من . . . از وقتی یادمه با من بوده
    نه که من باشه ها . . . نه . . . اما همیشه در کنار زندگیم بوده

    من دیگه . . . توان ادامه مبارزه . . . با . . . انواع اقسام نگاهای مردم . . . به خودم را ندارم

    من نه اینکه به نگاه های مردم به خودم عادت کرده باشم . . . نه
    اما شدیدا یعنی تا آخرش نسبت به نگاه های مردم به خودم بی اعتنا شدم

    بخش سوم

    ایدا این یه تیکه را خیلی زیبا نوشته . . . آفرین .. . واقعا آفرین

    نقل قول نوشته اصلی توسط ایدا نمایش پست ها
    بعضی به این دلیل به طرف معلول میان که حس کنجکاوی شونو ارضا کنند...بعضی دلشون میسوزه و از ترس اینکه یکروز اینطور نشن خدارو شکر می کنند و یک کمکی هم به معلول...ولی بعضی اصلا تمایل دارند و لذت می برند از دوستی با معلولان بخصوص معلولانی که خودشونو پیدا کردند و به بیماری غلبه کردند....بعضی از بیم اینکه نکنه طوری به معلول نگاه کنند که معلول ناراحت بشه اصلا نگاهش نمی کنند و در واقع بی محلی می کنند...و بعضی و بعضی و بعضی...
    بخش چهارم

    بعضی از نگاه ها . . . به من اینجوریه

    آدمی که با دیدن من کوتوله تازه یادش می افته خداییم برای شکر کردن هست

    و بعضی از نگاه ها . . . به من اینجوریه

    آدمی که چهره و تیپ خودش را تو آینه ندیده
    اما فکر می کنه خیلی خیلی خیلی باحاله
    و همین آدم که فکر می کنه خیلی باحاله
    برای شادی خودش و شاید اطرافیانش منا سوژه می کنه

    در صورتی که اگر به خریدن باشه من چهره و تیپ این اهریمنی ها را مفتم نمی خرم
    و اگرم با نگاهم به اون تذکر بدم یا با گفتن . . . بازم از رو نمیره

    کاش میشد برای اینها . . . مخصوصا این اولی ها
    شعور خرید . . . و بهشون شعور کادو داد

    بخش پنجم

    اما من در طول زندگیم یاد گرفتم که همه نگاه ها به من . . . یه جور نیستن

    هر که به من نگاه می کنه . . . برای شاد شدن به من نگاه نمی کنه
    هر که به من نگاه می کنه . . . برای خندیدن به من نگاه نمی کنه
    یا هر که به من نگاه می کنه . . . برای این نگاه نمی کنه . . . که منا مسخره کنه

    من چه بخوام و چه نخوام و چه دوست داشته باشم و چه دوست نداشته باشم
    بخاطر شرایطی که دارم مورد توجه مردم هستم و نگاه ها را فکوس می کنم

    و مردم از روی دوست داشتن و علاقه . . . و بیشتر کنجکاوی
    دوست دارن با من در ارتباط باشن

    راستش من اول ها . . . با این بخش پنجمی ها . . . اصلا و ابدا برخوردم مناسب نبود
    چون اونا را مثل بخش چهارمی ها میدونستم
    برای همین با برخورد من بدجوری میخورد تو ذق هنریشون . . . بنده خداها

    اما من در طول زندگی کم کمک و نم نمک یاد گرفتم . . . که برخوردم را با اونا درست کنم

    خدا را شکر

    بخش ششم

    و یه نگاست به من . . . که من اون نگاه را خیلی خیلی خیلی دوست دارم
    و اون . . . نگاه بچه هاست به من

    کوتوله بودنم باعث شده بامزه و بانمک به نظر بیام
    این حس که می تونم بخاطر بامزه و بانمک بودنم
    بچه ها را بخندونم . . . و دل هاشون را شاد کنم . . . قلقلکم میده

    پس . . . پیش به سوی بیشتر خندوندن بچه ها
    9 کاربر مقابل از papar عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند. ardalan_farzin, mehregan, محبوب, طه, monamaz, nargess, Reihane, آیدا, مبین
    papar آنلاین نیست.

  5. 6,259 امتیاز ، سطح 23
    42% کامل شده  امتیاز لازم برای سطع بعدی 291
    16.6% فعالیت
    تاریخ عضویت
    1387/05/26
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    47
    امتیاز
    6,259
    سطح
    23
    تشکر
    39
    تشکر شده 136 بار در 27 ارسال
    دنبال شونده‌ها
    0
    دنبال کننده‌ها
    0

    #5 1388/09/24, 02:50
    به هر حال واقعیت اینه که ما نمی تونیم دید مردم به خودمونو به راحتی عوض کنیم.حداقل کاری که می تونیم بکنیم اینه که خودمونو عوض کنیم یعنی انقدر رو خودمون کار کنیم که نگاهها و رفتار مردم چه از سر دلسوزی چه ترحم و غیره برامون مهم نباشه ..خلاصه اینکه زندگیمونو بکنیم و خودمونو منزوی نکنیم...
    10 کاربر مقابل از sima-sh عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند. ardalan_farzin, dana, mehregan, محبوب, mahdiehh, monamaz, nargess, Reihane, آیدا, مبین
    sima-sh آنلاین نیست.

  6. 9,563 امتیاز ، سطح 29
    36% کامل شده  امتیاز لازم برای سطع بعدی 387
    30.0% فعالیت
    تاریخ عضویت
    1387/07/02
    محل سکونت
    فردیس کرج
    نوشته ها
    194
    امتیاز
    9,563
    سطح
    29
    تشکر
    846
    تشکر شده 962 بار در 231 ارسال
    دنبال شونده‌ها
    0
    دنبال کننده‌ها
    0

    #6 1388/09/24, 10:51
    نگاه مردم به ما برميگرده به نگاه ما به خودمون
    من وقتي براي خريد يا كاري از خونه بيرون ميرم و با عصا يا ويلچر مجبور به طي مسافتي هستم گاهاوقتي بعضي مردم از كنارم عبور ميكنند با صداي نيمه بلند آهي ميكشند و ميگويند خدا شفايت بدهد و من بلافاصله در جواب ميگويم به همچنين خوب اگه من لياقت دعاي آنها براي شفاي جسمم را دارم آنها هم مستحق دعاي من براي شفاي روحشان هستند و البته بارها شده از كنارم عبور كرده اند و گفته اند خدا رو شكر و من هم در همان حال خدا رو شكر كرده ام كه لياقت اين رو داشتم كه ديگراني رو به ياد خدا و سپاسگزاري از او بيندازم و فقط دعا ميكنم آنها واقعا شكرگزار بوده و قدر نعمتهايي كه خدابه ايشان داده بدانند
    و كاملا عقيده دارم كه نبايد مسير زندگيمون را با ديد و نگاه مردم تعيين كنيم و بايد فقط به نگاه خودمون به زندگي توجه داشته باشيم
    7 کاربر مقابل از nargess عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند. ardalan_farzin, mehregan, محبوب, Reihane, sima-sh, آیدا, مبین
    نشنو از ني ، ني نواي بينواست
    بشنو از دل ، دل حريم كبرياست
    nargess آنلاین نیست.

  7. 33,158 امتیاز ، سطح 56
    9% کامل شده  امتیاز لازم برای سطع بعدی 1,092
    0% فعالیت
    تاریخ عضویت
    1387/07/11
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    1,269
    امتیاز
    33,158
    سطح
    56
    تشکر
    5,699
    تشکر شده 5,564 بار در 2,080 ارسال
    دنبال شونده‌ها
    0
    دنبال کننده‌ها
    0

    #7 1388/09/24, 15:27
    من تا سن 18 سالگی همیشه فکر میکردم که توی دنیای به این بزرگی فقط من هستم که دچار معلولیت هستم و چون دوران مدرسه من با بچه های سالم و در مدارس عادی طی شده بود هیچ معلولی رو از نزدیک ندیده بودم و از نظر روحی در شرایط فوق العاده خرابی بودم ولی بعد از گرفتن دیپلم خوشبختانه از طریق یکی از دوستان مادرم با موسسه رعد اشنا شدم ،روزی که به موسسه رعد برای ثبت نام رفتم از دیدن اون همه معلول شوکه شده بودم من تا اون روز از نگاههای مردم فراری بودم از رفتن به مهمانی ها و شرکت کردن در جمع های بیش از 5 یا 6نفر که بودند ترس و واهمه داشتم ولی بعد از اونروز تا الان که حدود 10 سال میگذره روحیه من وصف نشدنیه و باور کنید توی اشنایان و اقوام و بستگان زبانزد هستم من تا اونروز از زمین خوردن در خیابان و جاهای شلوغ دیگه ترس داشتم و خجالت میکشیدم ولی اگه الان زمین بخورم نه تنها نمیترسم بلکه باور کنید میزنم زیر خنده و همین خنده باعث میشه کسی در اون لحظه به من نگاه ترحم امیز نکنه خیابون چند وقت پیش با یکی از دوستانم که ویلچری هست رفته بودم حرم حضرت معصومه نگاههای جالبی به ما میکردند ولی جواب ما فقط لبخند ما بود نه ناراحتی
    6 کاربر مقابل از taraneh عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند. ardalan_farzin, mehregan, محبوب, Reihane, آیدا, مبین
    در فروبسته ترین دشواری ،
    در گرانبارترین نومیدی ،
    بارها بر سرخود ، بانگ زدم :
    - هیچت ار نیست مخور خون جگر ،
    دست که هست !
    بیستون را یاد آر ،
    دست هایت را بسپار به کار ،
    کوه را چون پَر کاه از سر راهت بردار!http://telegrm.me/@afra_wooden
    taraneh آنلاین نیست.

  8. 16,008 امتیاز ، سطح 38
    45% کامل شده  امتیاز لازم برای سطع بعدی 442
    0% فعالیت
    تاریخ عضویت
    1388/09/22
    محل سکونت
    اصفهان
    نوشته ها
    681
    امتیاز
    16,008
    سطح
    38
    تشکر
    2,747
    تشکر شده 2,951 بار در 1,147 ارسال
    دنبال شونده‌ها
    0
    دنبال کننده‌ها
    0

    #8 1388/09/24, 16:17
    سلام ودرود به تمام نگاههایی که به سمت ماست و باعث میشه به نوعی ماها رو از اینکه حس کنیم مثل بقیه افراد یه شهروند معمولی هستیم تفکیک کنه. اشتباه نشه منظورم سودای دیده شدن نیست .
    منظورم جایگاه خاصی که نگاههای اطرافیان به ما میده و باعث میشه ما یه آدم معمولی نباشیم یا یه آدم تکراری.
    به نظرم این خیلی قشنگتر میتونه باشه تا اینکه اینقدر عادی بودیم که دیدنمون برای بقیه تکراری بود.با نظرات آیدا جون به شدت موافقم.
    همیشه گوشه ذهنم اینودارم که شاید اگه خود من هم به لحاظ جسمی دچار محدودیت نبودم حتما منم از همون نگاههای غیر عادی داشتم حالا توی یه شرایط نگاهی بود که
    از سر کنجکاوی بود،
    توی یه شرایط دیگه از سر ترحم بود
    گاهی از روی دوست داشتن وگاهی کمک کردن
    شاید تنها نگاهی که نمیکردم مسخره کردن بود ولی حق میدم که اونم میتونه یه نوع نگاه باشه برای کسی که اینطوری لذت میبره.(تنها با این ذهنیته که آروم میشم و به اطرافیان حق میدم.)
    اما منم مثل دوستمون معتقدم قشنگترین نگاهو بچه ها دارن چون یادمون می اندازه که به واقیت قشنگ و دوست داشتنی خودمون برگردیم.

    پنجره زیباست اگر بگذارند
    چشم مخصوص تماشاست اگر بگذارند
    من از اظهار نظر های دلم فهمیدم
    عشق هم صاحب فتواست اگر بگذارند
    7 کاربر مقابل از محبوب عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند. hamideh, mehregan, nargess, Reihane, sima-sh, آیدا, مبین
    محبوب آنلاین نیست.

  9. 17,932 امتیاز ، سطح 40
    86% کامل شده  امتیاز لازم برای سطع بعدی 118
    0% فعالیت
    تاریخ عضویت
    1388/08/02
    محل سکونت
    ایران-اهواز
    نوشته ها
    622
    امتیاز
    17,932
    سطح
    40
    تشکر
    3,602
    تشکر شده 3,350 بار در 961 ارسال
    دنبال شونده‌ها
    0
    دنبال کننده‌ها
    0

    #9 1388/09/24, 16:58
    شاید نباید من اینجا پست میذاشتم اما به نظر من ترحم خاص معلولین نیست.. من خودم بارها مورد ترحم دیگران قرار گرفتم... اما اصلاً اعتنا نکردم... مردم دوست دارن حس ترحم کردنشون رو ارضاء کنن... چرا ما باید جلوشون رو بگیریم؟؟؟.... شده که کسی من رو به خاطره خندوندن دیگران مسخره کرده ... نازراحت نشدم... مگه آدما توی این دنیا چقدر دل خوشی دارن که ما جلوی همین دل خوشی های کوچولوشون رو بگیریم؟؟؟ مهم اینه که من فکر میکنم به ترحم نیاز ندارم.. همین فکر کم کم به ماده تبدیل میشه و به مرحلۀ اجرا میرسه....
    8 کاربر مقابل از Reihane عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند. ardalan_farzin, hamideh, mehregan, محبوب, nargess, sima-sh, آیدا, مبین
    Reihane آنلاین نیست.

  10. 18,675 امتیاز ، سطح 41
    70% کامل شده  امتیاز لازم برای سطع بعدی 275
    0% فعالیت
    تاریخ عضویت
    1387/04/23
    محل سکونت
    مشهد
    نوشته ها
    757
    امتیاز
    18,675
    سطح
    41
    تشکر
    2,876
    تشکر شده 3,105 بار در 871 ارسال
    دنبال شونده‌ها
    0
    دنبال کننده‌ها
    0

    #10 1388/09/24, 19:02
    نقل قول نوشته اصلی توسط reihane نمایش پست ها
    شاید نباید من اینجا پست میذاشتم اما به نظر من ترحم خاص معلولین نیست.. من خودم بارها مورد ترحم دیگران قرار گرفتم... اما اصلاً اعتنا نکردم... مردم دوست دارن حس ترحم کردنشون رو ارضاء کنن... چرا ما باید جلوشون رو بگیریم؟؟؟.... شده که کسی من رو به خاطره خندوندن دیگران مسخره کرده ... نازراحت نشدم... مگه آدما توی این دنیا چقدر دل خوشی دارن که ما جلوی همین دل خوشی های کوچولوشون رو بگیریم؟؟؟ مهم اینه که من فکر میکنم به ترحم نیاز ندارم.. همین فکر کم کم به ماده تبدیل میشه و به مرحلۀ اجرا میرسه....
    ریحانه جان چرا نباید تو این موضوع شرکت می کردی...خیلی هم ممنون که نظرتو گفتی
    البته ریحانه جان ترحم به یک انسان عادی خیلی متفاوت با ترحم به یک معلول هست و این ارضا حس ترحم که تو گفتی در مورد یک معلول تبدیل به سواستفاده میشه.سواستفاده از شرایط ما برای ایجاد حس رضایت.و این ترحم و کمک نه تنها کار قشنگی نیست بلکه سواستفاده هست.و قابل گذشت و چشم پوشی نیست...این یک دلخوشی نیست چون ما بازیچه نیستیم.و آلتی نیستیم برای خوش کردن دل بشر...برخلاف انچه که تصور میشه که معلولین در دنیا وجود دارند تا سایر انسان ها بیشتر قدر سلامتشونو بدونن.و این تصور غلط که معلولین برای این هستند تا بهانه ای باشند تا سایر انسان ها با کمک و دلسوزی در مورد معلولین کار نیکی انجام داده باشند.و سایر تصورات غلط...چرا که من بشخصه بعنوان یک معلول فکر کنم 120 درصد حاضر نیستم حتی در تصوراتم جای بسیاری از ادم های سالم باشم...حتی حاضر نیستم به جای ایدای قبل از تصادف باشم.
    5 کاربر مقابل از آیدا عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند. hamideh, mehregan, محبوب, nargess, مبین
    دست از طلب ندارم تا کام من برآید ...

    http://www.aida.special.ir
    آیدا آنلاین نیست.

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •