alt
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 1 به 10 از 13

موضوع: جنگ جهانی اول و دوم

  1. 25,706 امتیاز ، سطح 49
    16% کامل شده  امتیاز لازم برای سطع بعدی 844
    0% فعالیت
    تاریخ عضویت
    1390/07/15
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    984
    امتیاز
    25,706
    سطح
    49
    تشکر
    6,458
    تشکر شده 1,325 بار در 639 ارسال
    دنبال شونده‌ها
    0
    دنبال کننده‌ها
    0

    جنگ جهانی اول و دوم

    #1 1391/06/16, 23:41
    جنگ‌ جهانی اول؟






    جنگ جهانی اول (با نام‌های جنگ جهانگیر یکم، نخستین جنگ جهانی، جنگ بزرگ و جنگ برای پایان همهٔ جنگ‌ها نیز شناخته می‌شود) یک نبرد جهانی بود که از ماه اوت ۱۹۱۴ تا نوامبر ۱۹۱۸ رخ داد. بدون هیچ زمینهٔ کشمکشی، سربازان بسیاری برای جنگ تجهیز شدند و مناطق بسیاری درگیر جنگ شدند. پیش از این، هیچ وقت تلفات جنگی به این اندازه زیاد نبود. سلاح‌های شیمیایی برای نخستین بار در این جنگ استفاده شدند. برای نخستین بار، به طور انبوه مناطق غیر نظامی از آسمان بمباران شدند و نیز برای نخستین بار در این سده کشتار غیرنظامیان در سطحی گسترده در طول جنگ رخ داد. این جنگ به خاطر شیوهٔ جنگی سنگری نیز معروف است. جنگ جهانی اول از مهم‌ترین اتفاقات تاریخ بشر است و به طور مستقیم و غیر مستقیم نقش بزرگی در تعیین تاریخ قرن بیستم داشته‌است. این جنگ پایانی بر نظام‌های سلطنت مطلقه در اروپا را به همراه آورد و باعث انقراض چهار امپراتوری امپراطوری اتریش - مجارستان، آلمان و عثمانی و روسیه تزاری و سلسله‌های هوهنزولرن، هابسبورگ، عثمانی و رمانوف شد. همهٔ این امپراتوری‌ها از زمان جنگ‌های صلیبی بر سر قدرت بودند.اکثر تاریخ‌نویسان معتقدند که عدم موفقیت مذاکرات پس از جنگ و «معاهده ورسای» و تحمیل غرامت‌های بسیار به آلمان و دیگر دول شکست خورده باعث رشد فاشیسم در ایتالیا و نازیسم در آلمان و زمینهٔ آغاز جنگ جهانی دوم شد.این جنگ همچنین کاتالیزوری برای انقلاب روسیه بود که بعدها جهان را تحت تأثیر قرار داد و از چین تا کوبا انقلاب‌های کمونیستی را دامن زد و از طرفی زمینه‌ساز تبدیل روسیه به یک ابرقدرت جهانی شد و آغاز جنگ سرد با آمریکا را دربر داشت.در شرق نابودی امپراتوری عثمانی باعث پیدایش دولت جدیدی به نام «ترکیه» شد. در اروپای مرکزی دول جدیدی همچون چکسلواکی و یوگسلاوی زاده شدند و دولت لهستان مجدداً شکل گرفت.جنگ عظیمی در اروپا بین آلمان، رهبر دول محور، و نیروهای متفقین به رهبری فرانسه و بریتانیا درگرفت. دول محور که عبارت بودند از امپراتوری آلمان به رهبری «قیصر ویلهلم دوم» (۱۹۴۱ - ۱۸۵۹م)، و امپراتوری اتریش - مجارستان بلغارستان و امپراتوری عثمانی نیز به نفع آن‌ها می‌جنگیدند. آلمان تا آن زمان قوی‌ترین قدرت نظامی جنگ محسوب می‌شد.تا مدت‌ها هیچ یک از دو طرف نتوانستند به پیروزی کامل دست یابند و جنگ تا چهار سال به طول انجامید. پیش از پیروزی متفقین حدود ۱۰ میلیون نفر کشته شدند. پس از پایان این جنگ در سال ۱۹۱۹ و در کنفرانسی در پاریس، «معاهده ورسای» امضا شد و غرامت‌های بسیار سنگینی بر بازندگان جنگ تحمیل شد.
    دوست محمدیgolgolgolgol

    کاربر مقابل از F598 عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است: afroozsafa


    F598 آنلاین نیست.

  2. 25,706 امتیاز ، سطح 49
    16% کامل شده  امتیاز لازم برای سطع بعدی 844
    0% فعالیت
    تاریخ عضویت
    1390/07/15
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    984
    امتیاز
    25,706
    سطح
    49
    تشکر
    6,458
    تشکر شده 1,325 بار در 639 ارسال
    دنبال شونده‌ها
    0
    دنبال کننده‌ها
    0

    جنگ جهانی اول و دوم

    #2 1391/06/17, 00:09
    آلمان و تحولات اروپا در آستانه جنگ اروپایی اول






    وحدت آلمان در فاصلهٔ سال‌های ۱۸۴۸ تا ۱۸۷۱ صورت پذیرفت و نتیجهٔ جنگ‌هایی بود که ویلهلم یکم پادشاه پروس به تحریک بیسمارک با اتریش و فرانسه به راه انداخت. ویلهلم اول، پس از رسیدن به پادشاهی، بیسمارک را به نخست‌وزیری برگزید. اولین جنگ بین پروس و دانمارک بود که علت آن اختلاف بر سر دوک‌نشین‌های شلسویگ، هلشتاین و لونبورگ بین پادشاه دانمارک و اتحادیهٔ ایالت‌های آلمانی بود. بیسمارک از دولت اتریش دعوت نمود تا با پروس در حل اختلاف بین اتحادیهٔ ایالت‌های آلمانی و دانمارک همراهی کند و از آنجا که هر دو کشور از کریستیان پادشاه دانمارک خواستند از انضمام شلسویگ به خاک خود چشم بپوشد و پادشاه دانمارک به این امر راضی نشد آن دو کشور با ۹۰ هزار سپاه به دانمارک حمله کردند. سپاهیان کریستیان به علت کمی نیروها شکست خوردند و او درخواست صلح نمود و سرانجام به موجب عهدنامه‌ای که در وین منعقد شد دانمارک رسماً از دوک‌نشین‌های سه گانه چشم پوشید. پروس دوک‌نشین لونبورگ را تصرف کرد و اتریش ۱۵ میلیون مارک غرامت از آن دوک‌نشین گرفت و حکومت دو دوک‌نشین دیگر نیز بین دو دولت تقسیم شد.بیسمارک پس از جنگ دانمارک درصدد بود بین پروس و اتریش نیز جنگی ایجاد کند، ولی برای احتیاط ابتدا با ناپلئون سوم امپراتور فرانسه دوست شد و او را راضی نمود تا در جنگ بین پروس و اتریش بی‌طرف بماند و سپس با ویکتور امانوئل دوم پادشاه ایتالیا بر ضد اتریش معاهده‌ای منعقد ساخت. پس از آن، اتریش را متهم کرد که در حکومت هلشتاین از رعایت منافع مشترک دو دولت خودداری کرده‌است. همچنین موضوع تغییر وضع اتحادیهٔ دولت‌های آلمانی را پیش کشید و مجلس اتحادیهٔ ایالت‌های آلمانی به اتریش اعلان جنگ داد. جنگ سادو که آلمانی‌ها آن را کونیگراتس می‌گویند نتیجهٔ درگیری بین پروس و اتریش را مشخص نمود. بعد از آن دیگر اتریشی‌ها مقاومت جدی نکردند و در فردای جنگ سادو، فرانسو ژوزف درصدد برآمد که با ناپلئون سوم صلح نماید. به موجب معاهدهٔ پراگ، ایالات شلسویک هولشتاین، هانور الکنرال، هس و فرانکفورت ضمیمهٔ پروس گردید و پروس، که تا این زمان دو قطعهٔ جداگانه بود، به یک مملکت تبدیل شد. بعد از این، بیسمارک با ممالک واقع در شمال رودماین در مورد تشکیل یک اتحادیه جدید به مذاکره پرداخت و این هیئت به اسم ممالک مجتمعهٔ آلمان شمالی در ماه آوریل ۱۸۶۷ تشکیل گردید که شامل ۲۲ مملکت یعنی تمام ممالک آلمان به جز آلمان جنوبی (ممالک باویر و ورتامبرگ و گراندوشه باد) می‌شد.بیسمارک پس از غلبه بر اتریش درصدد به راه انداختن جنگ پروس با فرانسه بود. این جنگ دو علت داشت: اولاً ارادهٔ بیسمارک در تکمیل وحدت آلمان به وسیلهٔ منظم کردن ممالک جنوبی به ممالک مجتمعهٔ شمالی که برای موفقیت در این امر لازم بود احساسات ضد پروسی را در ممالک جنوبی به وسیلهٔ احساسی قوی‌تر که کینه نسبت به فرانسه (دشمن ارثی) بود از بین می‌برد؛ ثانیاً دولت فرانسه نتوانست در موقع مساعد اقدامات لازم را انجام دهد و تظاهراتی جنگجویانه داشت. دولت فرانسه از بیسمارک قسمتی از اراضی باویر در ساحل رود رن و همچنین شهر مایانس را تقاضا نمود (پنجم اوت ۱۸۶۶) و چون بیسمارک جواب داد که این تقاضا در حکم جنگ است این تقاضا پس گرفته شد؛ ولی طولی نکشید که فرانسه در ۲۰ اوت الحاق فوری لوکزامبورگ و اجازهٔ الحاق بلژیک را در موقع مساعد درخواست نمود و در مقابل: اولاً به پروس این آزادی عمل را می‌داد که در آلمان جنوبی مثل آلمان شمالی آزادانه عمل کند، ثانیاً حاضر شد با پروس قرارداد تعرضی و تدافعی منعقد نماید. بیسمارک هم پیشنهادهای ناپلئون را فوراً با شاهان باویر و ورتمبرگ اطلاع داد و آن‌ها خشمگین شده و قراردادهای نظامی با ویلهلم اول منعقد ساختند. بدین ترتیب، اهالی ایالت‌های جنوبی آلمان هم نسبت به فرانسه بدبین شدند. لوکزامبورگ ملک شخصی پادشاه هلند بود و او راضی شد به ۹۰ میلیون فرانک آن را به فرانسه بفروشد؛ اما این خبر هیجانی در آلمان برانگیخت و بیسمارک پادشاه هلند را مجبور ساخت از فروش لوکزامبورگ خودداری نماید و سرانجام این موضوع در کنفرانس لندن مورد بررسی قرار گرفت. اختلاف دیگر بر سر سلطنت اسپانیا بود که در ۱۸۶۸ نام پرنس لئوپلد پسر عم پادشاه پروس به میان آمد و این امر هم موجب نگرانی فرانسه گردید. سرانجام در روز سه‌شنبه ۱۹ ژوئیه ۱۸۷۰ ناپلئون رسماً به دولت پروس اعلان جنگ داد و در دوم اوت جنگ آغاز شد و تا شش ماه ادامه یافت. در پایان کار فرانسویان شکست خوردند. به موجب عهدنامهٔ فرانکفورت فرانسه مجبور شد آلزاس و لورن را به آلمان واگذار کند، یک میلیارد دلار غرامت بدهد و اجازه دهد آلمان استحکامات مهم فرانسه را تا زمان پرداخت غرامت در تصرف داشته باشد. شکست فرانسه در ۱۸۷۱ موجب تشکیل امپراتوری آلمان گردید، باویر، ورتمبرگ و باد به اتحادیه آلمان شمالی پیوستند و پادشاه پروس ویلهلم اول به مقام امپراتوری رسید. امپراتوری ۲۵ دولت نامتساوی و همچنین سرزمین آلزاس و لورن را که از فرانسه جدا شده بود شامل می‌شد. مجلس امپراتوری (رایشتاگ) با آرای عمومی انتخاب می‌شد و احزاب برجستهٔ آن عبارت بودند از محافظه‌کاران، کاتولیک‌ها، آزادی‌خواهان و سوسیالیست‌ها. بیسمارک سیاست جهاد برای تمدن را در پیش گرفت و اصلاحاتی انجام داد.
    اتفاق امپراتوران سه گانه
    دولت آلمان پس از آن که بر امپراتوری‌های اتریش و فرانسه پیروز شد قدرتمندترین دولت اروپا گردید و قوای نظامی آن بر سایر کشورها برتری یافت ولی از انتقام فرانسه بیم داشت و می‌ترسید دول بزرگ اروپا بر ضد او متحد شوند. به همین علت پس از مصالحهٔ فرانکفورت، با اتریش طرح دوستی ریخت. در سال ۱۸۷۱ در طی ملاقات ویلهلم اول و فرانسوا ژوزف این پیمان محکم شد. سال بعد الکساندر دوم تزار روسیه، که شخصاً به امپراتور آلمان علاقه‌مند بود، با آن دو دولت همراه شد و این پیمان به اتفاق امپراتوران سه‌گانه معروف شد. (اکتبر ۱۸۷۳)
    جنگ روسیه و عثمانی
    جنگ بین روسیه و عثمانی که در ۱۸۷۷ آغاز شده بود به پایان رسید و روس‌ها در سوم مارس ۱۸۷۸ پیمان سن استفانو را به ترک‌ها تحمیل نمودند. برای رفع اختلاف در این مورد، کنگرهٔ برلین در ژوئیه ۱۸۷۸ بین کشورهای اروپایی تشکیل شد. تزار نسبت به بیسمارک و روشی که در کنگره اعمال کرده بود خشمگین بود و الکساندر دوم رهبر آلمان را به مانند یک خائن نگاه می‌کرد و در نتیجه، اتفاق سه امپراتور از بین رفت. همچنین در سال بعد رقابت روسیه و اتریش در بالکان موجب مداخلهٔ آلمان شد و چون اتریش از نژاد ژرمن بود آلمان از اتریش طرفداری کرد. از این رو اتحاد سه‌گانه به اتحاد دوگانه تبدیل شد. به موجب این معاهده آلمان و اتریش قبول نمودند که در هنگام لزوم به هم یاری برسانند و هیچ‌گاه جداگانه با دشمن صلح نکنند.
    شکل‌گیری اتحاد مثلث
    سه سال بعد در سال ۱۸۸۲ پیمان دوجانبه به پیمان سه‌جانبه تبدیل گردید و ایتالیا به آن ملحق شد. بر اساس مواد محرمانهٔ این پیمان، اگر ایتالیا یا آلمان مورد حملهٔ فرانسه واقع می‌شد هر سه کشور با مهاجم وارد جنگ می‌شدند. ایتالیایی‌ها، که از قدرت دریایی ترس داشتند، اعلام کردند اگر بریتانیا در این حملات شرکت داشته باشد، این پیمان اجرا نشود. چون ایتالیا از تصرف تونس توسط فرانسه در ۱۸۸۱ ناراضی بود و از طرف دیگر آلمان به آن کشور پیشنهاد کرده بود که برای حفظ لیبی کمکش کند. در نتیجه، ایتالیا نیز مایل بود که وارد اتحاد با آلمان شود (اکتبر ۱۸۸۱). این اتحاد در ابتدا پنج ساله بود ولی بعداً در سال‌های ۱۸۸۷ و ۱۸۹۱ و ۱۹۰۲ و ۱۹۱۲ تجدید شد. در این اتحاد مثلث، آلمان بر دو دولت دیگر مسلط بود و آن‌ها غالباً تابع دستورهای آلمان بودند و در اختلافات بین اتریش و ایتالیا، آلمان همیشه واسطه بود ولی بیشتر از اتریش حمایت می‌نمود. همچنین قراردادهای مخصوصی در مورد طرابلس، آلبانی و مقدونیه و ممالک بالکان بین دولت‌های سه‌گانه امضا شد که موجب تحکیم اتحاد مثلث می‌گردید. در بین این سه دولت اختلافاتی هم وجود داشت؛ ایتالیا و اتریش در شبه جزیرهٔ بالکان و قسمت شرقی مدیترانه با هم اختلاف داشتند و ایتالیا از اتحاد با اتریش ناراضی بود، ولی چون اتحاد با آلمان را برای جلوگیری از تجاوزات اتریش ضروری می‌دانست مجبور به تحمل بود. در سال ۱۹۱۱، که ایتالیا با عثمانی بر سر طرابلس در حال جنگ بود، این خطر وجود داشت که اتحاد ایتالیا و آلمان از بین برود؛ زیرا آلمان از دربار قسطنطنیه امتیازات خوبی گرفته بود و برای عثمانی اسلحه و مهمات می‌فرستاد. بنابر این در اتحاد مثلث وحدت واقعی بین کشورهای ژرمنی نژاد آلمان و اتریش بود و ایتالیا چندان به حساب نمی‌آمد. ایتالیا هم ظاهراً در اتحاد مثلث بود و از سال ۱۹۰۱در واقع با متحدین نبود و روش خاصی را در پیش گرفت.
    مقدمات شکل‌گیری اتفاق مثلث
    بعد از کنگرهٔ برلین، که روس‌ها از آلمانی‌ها رنجیدند، دولت فرانسه، که منتظر فرصت بود و مایل بود روسیه را به سوی خود جلب کند، از فرصت استفاده نمود؛ ولی تا زمانی که بیسمارک، بر سر کار بود این امر ممکن نشد. در سال ۱۸۹۰، بعد از برکناری بیسمارک سیاست غیرعاقلانهٔ ویلهلم دوم موجب نزدیکی فرانسه و روسیه گردید.دولت فرانسه به تزار روس وعدهٔ کمک مالی داد و تزار هم که برای پیشبرد مقاصد سیاسی خود به سرمایهٔ خارجی نیاز داشت با این امر موافقت نمود و سرانجام در اوت ۱۸۹۱ اتحاد بین دو کشور برقرار گردید. البته بعد از شکست روسیه از ژاپن در ۱۹۰۵ اساس اتحاد فرانسه و روسیه متزلزل شد؛ ولی به هر حال، فرانسه در مقابل اتحاد مثلث به دوستی احتیاج داشت؛ همچنین، علاوه بر نیاز سیاسی، ارتباطات مالی نیز بین دو کشور برقرار شده بود و فرانسه ۱۳ میلیارد فرانک به روسیه وام داده بود.در مه ۱۹۰۳ ادوارد هفتم از پاریس دیدن کرد و در این دیدار از نظر تحسین‌برانگیز مردم انگلیس نسبت به فرانسه و از افتخارات فرانسه در طول سالیان و از دوستی مردم انگلیس و فرانسه سخن گفت. در ماه اوت همان سال رئیس‌جمهوری فرانسه به اتفاق وزیر امور خارجه آن کشور از لندن دیدار کرد و در هفتم آوریل ۱۹۰۴ عهدنامهٔ معروف بین فرانسه و انگلیس به امضا رسید. موارد اختلاف شامل امور مربوط به ماهیگیری در پهنهٔ دریای ارض جدید، مسئلهٔ سیام، ماداگاسکار و مهم‌ترین مسئله، آزادی عمل فرانسه در مراکش و آزادی فعالیت انگلیس در مصر بود.فرانسه پس از اتحاد با انگلیس به فعالیت در مراکش پرداخت و واکنش آلمان چنین بود که در مارس ۱۹۰۵م ویلهلم دوم در طنجه حضور یافت و نطق مفصلی را در مورد استقلال مراکش بیان نمود، هدف آلمان از این اقدام بر هم زدن اتحاد جدید فرانسه و انگلیس بود. برای حل این موضوع در ۱۹۰۶ یک کنفرانس بین‌المللی در الجزیره برگزار شد که در آن انگلیسی‌ها از فرانسوی‌ها حمایت کردند و کوشش آلمان برای بر هم زدن اتحاد بین انگلیس و فرانسه به نتیجه‌ای نرسید. در ۱۹۱۱ بحران دیگری بر سر مراکش به وجود آمد. یک فروند ناو جنگی آلمانی به نام یوزپلنگ برای حفظ منافع آلمان وارد اغادیر شد و آلمانی‌ها پیشنهاد کردند که اگر کنگوی فرانسه به آن‌ها داده شود آن‌ها دیگر مزاحمتی ایجاد نخواهند کرد و سرانجام آلمانی‌ها توانستند به اراضی کوچکی در آفریقا دست یابند.
    دوست محمدیgolgolgol


    F598 آنلاین نیست.

  3. 25,706 امتیاز ، سطح 49
    16% کامل شده  امتیاز لازم برای سطع بعدی 844
    0% فعالیت
    تاریخ عضویت
    1390/07/15
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    984
    امتیاز
    25,706
    سطح
    49
    تشکر
    6,458
    تشکر شده 1,325 بار در 639 ارسال
    دنبال شونده‌ها
    0
    دنبال کننده‌ها
    0

    جنگ جهانی اول و دوم

    #3 1391/06/17, 00:36
    نزدیکی روس و انگلیس







    اعدام سربازان صرب توسط سربازان اتریشی. صربستان در طول جنگ یک چهارم جمعیت خود را که شامل ۸۵۰ هزار نفر می‌شد از دست داد.دولت فرانسه با روسیه دوست بود. انگلیس هم متحد ژاپن به شمار می‌آمد و روس و ژاپن دشمن خطرناک یکدیگر بودند. اما منافع روس و انگلیس چنین اقتضا می‌نمود که روس و ژاپن به اتحاد فرانسه و انگلیس وارد شوند؛ ولی بلندپروازی روس‌ها در این تاریخ و قدرت نظامی آن و همچنین نزدیکی امپراتور روس و آلمان که روابط آن‌ها دوستانه بود مانع این کار می‌شد. مشکل اول با شکست روسیه از ژاپن حل شد. اختلافات دیگر روس و انگلیس بر دو مسئلهٔ دیگر متمرکز بود: یکی بالکان برای تصرف بلغارها و دیگری در ایران که انگلیس دوست داشت این مناطق کاملاً در اختیار خودش باشد. مسئلهٔ دیگر که باعث سردی روابط انگلیس و آلمان شده بود برخورد قیصر آلمان در موضوع ترانسوال بود؛ زیرا هنگامی که پل کروگر حاکم ترانسوال می‌خواست به ترانسوال استقلال بدهد و در پی متحدی در برابر سیسیل رودز و انگلیس بود تنها قدرتی را انتخاب نمود که سرزمین‌هایی در آفریقای جنوبی داشت و آن کشور آلمان بود پس از پیروزی بوئرها تلگرافی از سوی قیصر آلمان برای او فرستاده شد با این مضمون: «من دوستانه به شما تبریک می‌گویم که شما بدون دریافت کمک خارجی گروه‌های مسلح را سرکوب نمودید و توانستید صلح و آرامش را برقرار نمایید» و این برخورد قیصر برای روابط انگلیس و آلمان عواقب جدی داشت؛ زیرا قیصر از کروگر که دشمن انگلیس بود حمایت کرده بود. مسئلهٔ دیگر صادرات روزافزون آلمانی‌ها بود زیرا در سال ۱۸۹۵ در انگلیس رساله‌ای تحت عنوان ساخت آلمان منتشر شد که خطر صادرات روزافزون آلمان را برای انگلیس تشریح می‌کرد.مسئله دیگر که ایجاد خطر برای انگلیس می‌نمود پیشرفت نیروی دریایی آلمان بود. ویلهلم دوم از سال ۱۹۰۰ به تقویت نیروی دریایی آلمان پرداخت و علناً اظهار نمود که آلمان نمی‌تواند به نیروی زمینی قناعت کند و باید در نیروی دریایی بر همهٔ کشورها برتری داشته باشد. انجمنی به نام اتحاد دریایی آلمان تشکیل داد و به کمک آن هزینهٔ لازم را برای ساختن کشتی‌های جنگی تأمین نمود. همچنین پیشرفت‌های تجاری و صنعتی آلمان نیز باعث شکست بازار تجارت و صنعت شده بود. به هر حال، این سوال مطرح است که چرا انگلیس در بین روسیه و آلمان، اولی را انتخاب نمود: چون منافع انگلیس هم از طرف روس و هم از طرف آلمان تهدید می‌شد. از یک طرف خطر توسعهٔ نفوذ روس، و از سوی دیگر خطر نفوذ آلمان در آسیای صغیر و خلیج فارس و اتصال راه‌آهن بغداد به داخل ایران و نزدیک شدن این دو خطر به مرزهای هند به مشکلات دفاع از هند می‌افزود و سیاست انگلیس این بود که این دو دولت را با هم درگیر سازد و قوای آن‌ها را تحلیل ببرد. اما تأمل انگلیس در این بود که خود به کدام طرف ملحق شود. منافع بریتانیا حکم می‌کرد که به روس‌ها نزدیک شود زیرا عقل و درایت روس‌ها اندک و زورشان بیشتر بود؛ ولی مسئله این بود که انگلیس با تقاضاهای روسیه چگونه برخورد نماید. تقاضاهای روس در بالکان، داردانل، ایران و افغانستان. مسئلهٔ ایران و افغانستان یک امر حیاتی بود و صلاح در این بود که هیچ امتیازی در این منطقه ندهد؛ پس بهتر بود که انگلیس، روس‌ها را به سوی بالکان و داردانل سوق دهد و آن‌ها را امیدوار سازد. سرانجام، در قراردادی که در ۳۱ اوت ۱۹۰۷ در شهر سن پترزبورگ بسته شد روس و انگلیس اختلافات خود دربارهٔ ایران و افغانستان را حل کردند و چون اختلافات سیاسی انگلیس و فرانسه و روسیه حل شد سه دولت تشکیل اتفاق مثلث را دادند که هدفشان جلوگیری از پیشرفت‌های سیاسی، اقتصادی و نظامی آلمان بود.
    بحران‌های بالکان قبل از جنگ
    از ۱۹۱۱ تا ۱۹۱۳ جنگ‌هایی درگرفت که زمینهٔ جنگ جهانی اول را آماده ساخت. در سپتامبر ۱۹۱۱ ایتالیا به عثمانی اعلان جنگ داد و طرابلس را اشغال نمود و در نیمهٔ اکتبر ۱۹۱۲ جنگ به پایان رسید. در اکتبر ۱۹۱۲ تقریباً هم‌زمان با ایتالیا، بلغارستان، صربستان، یونان و مونته نگرو به عثمانی حمله نمودند و در اوایل دسامبر ۱۹۱۲ عثمانی درخواست صلح نمود. در تابستان ۱۹۱۳ جنگ دیگری بر سر غنایم به دست آمده از عثمانی درگرفت. کنفرانس سفیران در دسامبر ۱۹۱۲ توسط گری در لندن تشکیل شد و در ۳۰ مه ۱۹۱۳ در لندن قراردادی امضا شد که ترک‌ها را وادار می‌ساخت مستملکات خود را از میدیا در ساحل دریای سیاه تا آلتوس در ساحل اژه به اروپاییان واگذار کنند.
    اوضاع داخلی و تحولات آلمان پس از وحدت


    آلمان متحد از نظر قوای مادی و معنوی بی نظیر، مجدانه به تعلیم و تربیت فرزندان خود پرداخت، در توسعه فرهنگ و ترویج علوم بر همهٔ کشورها پیشی گرفت و سعی داشت در صنعت و تجارت و بهداشت از علوم و اکتشافات جدید بهره بگیرد. از این رو، در مدت کوتاهی بزرگ‌ترین دولت صنعتی و تجاری اروپا گردید، مخترعان را تشویق نمود، صنایع شیمیایی را رونق داد، در وضع قوانین اجتماعی هم از بقیهٔ دولت‌ها پیشی گرفت و برای طبقهٔ کارگر اهمیت قایل شد. در حالی که در بقیهٔ کشورها حقی برای کارگران قایل نبودند. واقعیت دیگر این که حکومت خاندان هوهنتسولرن در این کار مؤثر بود. ملت آلمان پس از غلبه بر اتریش و فرانسه دچار غرور ملی شد و سیاست‌مداران آلمانی از روش‌های مختلف این غرور ملی را تقویت نمودند. حتی هر معلمی ناگزیر بود که در سر کلاس درس برتری نژادی ملت آلمان بر سایر ملل عالم را بیان کند و در شاگردان خود روح جنگجویی بدمد. گذشته از مجالس درس، در معابر، روزنامه‌ها و کتب و نمایشگاه‌ها این برتری نژادی به نوعی القا می‌شد. حتی نیچه یکی از معروف‌ترین فیلسوفان آلمان هم چنین عقیده‌ای داشت و در یکی از آثار خود چنین گفته‌است که: «اگر آدمی جنگ را فراموش کند از او امید می‌باید برید» و به همین دلیل کم‌کم طرز فکر مردم آلمان یکسره تغییر یافت و بر آن‌ها مسلم شد که نژاد آلمانی ممتاز است و باید به سراسر زمین مسلط باشد و این تسلط هم جز از راه جنگ امکان‌پذیر نیست. ترویج این افکار در آلمان سایر دولت‌های اروپایی را نگران ساخت و باعث شد تا بر ضد نژاد ژرمنی با هم متحد شوند.دولت آلمان تا اواخر قرن ۱۹ در آفریقا مستعمره‌ای نداشت ولی پس از وحدت چون جمعیت آن افزایش یافت و صنعت و تجارت رونق گرفت به دنبال تحصیل مستعمرات برآمد تا هم قسمتی از مردم آلمان را به آنجا کوچ دهد و هم مواد خامی را که برای کارخانه‌های داخلی لازم داشت فراهم کند و همچنین بازاری برای فروش کالاهای خود بیابد. سرانجام بیسمارک قسمت بزرگی از اراضی آفریقا را به دست آورد که شامل توگو و کامرون در ساحل غربی آفریقا و یک ناحیه در جنوب غربی و ناحیه دیگر در مشرق بود. آلمان پس از پیروزی بر فرانسه از نظر نیروهای نظامی بر سایر کشورهای اروپا برتری یافته بود؛ ولی باز هم به این کار ادامه داد و تا سال ۱۹۱۴ روز به روز بر قوای جنگی خود افزود. از سال ۱۹۱۱ آلمان در افزایش نیروهای جنگی کوشید و میزان گسترش قوای مزبور در سال‌های ۱۹۱۱ و ۱۹۱۲ و ۱۹۱۳ با پیشرفت چهل سالهٔ آن از ۱۸۷۱ تا ۱۹۱۱ برابر بود. در طی این مدت کوتاه شبکه‌های گستردهٔ راه‌آهن و راه‌های شوسه، تأسیسات عظیم صنعتی، نهادهای قدرتمند اقتصادی و به خصوص تشکیلات گستردهٔ نظامی آلمان موجب وحشت قدرت‌های اروپایی گردید. در سال ۱۹۱۴ آلمان از نظر صنعتی و اقتصادی به پیشرفت‌های عظیمی دست یافت. به لحاظ نظامی نیز دارای قدرتمندترین ارتش و نیروی دریایی شد. روحیهٔ نظامی‌گری در مزرعه، کارخانه و پادگان و همه جا حاکم بود و همه چیز در خدمت ارتش قرار داشت. نیروهای نظامی آلمان بیش از یک میلیون نفر بودند و این افزایش نیروهای صنعتی و نظامی موجب اشباع جامعه آلمان گردید و آلمان مجبور بود سرمایه و کالاهای اضافی را به دیگر مناطق جهان بفرستد؛ بنابر این به دنبال مناطق نفوذ اقتصادی و منابع مواد اولیه بود و این هم یکی از دلایل جنگ جهانی اول بود.
    دوست محمدیgolgolgolgol



    کاربر مقابل از F598 عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است: عاتکه


    F598 آنلاین نیست.

  4. 25,706 امتیاز ، سطح 49
    16% کامل شده  امتیاز لازم برای سطع بعدی 844
    0% فعالیت
    تاریخ عضویت
    1390/07/15
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    984
    امتیاز
    25,706
    سطح
    49
    تشکر
    6,458
    تشکر شده 1,325 بار در 639 ارسال
    دنبال شونده‌ها
    0
    دنبال کننده‌ها
    0

    #4 1391/06/17, 00:49
    برقراری روابط بین آلمان و عثمانی













    یکی از کشورهایی که آلمان علاقه‌مند بود روابط خود را با آن گسترش دهد امپراتوری عثمانی بود که بر منابع نفتی تسلط داشت. از سال ۱۸۸۰م. آلمان متوجه اهمیت روابط با امپراتوری عثمانی گردید. در سال ۱۸۸۲ سپهسالار فون در گلتز از سوی سلطان عبدالحمید مأموریت یافت ارتش عثمانی را دارای سازمان منظمی سازد و افراد آن را آموزش دهد.افسران برجستهٔ هیئت نظامی آلمانی که در عثمانی فعالیت داشتند شامل فیلدمارشال پروسی فن در گلتس، دو ژنرال دیگر لیمان فن ساندرز و فون فالکنهاین سه دریاسالار به نام‌های سوچون، اودم و مرتن و چند افسر دیگر بودند.البته یکی از طراحان برنامهٔ گسترش فعالیت آلمان در خاورمیانه مارشال فن بی براشتاین بود که از ۱۸۹۷ تا ۱۹۱۲ سفیر آلمان در باب عالی بود و اعتقاد داشت که اجرای این برنامه موجب درگیری بین روسیه و آلمان خواهد شد. در سال ۱۸۹۸ ویلهلم دوم و ملکهٔ آلمان به استانبول سفر کردند و فصل جدیدی در همکاری بین دو ملت پدید آمد. امپراتور آلمان در مسافرت دوم خود به امپراتوری عثمانی خود را طرفدار دوستی ملت ترک و سایر ملل مسلمان معرفی نمود و در نطق خود اظهار داشت: «اعلیحضرت سلطان عبدالحمید و ۳۰۰ میلیون مسلمان می‌توانند اطمینان داشته باشند که آلمان، دوست و هواخواه آن‌هاست». این سیاست به زودی به لحاظ اقتصادی ثمرات مهمی برای آلمان به بار آورد، بانک‌داران و بازرگانان آلمانی در سراسر امپراتوری عثمانی مستقر شدند و امتیازات مهمی به مؤسسات اقتصادی آلمان داده شد. آلمان در جست وجوی نفت بود و علاوه بر آن برای رقابت با انگلیس به یک نیروی دریایی قوی نیاز داشت. آلمانی‌ها در هنگام مذاکره با دولت عثمانی در مورد منابع نفتی عراق سخن نگفتند بلکه فقط تقاضای اخذ امتیاز خط راه‌آهن را داشتند، به این شرط که امتیاز استخراج معادن اطراف راه‌آهن تا شعاع ۲۰ کیلومتر به آن‌ها داده شود. در سال ۱۹۰۲ بانک آلمان، امتیاز ساختمان راه‌آهن برلین – بغداد را به دست آورد که باعث نفوذ هرچه بیشتر آلمان در میان‌رودان می‌گردید. یکی دیگر از امتیازات آلمان از عثمانی ادامهٔ راه‌آهن از بغداد به خانقین بود که آلمان تصمیم داشت پس از اتمام خط آهن بغداد، همین راه را از خانقین به تهران و ولایات مرکزی ادامه دهد و ایران را به اروپا مربوط سازد. در سال ۱۹۱۰ مدت تعهد ایران در مقابل روسیه که ۲۰ سال حق ساختن راه‌آهن را از ایران سلب نموده بود تمام می‌شد؛ به همین علت از طرف بانک مشهور آلمان به نام دویچه بانک مأموری به نام سیدروت به ایران آمد که امتیاز خط آهن خانقین - تهران را به دست آورد. این امر موجب نگرانی مقامات روسی و انگلیسی شد و باعث مبادلهٔ یادداشت هفتم آوریل ۱۹۱۰ بین ایران و آن دو دولت گردید، و ایران به ناچار تعهد نمود که بعد از این امتیازی که مخالف منافع آن دو دولت باشد به هیچ تبعه دولت خارجی واگذار نکند. بنابر این، تلاش آلمان به نتیجه نرسید.اما نفوذ نظامی آلمان در امپراتوری عثمانی افزایش یافت و در ۱۹۱۴ آموزش ارتش عثمانی به یک گروه چهل و دو نفره از افسران آلمانی به ریاست ژنرال لیمان فن ساندرز واگذار شد. سپس آلمان تصمیم گرفت در مورد ادامهٔ راه‌آهن برلین - بغداد با روسیه مذاکراتی انجام دهد. در ۱۹۱۰ تزار نیکلای دوم و ویلهلم امپراتور آلمان در پوتسدام ملاقات نمودند و در مورد منافع روس و آلمان در ایران مذاکراتی صورت گرفت. سرانجام، در ۱۹ اوت ۱۹۱۱ قراردادی بین روسیه و آلمان در سن پترزبورگ منعقد شد که به موجب آن دولت آلمان منطقهٔ نفوذ روسیه را به رسمیت شناخت. و در عوض روسیه هم اجازه داد که اگر تا چهار سال دیگر راه‌آهن‏های روس به خانقین متصل نشود دولت آلمان حق داشته باشد خط آهن اسلامبول - بغداد و خانقین - تهران را بسازد.
    دلایل وقوع جنگ جهانی اول
    به طور کلی این مسایل بود که زمینه‌های جنگ جهانی اول را فراهم ساخت. علل جنگ جهانی اول عبارت بود از: رقابت اتریش و روسیه در بالکان، اختلاف بین فرانسه و آلمان از سال ۱۸۷۰ دربارهٔ آلزاس ولرن و رقابت اقتصادی و دریایی بین آلمان و انگلیس؛ اما بهانهٔ شروع جنگ این بود که آرشیدوک فرانتس فردیناند ولیعهد امپراتوری اتریش - مجارستان به دست پرنزیب تبعه اتریش و متکلم به زبان صربستانی در ۲۸ ژوئیه ۱۹۱۴ در سارایوو بوسنی به قتل رسید و اتریش ادعا کرد صربستان در این کار دخالت داشته و تقاضا نمود تحقیقاتی با شرکت نمایندگان اتریش صورت پذیرد که دولت صربستان تحقیقات را قبول نمود ولی با حضور نمایندگان خارجی مخالفت کرد. دولت اتریش به صربستان اعلان جنگ داد و روسیه بسیج عمومی اعلام کرد و آلمان هم به حمایت از اتریش به روسیه و فرانسه اعلان جنگ داد. قوای آلمان به بلژیک حمله کرد و این اقدام یعنی حمله به یک کشور بی‌طرف موجب دخالت انگلیس در جنگ شد.
    نخستین جبهه: از رمانتیسم به سنگرها

    وقتی که در ماه اوت ۱۹۱۴ جنگ اعلام شد، میلیون‌ها تن از مردم شادمان در خیابان‌های شهرهای مهم اروپا شروع به رقص و پایکوبی نمودند. مردم تصمیم حاکمان خود را برای رفتن به جنگ مورد حمایت قرار دادند. مردان جوان داوطلب برای جنگیدن، هجوم می‌آورند. با این وجود، صحنه‌های دهشت‌انگیز جنگ جهانی اول، نگرش مردم به جنگ را تغییر داد. یک نسل کامل از مردان جوان به خاک و خون کشیده شدند.<!- ===جبههٔ جنوب=== -> <!- ===ورود امپراتوری عثمانی=== --> <!- ===مداخلهٔ ایتالیا=== -> <!- ===سقوط صربستان=== -> <!- ===آغاز جنگ سنگرها=== ->
    طرح اشلایفن
    [COLOR="Blue"]طرح ارتش آلمان برای جنگ در دو جبهه، کار کنت اشلایفن بود که بعد از استعفای والدرسی، جانشین مولتکه، در سال۱۸۹۲ به ریاست ستاد کل ارتش آلمان رسیده بود. در آن زمان برای او روشن بود که فرانسه و روسیه در جنگ بعدی با هم متحد می‌شوند و جنگ با یکی، به طور قطع به معنای جنگ با هر دو است. هرچه کنت اشلایفن بیشتر به طرح مولتکه در مقابل این پیشامد -که عبارت از دفاع در غرب و آفند محدود در شرق بود- می‌اندیشید کمتر از آن خوشش می‌آمد: چنین جنگی می‌توانست تا ابد ادامه پیدا کند. شاید فرانسه و روسیه، که اساساً جوامعی روستایی بودند، طاقت مبارزه‌ای طولانی از این نوع را داشتند ولی آلمان، با اقتصاد پیشرفته‌اش، به سرعت دچار دردسر می‌شد. آنچه آلمان می‌خواست راهی برای غلبه در جنگ در یک اردوکشی واحد بود.
    سعی برای تعیین تکلیف در شرق به کلی بیهوده بود، قضیه غرب هم کار ساده‌ای نبود؛ به طوری که مولتکه خاطر نشان کرده بود اکنون که فرانسوی‌ها خدمت وظیفهٔ عمومی را معمول کرده بودند، نیروی کافی در اختیار داشتند که نفرات لازم برای یک خط دفاع دایمی در طول مرز فرانسه-آلمان را تامین کند. راه حل اشلایفن به طرز خیره کننده‌ای ساده بود. او راه خود را از میان خط ماژینو نمی‌گشود؛ آن‌ها را دور می‌زد. این طرح مستلزم آن بود که تمام ارتش آلمان در غرب صف آرایی کند و بیش از نیمی از آن -پنجاه لشکر از هشتاد لشکر موجود- در مقابل بلژیک و هلند موضع بگیرند.
    این لشکرها که جناح راست ارتش را تشکیل می‌دادند می‌بایست با حداکثر سرعت از هلند و بلژیک می‌گذشتند و قرار بود ظرف سه هفته بسیج و یک هفته راه پیمایی به مرز فرانسه بلژیک برسند. از آنجا به فرانسه شمالی وارد می‌شدند و جناح چپ ارتش فرانسه را متوجه خود کرده و خط دفاعی فرانسه را به عقب خم می‌کردند.درونمایهٔ طرح این بود که با عبور از دو کشور هلند و بلژیک میدان عمل وسیع‌تری به دست آورند و مانور آن‌قدر وسعت پیدا کند که تمام ارتش فرانسه را مشغول کند. به طوری که اشلایفن به فرماندهان واحدهایش می‌گفت: «باید آخرین سرباز سمت راست، کانال را با آستینش پاک کند.» حتی یک لشکر فرانسوی نمی‌بایست فرار می‌کرد.اشلایفن در سال ۱۹۰۶ کنار رفت. جانشین او هلموت مولتکه، نوهٔ مولتکه بزرگ و قدری سازشکار بود. او دستورات راهپیمایی جناح راست را تغییر داد تا بتوان هلند را بی‌آسیب گذاشت و تصمیم گرفت ده لشکر برای دفاع از شرق در مقابل حملهٔ روس‌ها نگهداری شود.اشلایفن که این تغییرات به گوشش می‌رسید مرتب می‌پرسید آیا رییس ستاد از حساب‌های پشت سر طرح خبر دارد؟ او یادداشت‌هایی برای مولتکه فرستاد تا نیاز به استقرار قویترین نیروی ممکن در غرب را توضیح دهد و از جواب‌های طفره‌آمیزی که دریافت می‌کرد برآشفته بود. وقتی مرد (در سال ۱۹۱۳) هنوز نگران بود: آخرین کلماتش به وضوح خطاب به مولتکه، این بود که: همه چیز را کنار بگذارید و جناح راست را قوی نگه دارید.

    جبهه شرق و روسیه
    <!- ===پیروزی آلمان در شرق=== -><!- ===آشفتگی روسیه=== -> <!- ===بازگشت روسیه=== -> <!- ===عوامل اجتماعی=== -> <!- ===دور جدید رخدادها=== -> <!- ===ورود ایالات متحده=== -><!- ===آغاز حمله به آلمان از ۱۹۱۸=== -><!- ===پیروزی متفقین=== -> <!- ===پایان جنگ=== -> <!- ===فناوری=== ->
    دوست محمدیgolgolgol


    F598 آنلاین نیست.

  5. 25,706 امتیاز ، سطح 49
    16% کامل شده  امتیاز لازم برای سطع بعدی 844
    0% فعالیت
    تاریخ عضویت
    1390/07/15
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    984
    امتیاز
    25,706
    سطح
    49
    تشکر
    6,458
    تشکر شده 1,325 بار در 639 ارسال
    دنبال شونده‌ها
    0
    دنبال کننده‌ها
    0

    #5 1391/06/17, 22:07
    ایران در جنگ جهانی اول












    جنگ جهانی اول هم‌زمان با حکومت احمد شاه قاجار بود و دولت مشروطهٔ ایران ضعیف‌ترین دوران خود را می‌گذراند. علی رغم اعلام بی‌طرفی دولت ایران، نیروهای متخاصم از جنوب و شمال وارد ایران شدند.بر اثر آغاز جنگ جهانی اول و اشغال ایران توسط بریتانیا و خرید آذوقهٔ مردم ایران توسط ارتش اشغالگر و شروع قحطی بزرگ ایران ۱۹۱۷ - ۱۹۱۹ عدهٔ زیادی از مردم ایران (تقریباً ۴۰ درصد مردم ایران. به عبارت دیگر ۸ تا ۱۰ میلیون نفر از جمعیت ۲۰ میلیون نفری آن زمان ایران) به کام مرگ فرو رفتند. سپاه روسیه تا دروازه‌های تهران پیشروی کرد اما از منقرض کردن سلسلهٔ قاجار منصرف شدند. در جنوب مردم محلی در چند نوبت با متجاوزان انگلیسی درگیر شدند که از مهم‌ترین نبردهای جنگ جهانی اول در ایران می‌توان به مقاومت شیخ حسین خان چاه کوتاهی دلیر مرد آزادی خواه جنوب ایران و رئیس علی دلواری و خالو حسین بردخونی از دلیران تنگستان در استان بوشهر و نبرد جهاد در خوزستان و مقاومتهای فارس به رهبری صولت الدوله قشقایی و ناصر دیوان کازرونی و ایت اله سید عبدالحسین لاری اشاره کرد. جمعی از رجال از قم به اصفهان و سپس اراک و بالاخره به کرمانشاه رفتند و عاقبت در آنجا قوای گارد ملی ترتیب دادند و حکومت موقتی دولت ملی به ریاست نظام‌السلطنه (رضا قلی خان مافی) تشکیل گردید. پس از سقوط بغداد اعضای دولت موقتی دولت ملی و جمع بسیاری از ایرانیان به استانبول رفتند.

    پیامدهای جنگ جهانی اول

    جنگ جهانی اول، چهار امپراتوری را نابود ساخت، امپراتوری آلمان تاج و تخت را از دست داد و دولت جمهوری جایگزین آن شد. امپراتوری‌های شکست خوردهٔ اتریش - مجارستان و امپراتوری عثمانی هر دو از هم گسیختند و امپراتوری روسیه نیز به دست انقلابی‌های بلشویک افتاد.اشغال ایران توسط بریتانیا و خرید آذوقهٔ مردم ایران توسط ارتش اشغالگر و شروع قحطی بزرگ ۱۹۱۷ - ۱۹۱۹ بین هشت تا ده میلیون نفر از مردم ایران به کام مرگ فرو رفتند.در سال ۱۹۱۶ م ملی‌گرایان ایرلندی در دوبلین واقع در ایرلند، قیام عید پاک را ترتیب دادند. این شورش با شکست مواجه شد، اما موج مخالفت‌های گسترده علیه حکومت بریتانیا در ایرلند را به راه انداخت. در سال ۱۹۱۹ مجلس ایرلند، حکومت این کشور را «جمهوری» اعلام کرد، و متعاقب آن ۳ سال جنگ بین ارتش جمهوریخواه ایرلند و بریتانیا در گرفت. در سال ۱۹۲۹ ایرلند جنوبی‏، به عنوان دولت آزاد ایرلند به استقلال واقعی رسید. شش استان در شمال ایرلند جزو پادشاهی انگلستان باقی ماندند که هم اکنون با نام ایرلند شمالی شناخته می‌شوند.وضعیت اقتصادی آلمان پس از جنگ جهانی اول بسیار وخیم شد و نرخ تورم بسیار بالا رفت. در سال ۱۹۲۳، هنگامی که نیروهای فرانسه و بلژیک برای وادار کردن آلمان به پرداخت غرامت جنگی وارد منطقه رور شدند، دولت در اقدامی میهن‌پرستانه، مردم را به مقاومت منفی دعوت کرد. چون افزایش مالیات‌ها مورد پسند عامه نبود، دولت به وسیلهٔ چاپ اسکناس از کارگران کارخانه‌های رور و خانواده‌های آن‌ها حمایت کرد و در همان حال، اجازه داد اعتبارات بانکی با نرخ بهرهٔ بیشتری عرضه شود. در اوج تورم حاصل از این اقدامات، بیش از ۳۰ کارخانه کاغذسازی و ۱۵۰ چاپخانه و دو هزار ماشین چاپ به طور شبانه‌روزی برای برآوردن نیاز به پول کار می‌کردند. ولی این تدبیرها نیز با شکست مواجه شد، زیرا مقدار پول در گردش از سرعت افزایش قیمت‌ها کمتر بود. اسکناس‌هایی که به مقدار فراوان و با مبلغ اسمی ده‌ها هزار مارک چاپ شده بود، قبل از این که از چاپخانه خارج شود، مجدداً زیر ماشین چاپ می‌رفت و مبلغ اسمی آن به ارقام میلیونی تبدیل می‌شد. کارگران دستمزدهای خود را با کیسه‌های خرید و حتی گاه با چرخ دستی پر از پول و آن هم روزی دو بار دریافت می‌کردند، دستمزد صبح فقط صرف ناهار ظهر می‌شد، زیرا بیم آن می‌رفت نرخ ارز که بعدازظهر اعلام می‌شد، تغییر کند و قیمت‌ها باز هم افزایش یابد. هنگامی که بهای زغال‌سنگ به میزان سرسام‌آوری افزایش یافت، برخی از مردم دستمزدهای بعدازظهر را به جای زغال‌سنگ در اجاق آشپزخانه می‌سوزاندند. سرانجام کار به جایی رسید که با یک دلار آمریکا می‌شد ۴ تریلیون و ۲۰۰ میلیارد مارک آلمان خریداری کرد.در دهه‌های ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ م بسیاری از کشورهای اروپایی از دموکراسی دست کشیدند. حزب نازی هیتلر در آلمان به قدرت می‌رسد و فاشیست‌های موسولینی بر ایتالیا حکومت می‌کنند. در ابتدا بریتانیا و فرانسه کوشیدند با این رهبران سازش کنند. آن‌ها عاقبت در سال ۱۹۳۹ در برابر تهاجم هیتلر ایستادند و اروپا به جنگ جهانی دوم کشیده شد.در سپتامبر ۱۹۳۹ م، جنگ جهانی دوم در اروپا آغاز شد. رهبر آلمان، آدولف هیتلر، می‌خواست تا رایش سوم به یک قدرت مطلقه در اروپا، تبدیل شود. در ابتدا تاکتیک حملات برق‌آسا موفقیت‌آمیز می‌نمود. اما پس از سال ۱۹۴۳م، قوای متفقین، متشکل از نیروهای شوروی، انگلستان و آمریکا بر آلمان برتری یافتند. سرانجام، آلمان در ماه می۱۹۴۵م، نه روز پس از خودکشی هیتلر، تسلیم شد و بیش از چهل میلیون اروپایی در این جنگ کشته شدند.

    گسترش جنگ

    سال ۱۹۱۴ ۲۸ ژوئیه : اتریش - مجارستان جنگ با صربستان را اعلام کرد.

    * ۱ اوت: آلمان جنگ با روسیه را آغاز کرد.
    * ۲ اوت: نظامیان آلمان لوکزامبورگ را اشغال کردند.
    * ۳ اوت: آلمان با فرانسه وارد جنگ شد.
    * ۴ اوت: آلمان به بلژیک که بی طرف بود حمله کرد؛ در پاسخ بریتانیا به آلمان اعلام جنگ داد.۱۰ اوت: اتریش - مجارستان با روسیه وارد جنگ شد.۱۲ اوت: بریتانیا و فرانسه به اتریش - مجارستان اعلام جنگ کردند.۲۳ اوت: ژاپن با آلمان وارد جنگ شد.سپتامبر: پیمان اتحاد توسط فرانسه، بریتانیا و روسیه امضا شد.۹ اکتبر: بلژیک پس از محاصره آنتورپ توسط نظامیان آلمان سقوط کرد.۲۹ اکتبر: امپراتوری عثمانی به طرفداری از آلمان و اتریش - مجارستان وارد جنگ شد.۲ نوامبر: روسیه به امپراتوری عثمانی اعلام جنگ داد.۵ نوامبر: فرانسه و بریتانیا با امپراتوری عثمانی وارد جنگ شدند.

    سال ۱۹۱۵

    ۲۴ آوریل: امپراتوری عثمانی نسل‌کشی ارمنیان را آغاز کرد.

    * ۲۵ آوریل: لشکرکشی گالیپولی آغاز شد.
    * ۲۶ آوریل: ایتالیا به طور مخفیانه پیمان لندن را امضا کرد.
    * ۲۳ می: ایتالیا به اتریش - مجارستان اعلام جنگ کرد.
    * ۱۴ اکتبر: بلغارستان به صربستان اعلام جنگ نمود و به طرفداری از آلمان و اتریش - مجارستان وارد جنگ شد.

    سال ۱۹۱۶

    ۹ مارس: آلمان به پرتغال اعلام جنگ داد.

    * ۲۷ اوت: رومانی با اتریش - مجارستان وارد جنگ شد.
    * ۲۸ اوت: ایتالیا با آلمان وارد جنگ شد.

    سال ۱۹۱۷

    ۱۶ ژانویه: آلمان به مکزیک تلگراف زیمرمن را فرستاد، و پیشنهاد متحد شدن در مقابل ایالات متحده را داد.

    * ۶ آوریل: ایالات متحده با آلمان وارد جنگ شد.
    * ۲۷ ژوئن: یونان به طرفداری از متفقین وارد جنگ شد.
    * ۱۴ اوت: جمهوری چین با آلمان وارد جنگ شد.
    * ۲۶ اکتبر: برزیل با آلمان وارد جنگ شد.
    * ۷ دسامبر: ایالات متحده آمریکا با اتریش - مجارستان وارد جنگ شد.

    سال ۱۹۱۸

    ۱۱ نوامبر: پیمان صلح امضاء شد، جنگ جهانی اول پایان یافت.

    تلفات

    کشور


    تلفات


    کشته‌ها


    مجروحان

    روسیه


    ۶٫۶۵۰٫۰۰۰


    ۱٫۷۰۰٫۰۰۰


    ۴٫۹۵۰٫۰۰۰

    آلمان


    ۵٫۹۸۹٫۷۵۸


    ۱٫۷۷۳٫۷۰۰


    ۴٫۲۱۶٫۰۵۸

    فرانسه


    ۵٫۶۲۳٫۸۰۰


    ۱٫۳۵۷٫۸۰۰


    ۴٫۲۶۶٫۰۰۰

    اتریش- مجارستان


    ۴٫۸۲۰٫۰۰۰


    ۱٫۲۰۰٫۰۰۰


    ۳٫۶۲۰٫۰۰۰

    امپراتوری بریتانیا*


    ۲٫۹۹۸٫۵۸۳


    ۹۰۸٫۳۷۱


    ۲٫۰۹۰٫۲۱۲

    ایتالیا


    ۱٫۵۹۷٫۰۰۰


    ۶۵۰٫۰۰۰


    ۹۴۷٫۰۰۰

    صربستان


    ۱٫۱۷۸٫۱۴۸


    ۴۵۰٫۰۰۰


    ۷۲۸٫۱۴۸

    امپراتوری عثمانی


    ۷۲۵٫۰۰۰


    ۳۲۵٫۰۰۰


    ۴۰۰٫۰۰۰

    رومانی


    ۴۵۵٫۷۰۶


    ۳۳۵٫۷۰۶


    ۱۲۰٫۰۰۰

    ایالات متحده


    ۳۶۰٫۳۰۰


    ۱۲۶٫۰۰۰


    ۲۳۴٫۳۰۰

    بلغارستان


    ۲۳۹٫۸۹۰


    ۸۷٫۵۰۰


    ۱۵۲٫۳۹۰۰۰

    کانادا*


    ۲۳۹٫۶۰۵


    ۶۶٫۶۵۵


    ۱۷۲٫۹۵۰

    استرالیا*


    ۲۱۸٫۵۰۱


    ۵۹٫۳۳۰


    ۱۵۹٫۱۷۱

    مونته نگرو


    ۶۰٫۰۰۰


    ۵۰٫۰۰۰


    ۱۰٫۰۰۰

    بلژیک


    ۵۸٫۴۰۲


    ۱۳٫۷۱۶


    ۴۴٫۶۸۶

    یونان


    ۲۶٫۰۰۰


    ۵٫۰۰۰


    ۲۱٫۰۰۰

    پرتغال


    ۲۰٫۹۷۳


    ۷٫۲۲۲


    ۱۳٫۷۵۱

    ژاپن


    ۱٫۲۰۷


    ۳۰۰


    ۹۰۷

    *امپراتوری بریتانیا شامل تلفات کانادا و استرالیا می‌گردد.
    دوست محمدیgolgolgol


    F598 آنلاین نیست.

  6. 25,706 امتیاز ، سطح 49
    16% کامل شده  امتیاز لازم برای سطع بعدی 844
    0% فعالیت
    تاریخ عضویت
    1390/07/15
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    984
    امتیاز
    25,706
    سطح
    49
    تشکر
    6,458
    تشکر شده 1,325 بار در 639 ارسال
    دنبال شونده‌ها
    0
    دنبال کننده‌ها
    0

    #6 1391/06/17, 22:55
    جنگ جهانی دوم؟










    جنگ جهانی دوم (به انگلیسی: World War II) یک جنگ فراگیر بین سال‌های ۱۹۳۹ تا ۱۹۴۵ بود. این جنگ بسیاری از کشورهای جهان را درگیر کرد تا جایی که دو دسته از کشورهای مختلف به نام‌های متّحدین و متّفقین به وجود آمد. این گسترده‌ترین جنگ جهان است که در آن بیش از ۱۰۰ میلیون نفر جنگیدند. در طول این جنگ کشورهای مختلف تمام توان اقتصادی و علمی خود را بر محور ساخت تسلیحات جنگی متمرکز کردند. این جنگ همچنین باعث کشتارهای جمعی از جمله هولوکاست و بمباران هسته‌ای هیروشیما و ناکازاکی شد. در طول جنگ جهانی دوم بیش از ۷۰ میلیون نفر کشته شدند که این آمار خونین‌ترین درگیری انسان در طول تاریخ است.اگر چه ژاپن تهاجم خود به چین را از سال ۱۹۳۷ آغاز کرد اما به طور کلی حمله آلمان نازی به لهستان در سال ۱۹۳۹ تاریخ شروع جنگ جهانی دوم گفته می‌شود. درگیری بین دو کشور آلمان و لهستان باعث مداخله فرانسه و بریتانیا و فراگیر شدن جنگ در اروپا شد. در طول جنگ اروپا آلمان نازی موفق شد بخش عمده‌ای از این قاره را ضمیمه خاک خود کند اما در این بین توافق‌نامه‌ای میان آلمان نازی و شوروی منعقد شد. شکسته شدن این توافق‌نامه روند جنگ را به ضرر آلمان تغییر داد. در سال ۱۹۴۲ متحدین شمال آفریقا را از دست دادند، روند این شکست‌ها در سال ۱۹۴۳ و حمله متفقین به شرق اروپا و ایتالیا ادامه یافت. از سوی دیگر ایالات متحده در جبهه آسیا به موفقیت‌هایی دست یافت و این روند باعث عقب نشینی نیروهای متحد گردید.جنگ در اروپا در ۸ می۱۹۴۵ و در ژاپن در ۱۵ اوت ۱۹۴۵ پایان یافت. نتیجه نهایی جنگ جهانی دوم پیروزی متفقین بود اما پیامدهای این جنگ تغییرات بسیاری در پی داشت از جمله تشکیل سازمان ملل متحد که نقش عمده‌ای در جلوگیری از مناقشات بین کشورها بر عهده دارد. دو کشور ایالات متحده آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی به عنوان ابر قدرت‌های نو ظهور نقش عمده‌ای در تصمیم‌گیری‌های جهانی داشتند. بسیاری از کشورهای آسیب دیده در جنگ به خصوص در اروپا، بهبود روابط دوجانبه و بازسازی را در پیش گرفتند.
    دلایل آغاز جنگ
    به طور اساسی می‌توان ریشه جنگ جهانی دوم را در جنگ جهانی اول جستجو کرد. با شکست سه محور اصلی یعنی امپراتوری اتریش-مجارستان، امپراتوری عثمانی و امپراتوری آلمان در جنگ جهانی اول سیاست‌های سخت‌گیرانه‌ای از سوی دولت‌های پیروز جنگ جهانی اول به این کشورها تحمیل شد. بخش‌های متعددی از خاک این کشورها به کشورهای همسایه بخشیده شد. از تجزیه امپراتوری اتریش مجارستان کشورهایی نویی متولد شد.از سوی دیگر در آلمان رشد ملی‌گرایی افراطی به دلیل سیاست‌هایی که متفقین به وسیله معاهده ورسای به آلمان تحمیل کردند زمینه رشد نازیسم را فراهم آورد. بر اساس معاهده ورسای آلمان ۱۳ درصد از خاک خود را از دست داده بود و هیچ مستعمره‌ای نداشت. همچنین غرامت سنگینی به آلمان تحمیل شده بود و دولت تازه تاسیس جمهوری وایمار می‌بایست این غرامت را از درآمدهای ملی به متفقین پرداخت نماید. در سوی دیگر جنگ داخلی در روسیه باعث به تشکیل شوروی شده بود.جمهوری تازه تاسیس وایمار در آلمان به دلیل نزاع بین مخالفان و موافقان هیچ‌گاه موفقیت چشم‌گیری بدست نیاورد. در ایتالیابنیتو موسولینی بک حکومت فاشیستی را به وجود آورده بود. موسولینی یک سیاست خارجی تهاجمی را در پیش گرفت و در چند مرحله به الجزایر و چند کشور دیگر آفریقایی حمله کرد. در آلمان حزب نازی به رهبری آدولف هیتلر توانست در یک رای‌گیری عمومی به پیروزی در انتخابات رایشس‌تاگ دست یابد و توسط پاول فون هیندنبورگ رئیس جمهور وقت آلمان به عنوان صدراعظم انتخاب شد. هیتلر پس از ماجرای آتش سوزی رایشس‌تاگ تمامی احزاب آلمان را لغو و یک حکومت تک حزبی را ایجاد کرد.در چینحزب کمونیست توانست حکومت را به دست بگیرد. در دهه ۱۹۲۰ چین دچار یک رشته جنگ داخلی شد. دولت ژاپن تمایل بسیاری به ضمیمه کردن بخش شرقی چین به خاک خود را داشت. این تهاجم باعث شد منطقه منچوری در شمال شرقی چین به اشغال ژاپن درآید. در اروپا دولت انگلستان در ژوئن ۱۹۳۵ توافق‌نامه‌ای با آلمان امضا کرد که باعث کم شدن محدودیت‌های دریایی آلمان می‌شد. در اکتبر همان سال ایتالیا به اتیوپی حمله کرد و آلمان تنها کشوری بود که از حمله پشتیبانی کرد ایتالیا نیز در پاسخ به حمایت آلمان موافقت خود نسبت به الحاق اتریش به آلمان را اعلام کرد.هیتلر به تدریج سعی در کنار گذاشتند معاهده ورسای داشت و در ادامه این سیاست منطقه راینلند را به آلمان ضمیمه کرد و با واکنش مهمی از سوی کشورهای متفق مواجه نشد. وقتی که جنگ داخلی اسپانیا در جولای ۱۹۳۶ آغاز شد هیتلر و موسولینی حمایت قاطع خود را از ملی‌گرایان اسپانیایی اعلام کردند. از طرف دیگر شوروی از کمونیست‌های اسپانیا حمایت کرد و دو طرف به آزمایش سلاح‌های جدید خود در نبرد اسپانیا روی آوردند. در اکتبر ۱۹۳۶ دولت‌های ایتالیا و آلمان نازی معاهده‌ای به نام رم-برلین امضاء کردند. بعدها ژاپن نیز به این پیمان پیوست.
    پیش زمینه جنگ در آلمان
    پس از جنگ جهانی اول، متفقین برای جلوگیری از وقوع جنگ بزرگ دیگری معاهده ورسای را پیشنهاد دادند. سخت‌ترین قسمت این معاهده در مورد آلمان بود. متفقین این کشور را به خاطر شروع جنگ مقصر شناختند و در این معاهده در قبال صلح، از آن غرامت جنگی و سرزمین مطالبه کردند. جمهوری وایمار، دولتی که پس از فرار ویلهلم دوم، امپراطور آلمان در این کشور تشکیل شده بود به ناچار برای انعقاد صلح با متفقین این پیمان را امضا کرد. طبق این پیمان، مردم آلمان به خاطر شروع جنگ مقصر شناخته شدند و باید غرامتی حدود صد میلیارد دلار (در آن زمان) می‌پرداختند. همچنین معاهده اندازهٔ ارتش آلمان را به صد هزار نفر کاهش داد، تمام زیردریایی‌ها و ناوهای قدرتمند جنگی (بجز شش فروند) آلمان به متفقین تحویل داده شد و آلمان دیگر حق ساخت هواپیما و تانک و دیگر جنگ افزار تهاجمی را نداشت. به جز آن مستعمرات آلمان در آفریقا، چین و حوزهٔ اقیانوس آرام، گرفته شد. ایالات آلزاس و لورن آلمان که زمانی به فرانسه تعلق داشتند به این کشور باز پس داده شدند و اراضی وسیعی از آلمان به لهستان واگذار شد. و از همه مهم تر راینلاند-فالتز، اراضی حاصل‌خیز غرب رود راین برای ۵۰ سال به متفقین سپرده شد. بسیاری از این نواحی، نواحی حاصلخیز، کانه خیز و صنعتی آلمان بود. یک تاریخدان در این باره می‌گوید:[چه کسی؟]
    معاهده ورسای حدود سیزده درصد قلمرو پیش از جنگ آلمان، ده درصد جمعیتش، هفتاد و پنج درصد کانه‌های آهن آن و بیست و پنج درصد باکیفیت‌ترین معادن ذغال سنگ آن را گرفت.
    در آلمان چهار میلیون نفر بیکار بودند و از آن جایی که این کشور مستعمره نداشت، نمی‌توانست محصولاتش را به فروش برساند. هیتلر سال ۱۹۲۵ در کتابی به نام نبرد من (Mein Kampf) اعلام کرد که باید در فکر «فضایی برای حفظ موجودیت نژادژرمن» بود و باید برای این مهم «به شرق نگریست». او سپس برای به دست آوردن بازارهای جدید برای محصولات آلمانی مسئلهٔ نابودی «یهودیت – بلشویسم» را مطرح نمود. این کار باعث شد که شرکت‌ها و کارخانه‌های بزرگ آلمانی از قبیل زیمنس، بایر، کروپ یا بُش که از نظرات هیتلر پشتیبانی کردند، صندوق‌های نازیسم را پر از پول و امکانات کردند. و همچنین کارفرمای فولادسازی تیسن مبلغ ۱۰۰ هزار مارک به ارزش طلا به نازی‌ها داد و هیتلر سال ۱۹۳۳ به قدرت رسید.
    دوست محمدیgolgolgol



    ---------- Post added at ۲۱:۵۵ ---------- Previous post was at ۲۱:۳۶ ----------

    رشد صنعت نظامی شوروی و آلمان








    آلمان و شوروی طی توافقنامه‌ای که به توافقنامهٔ مونیخ نام گذاری شد فاز جدیدی از همکاری‌های خود را آغاز کرآدند. هر دو کشور در راستای تقویت نیروی نظامی خود گام بر می‌داشتند و شوروی به شدت به صنایع نظامی آلمان نیاز داشت. ارسال تکنولوژی ساخت بمب‌های شیمیایی، ساخت بمب افکن، ساخت تانک‌های پیشرفته همگی تکنولوژی‌های ارسالی آلمان نازی بر اساس توافقنامه مونیخ بود. در این مرحله روابط دو کشور بسیار بهتر از قبل پی‌گیری می‌شد، آلمان مراکز ساخت تانک و سلاح در خاک شوروی ایجاد کرد و نیروهای شوروی برای آموزش نظامی به آموزشگاه‌های نظامی آلمان می‌آمدند. پس از مدتی هیتلر این همکاری‌های نظامی را آشکار ساخت و دستور ساخت سریع کشتی‌های پیشرفته نظامی را صادر کرد و در تاریخ ۱۶ مارس۱۹۳۵ دستوری مبنی بر تقویت نیروهای سرویس جاسوسی آلمان به نیم میلیون نفر را صادر کرد که با اعتراضات فرانسه و انگلستان همراه بود. هزینه ساخت سلاح در آلمان نازی به شدت رو به رشد بود تا سال ۱۹۳۹ ۲۰ در صد از تمام کارگران صنعتی آلمان در صنایع نظامی به کار گرفته می‌شدند و این در حالی بود که در انگلستان تنها ۱۳ درصد از کارگران در این صنایع به کار گرفته می‌شدند همچنین هزینه‌های ساخت تسلیحات آلمان از مقدار ۲ درصد از تولید ناخالص ملی به بیش از ۲۳ درصد افزایش یافت.استالین نیز صنایع خود را در جهت ساخت تسلیحات به حرکت در آورد وی پیش بینی کرده بود که احتمالاً جنگی عظیم بین انگلستان و آمریکا آغاز خواهد شد و احتمالآً دامنه این جنگ به کشورش نیز خواهد رسید بنابراین آلمان نازی بهترین گزینه برای وارد کردن تکنولوژی بود. اگر چه در دهه ۱۹۳۰تورم بسیار سنگینی اقتصاد شوروی را فرا گرفته بود اما استالین بیشترین بودجه را به ساخت تسلیحات اختصاص داده بود.استالین در مقایسه تسلیحات خود با تسلیحات آلمانی و ایتالیایی در جریان جنگ داخلی اسپانیا به این نتیجه رسید که نیروی هوایی و نیروی دریایی شوروی نسبت به همتایان خود بسیار ضعیف است بنابراین تا سال ۱۹۳۷ ۱۷ درصد از تولید ناخالص ملی را به ساخت و تجهیز صنایع نظامی اختصاص داد. همچنین پرسنل نظامی خود را از ۵۶۲٫۰۰۰ نفر در سال ۱۹۳۱ به ۱٫۵ میلیون نفر در سال ۱۹۳۸ افزایش داد. اما شبکه حمل و نقل شوروی بسار ضعیف بود و جابجایی این حجم از نیرو در این شبکه بسیار ضعیف بود.
    رهبران جنگ
    متحدین
    آدولف هیتلر

    آدولف هیتلر رهبر حزب ملی سوسیالیست کارگران آلمان بود. او بین سالهای ۱۹۳۳ تا ۱۹۴۵ صدراعظم آلمان، و از ۱۹۳۴ به بعد، هم زمان در مقام پیشوای رایش بزرگ آلمان حکومت کرد.هیتلر به عنوان یک کهنه‌سرباز نشان‌دار جنگ جهانی اول، در سال ۱۹۲۰ (میلادی) به حزب نازی پیوست و در سال ۱۹۲۱ به ریاست آن رسید. او پس از زندانی شدن به خاطر شرکت در کودتای نافرجام در سال ۱۹۲۳، با ترویج ایده‌های ناسیونالیستی، ضد کمونیستی و یهودستیزی و ایراد سخنرانیهای پرشور، حامیان بسیاری در سطح کشور آلمان به دست آورد. هیتلر در سال ۱۹۳۳ به مقام صدراعظمی رسید. مجموعهٔ ارتشی- صنعتی آلمان توانست قوای تحلیل رفته این کشور را ترمیم و آن را تبدیل به یکی از قدرت‌های برتر اروپا در زمان خود نماید. هیتلر سیاست خارجی خود را با هدف تصرف فضای حیاتی بیشتر دنبال نمود و یکی از دلایل اولیه و عمده وقوع جنگ جهانی دوم تهاجم به لهستان در ۱۹۳۹ توسط او بود که در نتیجه بریتانیا و فرانسه به آلمان اعلام جنگ کردند. هیتلر در سخنرانی در شهردانتزیگ در سپتامبر۱۹۳۹ اعلام کرد:لهستان هرگز در شکلی [نو] از معاهده ورسای ظهور نخواهد کرد، این نه تنها خواسته آلمان است بلکه توسط شوروی نیز تضمین شده‌است.
    دوست محمدیgolgolgol




    F598 آنلاین نیست.

  7. 25,706 امتیاز ، سطح 49
    16% کامل شده  امتیاز لازم برای سطع بعدی 844
    0% فعالیت
    تاریخ عضویت
    1390/07/15
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    984
    امتیاز
    25,706
    سطح
    49
    تشکر
    6,458
    تشکر شده 1,325 بار در 639 ارسال
    دنبال شونده‌ها
    0
    دنبال کننده‌ها
    0

    #7 1391/06/18, 14:44
    بنیتو موسولینی













    بنیتو موسّولینی روزنامه‌نگار، سیاستمدار و رهبر ایتالیای فاشیست طی دوران جنگ جهانی دوم بود. در سال‌های میان دو جنگ جهانی موسولینی که فرزند یک آهنگر بود و در حین جنگ جهانی اول وی به درجهٔ استواری نایل آمده بود، از نارضایتی مردم ایتالیا استفاده کرد و حزب فاشیسم را تشکیل داد او با تشکیل این حزب ادعا می‌کرد که می‌خواهد عظمت روم باستان را برای ایتالیا احیا کند. او اعلام وفاداری خویش نسبت به شاه ایتالیا و کلیسا و ادعای خود را مبنی بر اینکه سلحشوری در راه حفظ قانون، قدرت حکومت و نظم بود را مسجل تر گردانید. چندسالی پیش از این وی یک نفر جمهوری طلب سر سخت و دشمن طبقهٔ روحانیون بود.
    هیروهیتو
    نوشتار اصلی: هیروهیتو

    می‌شی‌نوما هیروهیتو یا امپراتور شووا یکصد وبیست وچهارمین امپراتور ژاپن بود که پس از مرگ پدرش به مقام امپراتوری نایل گردید، وی بین سالهای ۱۹۲۶ تا ۱۹۸۹ امپراتور این کشور بود و تا قبل از پایان جنگ جهانی دوم وی را پسر آسمان می‌خواندند. طبق قوانین ژاپن در آن موقع امپراتور را پسر آسمان می‌نامیدند. در زمان حکومت وی ارتش ژاپن منچوری را اشغال کرد. او با هیتلر و موسولینی پیمان اتحاد بست و با آغاز جنگ جهانی دوم دستور حمله به مستعمرات انگلستان و فرانسه در جنوب شرقی آسیا را صادر کرد هم چنین در سال ۱۹۴۱ فرمان بمب باران بندر پرل هاربر آمریکا را داد.
    متفقین
    وینستون چرچیل
    نوشتار اصلی: وینستون چرچیل

    سر وینستون لئونارد اسپنسر چرچیل سیاست‌مدار و نویسندهٔ بریتانیایی است که بین سال‌های ۱۹۴۰ تا ۱۹۴۵ یعنی در طول جنگ جهانی دوم و بار دیگر بین سال‌های ۱۹۵۱ تا ۱۹۵۵ نخست وزیر بریتانیا بود. او افسر ارتش بریتانیا نیز بود. مجلهٔ تایم در سال ۱۹۴۹، وینستون چرچیل را به عنوان «مرد نیمهٔ اول قرن بیستم» انتخاب کرد.چرچیل سال ۱۹۴۰ نیز به عنوان مرد سال تایم انتخاب شده بود.[۸] در ماه می ۱۹۴۰ نویل چمبرلن از سمت نخست وزیری کناره گرفت و وینستون چرچیل در سن ۶۵ سالگی در جای او به عنوان نخست وزیر و وزیر دفاع قرار گرفت. در زمان جنگ جهانی دوم همزمان با پادشاهی جرج ششم، رهبری بریتانیادر دست وینستون چرچیل بود. چرچیل در طول جنگ به برقراری روابط قوی با رئیس جمهور آمریکا، فرانکلین روزولت پرداخت. چرچیل قدرت را در انتخابات بعد از جنگ در سال ۱۹۴۵ از دست داد با این حال رهبر اپوزیسیون باقی ماند. چرچیل اروپا و آمریکا را به اتحاد در مقابل کمونیسم تشویق می‌کرد. اصطلاح «پرده آهنین» نیز اولین بار توسط او به کار برده شد.
    ژوزف استالین
    ژوزف استالین رهبر و سیاست‌مدار کمونیست شوروی بود که از اواسط دهه ۲۰ تا مرگش در ۱۹۵۳ رهبر عملی حزب کمونیست اتحاد شوروی و در نتیجه رهبر دو فاکتوی کل این کشور بود. او با نام ژوزف ویسارینویچ جوگاشویلی در شهر گوری در گرجستان که آن زمان بخشی از امپراتوری روسیه بود به دنیا آمد و در ۱۹۲۲ به مقام دبیر کل حزب کمونیست اتحاد شوروی رسید. پس از مرگ ولادیمیر لنین، استالین موفق شد در مبارزه قدرت در دهه ۲۰ بر لئون تروتسکی پیروز شود و رهبری حزب را در دست گیرد. در دهه ۱۹۳۰ استالین تصفیه کبیر را آغاز کرد که به کمپینی از سرکوب سیاسی، دستگیری و قتل مخالفان معروف است که در ۱۹۳۷ به اوج رسید. حکومت استالین آثار ماندگار بسیاری داشت که تا پایان دولت شوروی در آن باقی ماندند گرچه مائوئیست‌ها، خوجه ئیست‌ها، آنتی رویزیونیست‌ها و بسیاری دیگر او را آخرین رهبر سوسیالیست واقعی در تاریخ اتحاد شوروی می‌دانند و عروج خروشچف و استالین زدایی پس از استالین را «رویزیونیسم» می‌خوانند. استالین مدعی بود که سیاست‌هایش بر مارکسیسم-لنینیسم بنا شده‌اند اما اکنون نظام اقتصادی و سیاسی او را بیشتر استالینیسم می‌خوانند. استالین در ۱۹۲۸ سیاست نپ که در دهه ۲۰ جریان داشت را با «برنامه‌های پنج ساله» و «کشاورزی کلکتیو» تعویض کرد. با این سیاست‌ها و تحت رهبری استالین، اتحاد شوروی تا پایان دهه ۳۰ از کشوری با جمعیت غالب دهقانی به یکی از قدرت‌های صنعتی جهان بدل شد. مصادره گندم و غذاهای دیگر توسط مقامات شوروی به دستور استالین از عوامل قحطی بین سال‌های ۱۹۳۲ تا ۱۹۳۴ بود. بسیاری از دهقانانی که با مصادره و کلکتیویزاسیون مخالفت می‌کردند با برچسب «کولاک» سرکوب و دستگیر می‌شدند. قحطی مصنوعی که توسط استالین در اوکراین ایجاد شد و به هولودومور مشهور است، باعث مرگ تا ۱۰ میلیون اوکراینی شد. استالین رهبر اتحاد شوروی در زمان جنگ جهانی دوم بود و تحت رهبری او این کشور نقشی حیاتی در شکست آلمان نازی در آن جنگ داشت. پس از جنگ، استالین اتحاد شوروی را به عنوان یکی از دو ابر قدرت جهانی مطرح کرد و تقریباً چهار دهه پس از مرگ او در ۱۹۵۳ این موقعیت همچنان برجا بود. حکومت استالین را بسیاری به «کیش شخصیت پرستی» و شیوه‌های مخفی حذف مخالفین محکوم می‌کنند. نیکیتا خروشچف، جانشین استالین، حکومت و کیش شخصیت استالین را در کنگره معروف حزب کمونیست شوروی در ۱۹۵۶ محکوم کرد و پروسه استالین زدایی را آغاز کرد که بعدها به جدایی چین و شوروی انجامید. بسیاری استالین را مسئول مرگ مخالفان حکومت او می‌دانند و قتل لئون تروتسکی دوست انقلابی لنین و از رهبران انقلاب روسیه و جنبش ضد استالینی نیز توسط یکی از عاملان حکومت او انجام شد
    دوست محمدیgolgolgol


    F598 آنلاین نیست.

  8. 25,706 امتیاز ، سطح 49
    16% کامل شده  امتیاز لازم برای سطع بعدی 844
    0% فعالیت
    تاریخ عضویت
    1390/07/15
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    984
    امتیاز
    25,706
    سطح
    49
    تشکر
    6,458
    تشکر شده 1,325 بار در 639 ارسال
    دنبال شونده‌ها
    0
    دنبال کننده‌ها
    0

    جنگ جهانی اول و دوم

    #8 1391/06/18, 21:37
    فرانکلین روزولت





    شارل دوگل
    نوشتار اصلی: فرانکلین دلانو روزولت

    فرانکلین دلانو روزولت سی و دومین رئیس‌جمهور آمریکا بود. تائید کمک‌های آمریکا به انگلیس و روسیه در سال ۱۹۴۱ زمینه مخالفت‌های داخلی با سیاست‌های وی را فراهم آورد اما حمله ژاپنی‌ها به پرل هاربر به این مخالفت‌ها پایان داد. سلسله جلسات وی با وینستون چرچیل و جوزف استالین مبانی جهان پس از جنگ جهانی دوم را بنیان نهاد. وی در سال ۱۹۴۴ برای چهارمین بار رئیس جمهور آمریکا شد. به علت اینکه تا آن زمان قانون محدودیت انتخاب ریاست جمهوری ایالات متحده به دو بار هنوز تصویب نشده بود به وی این فرصت را داد که ۴ بار به ریاست جمهوری انتخاب شود امری که در تاریخ آمریکا یک استثناست. وی در سال ۱۹۴۵ در دومین سال خدمت از چهارمین دوره ریاست جمهوریش تنها سه هفته به پایان جنگ جهانی دوم در اروپا درگذشت.
    شارل دوگل
    نوشتار اصلی: شارل دوگل

    شعله ورشدن جنگ در اروپا منجر به تغییرات سیاسی متعددی در فرانسه شد و نهایتاً مارشال پتن به ریاست جمهوری فرانسه رسید. پس از اشغال فرانسه و امضای قرارداد صلح با آلمان نازی، دولتی وابسته به آلمان در جنوب فرانسه به نام دولت ویشی با ریاست جمهوری پتن ایجاد شد.ژنرال دوگل افسر ارتش فرانسه بود و در جنگ اول جهانی شرکت داشت و در نبرد وردون زخمی شد. در جریان جنگ جهانی دوم فرمانده نیروهای فرانسه آزاد شد. او پس از جنگ به مقام ریاست جمهوری فرانسه رسید.
    چیانگ کای‌شک
    نوشتار اصلی: چیانگ کای‌شک

    چیانگ کای شک رهبر سیاسی و نظامی چینی بود که پس از فوت سون یات سن در ۱۹۲۵ مدعی رهبری کومینتانگ شد و این رهبری را در اختیار گرفت. چیانگ در جنگ دوم چین و ژاپن نیروهای چینی را رهبری کرد در این جنگ موقعیت بین‌المللی او بهبود یافت اما موقعیت داخلی‌اش بدتر شد. در طول جنگ داخلی چین از ۱۹۲۶ تا ۱۹۴۹ چیانگ سعی در شکست دادن حزب کمونیست چین به رهبری مائو تسه دون داشت اما موفق به این کار نشد و نهایتا خود به سختی شکست خورد و رهبری سیاسی چین به دست حزب کمونیست چین افتاد.
    حوادث پیش از جنگ
    تهاجم اتیوپی
    تهاجم ایتالیا به رهبری موسولینی به اتیوپی صرفاً یک تهاجم استعماری بود که در اکتبر ۱۹۳۵ آغاز شد و در ماه می۱۹۳۶ پایان یافت. نتیجه جنگ شکست نیروهای اتیوپی و اشغال نظامی آن کشور توسط ارتش ایتالیا بود. از آن پس اتیوپی نیز جزئی از مستعمره‌های ایتالیا به شمار می‌رفت. از نتایج این تهاجم می‌توان به ضعف جامعه ملل به عنوان یک سازمان حفظ صلح جهان اشاره کرد. هر دو کشور عضو جامعه ملل بودند.
    جنگ داخلی اسپانیا
    نوشتار اصلی: جنگ داخلی اسپانیا

    فرانسیسکو فرانکو رهبر ملی‌گرایان اسپانیا بر ضد حکومت چپ‌گرای وقت شوروش کرد. آلمان نازی و ایتالیا حمایت بی قید و شرط خود از فرانکو را اعلام کردند از سوی دیگر شوروی نیز به حمایت از حکومت اسپانیا پرداخت. این حمایت‌ها منجر به تنش‌هایی میان شوروی و آلمان نازی شد.
    حمله ژاپن به چین
    نوشتار اصلی: حمله ژاپن به چین‎
    در جولای ۱۹۳۷ ژاپن حمله تازه‌ای به چین ترتیب داد. از طرف دیگر شوروی قرارداد جدید با چین منعقد کرد و موفق شد جایگزین آلمان در تامین نیازهای چین شود. ژاپنی‌ها موفق به تسخیر شانگ‌های شدند اما ارتش چین توانست ژاپنی‌ها را در مرز رود زرد متوقف کنند.
    حمله ژاپن به شوروی و مغولستان
    نوشتار اصلی: حمله ژاپن به شوروی و مغولستان‎

    در ۲۹ جولای ۱۹۳۸ ژاپنی‌ها به شوروی حمله کردند. با اینکه حمله اولیه ارتش ژاپن با شکست روبرو شد اما ژاپنی‌ها این‌بار از جبهه مغولستان به شوروی حمله کردند. این حمله با موفقیت برای ژاپنی‌ها همراه بود و توانستند بخش عمده‌ای از خاک مغولستان را بدست آورند اما حاکمان ژاپن از ادامه درگیری با شوروی چشم‌پوشی کردند زیرا آن را عاملی جهت ورود شوروی به جنگ این کشور با چین می‌دانستند. بنابراین تصمیم گرفتند از مناطق اشغال شده عقب‌نشینی کرده و قوای خود را در نبرد با چین متمرکز کنند.[/COLOR]
    پیمان مولوتوف، ریبن‌تروپ
    نوشتارهای اصلی: پیمان مولوتوف-ریبن‌تروپ‎ و روابط اقتصادی آلمان نازی و شوروی
    در مارس ۱۹۳۸ اتریش توسط یک همه‌پرسی با رای اکثریت مردم به آلمان نازی ملحق شد. این الحاق باعث تشنج در فضای سیاسی اروپا شد اما هیتلر مدعی شد باید مناطق سودت و منطقه آلمانی‌تبار چکسلواکی به آلمان پس داده شود بنابراین انگلستان و فرانسه در توافقنامه مونیخ پذیرفتند که این دو منطقه به خاک آلمان نازی ضمیمه گردد.در تاریخ ۱۹ اوت ۱۹۳۹ توافقنامه‌ای مابین شوروی و آلمان نازی منعقد شده که به وسیله آن آلمان در ازای مواد خام تجهزات و تکنولوژی‌های نظامی در اختیار شوروی قرار می‌داد. ارزش این قرارداد تقریباً ۲۰۰ میلیون دلار ارزیابی شد. شوروی متعهد شد تا ۱۸۰ میلیون مارک مواد خام به آلمان تحویل دهد و آلمان نیز تعهد داد تا به ارزش ۱۲۰ میلیون مارک به شوروی تجهزات و کارخانه ارسال کند. مقامات وزارت امور خارجه آلمان پیش بینی می‌کردند این قرارداد تا سقف ۱ میلیارد مارک نیز رشد کند. این قراردادها گام‌های بسیار موثری در شکل دهی مجدد روابط سیاسی دو کشور نیز به شمار می‌رفت. وزیر امور خارجه شوروی ویاچسلاو مولوتوف در ابراز نظری در خصوص این قرار داد این چنین گفت:این یکی از بهترین پیمان نامه‌های ما [شوروی] در چند سال گذشته‌است حتی بسیار بهتر از پیمان نامه‌های قبلی، ما هرگز موفق به رسیدن به چنین توافقنامه مطلوبی با انگلستان، فرانسه یا هیچ کشور دیگری نشده بودیم.در اوایل صبح ۲۴ اوت ۱۹۳۹ توافق نامه سیاسی، نظامی همراه با توافقنامه تجاری معروف به پیمان مولوتف - ریبنتروپ (وزیران خارجه آلمان نازی و شوروی) به امضای دو طرف رسید که به موجب این قرار داد دو کشور تعهد دادند که بر علیه دیگری اقدام نظامی انجام ندهند و همچنین تعهدات اقتصادی خود را نیز در قبال طرف مقابل به نحو بسیار خوب انجام دهند در واقع این روی آشکار پیمان بود و روی پنهان این قراداد دو کشور حوزه نفوذ خود را در شرق اروپا مشخص کردند. انگلستان تلاش‌های بسیاری برای مختل کردن این مذاکرات انجام داد که همگی به شکست انجامید. از طرف دیگر انگلستان شروع به تحریک سرمایه دارن انگلیسی و غرب در خصوص این پیمان سوسیالیستی کرد.
    دوست محمدیgolgolgol




    F598 آنلاین نیست.

  9. 25,706 امتیاز ، سطح 49
    16% کامل شده  امتیاز لازم برای سطع بعدی 844
    0% فعالیت
    تاریخ عضویت
    1390/07/15
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    984
    امتیاز
    25,706
    سطح
    49
    تشکر
    6,458
    تشکر شده 1,325 بار در 639 ارسال
    دنبال شونده‌ها
    0
    دنبال کننده‌ها
    0

    #9 1391/06/19, 01:32
    جنگ در اروپا











    مرز بین آلمان نازی و شوروی طبق پیمان مولوتوف-ریبن‌تروپ نوشتار اصلی: مناطق مورد اختلاف میان آلمان نازی و لهستان اگر چه دلایل مختلفی در آغاز جنگ جهانی دوم نقش داشتند اما به طور کلی حمله آلمان نازی به لهستان تاریخ آغاز جنگ جهانی دوم است. مناطق مورد اختلاف میان آلمان نازی و لهستان بخشی از خاک لهستان بود که پس از جنگ جهانی اول و تشکیل کشور لهستان از خاک امپراتوری آلمان جدا و ضمیمه خاک لهستان شده بود. در آغاز جنگ جهانی دوم حدود یک چهارم از خاک لهستان توسط نازی‌ها به خاک آلمان ضمیمه شد و مابقی نیمه غربی اشغال شده توسط یک دولت نظامی اداره می‌شد. نحوه تقسیم لهستان پس از تهاجم مدتی پیش از حمله در چهارچوب پیمان مولوتوف-ریبن‌تروپ میان آلمان نازی و شوروی مشخص گشته بود و شوروی نیز شرق لهستان را طبق برنامه اشغال و آن را ضمیمه خاک خود کرد.
    آغاز جنگ
    آلمان نازی در ساعت "۴:۴۵ بامداد ۱ سپتامبر، ۱۹۳۹ به لهستان حمله کرد. از آنجا که فرانسه و بریتانیا، قراردادهای تضمین امنیتی با لهستان داشتند، طبق تعهدات خود در تاریخ ۳ سپتامبر، ۱۹۳۹ در اقدامی از قبل هماهنگ شده به آلمان نازی اعلان جنگ دادند و در اولین اقدام نیروی دریایی پادشاهی بریتانیا و نیروی دریایی فرانسه به محاصره دریایی آلمان اقدام کردند. در ۱۷ سپتامبر ۱۹۳۹ و پس از آنکه شوروی موفق به امضای تفاهمنامه آتش بس با ژاپن در خلال حمله ژاپن به شوروی و مغولستان‎ شد به لهستان حمله کرد و نیمه شرقی آن را که پیش از آن در چهارچوب پیمان مولوتوف-ریبن‌تروپ با آلمان نازی بر سر آن به توافق رسیده بود را اشغال کرد. لیتوانی و اسلواکی که در این حمله با آلمان نازی و شوروی همکاری داشتند نیز بخش کوچکی از خاک لهستان را بدست آوردند. در پی حمله شوروی به لهستان و همکاری آن کشور با آلمان نازی، انگلستان و فرانسه هیچ واکنشی به این سیاست شوروی نشان ندادند.پس از حمله به لهستان، شوروی به کشورهای شمال اروپا حمله کرد و در این رشته جنگ‌ها در نوامبر ۱۹۳۹ با فنلاند وارد نبرد شد. انگلستان و فرانسه در پاسخ به این سیاست شوروی این کشور را از جامعه ملل اخراج کردند. در غرب اروپا، انگلستان و فرانسه عملاً نتوانستند هیچ عملیات مطلوبی بر ضد نیروهای آلمان نازی انجام دهند، بنابراین به محاصره دریایی این کشور ادامه دادند. فرانسوی های تا عمق کمی در مرزهای غربی آلمان پیشروی کردند، اما از آنجا که استراتژی نظامی فرانسه دفاعی و بر اساس دیوار دفاعی ماژینو بود، پیشروی را متوقف کردند. چنین حرکتی باعث شد که آلمانی ها بتوانند با آسودگی خاطر قسمت عمده نیروی نظامی را بر روی لهستان متمرکز کنند. از طرف دیگر پیمان اقتصادی آلمان نازی و شوروی باعث شد آلمان بتواند از طریق شوروی نیازهای اولیه خود را بدست آورد.متفقین از سوئد سنگ آهن خود را تامین می‌کردند و آهن در جنگ نقش پررنگی داشت بنابراین آلمان نازی در آوریل ۱۹۴۰ به دانمارک و نروژ حمله کرد. با اشغال این دو کشور آلمان نازی هم از انتقال سنگ آهن از سوئد به انگلستان جلوگیری کرد و هم نفوذ خود در شمال اروپا را گسترش داد. در طرف دیگر انگلستان ایسلند را اشغال کرد تا بتواند از آن به عنوان یک پایگاه دریایی برای مقابله با دور زدن ناوگان دریایی‌اش استفاده کند.در ۱۰ می۱۹۴۰ وینستون چرچیل به جای نویل چمبرلین نخست وزیر بریتانیا شد. از دلایل مهم این تغییر می‌توان به نارضایتی عمومی نسبت به چمبرلین به دلیل سیاست‌های جنگی وی و شکست سیاست مماشات او با هیتلر اشاره کرد.
    موفقیت نیروهای متحد
    آلمان نازی در گام اول موفق شد فرانسه، هلند، بلژیک و لوکزامبورگ را تصرف کند. شکست‌های پی‌درپی برای متفقین باعث شد نویل چمبرلین استعفا دهد. نیروی‌ها متفق گمان می‌کردند آلمان‌ها همانند جنگ جهانی اول به صورت مستقیم به خط دفاعی ماژینو در شرق فرانسه حمله می‌کنند اما آدولف هیتلر دستور حمله به هلند و بلژیک را صادر کرد و با این کار عملاً خط دفاعی ماژینو را دور زد. ورماخت با کمک اس اس توانست در کمتر از چند هفته اهداف مورد نظر آدولف هیتلر را بدست آورد. در پی این حمله رعدآسای آلمان‌ها نیروهای باقی‌مانده ارتش انگلستان که برای کمک به نیروهای ارتش فرانسه وارد خاک آن کشور شده بودند موفق شدند از طریق منطقه دانکرک عقب‌نشینی کنند.مهم‌ترین عاملی که سبب شد مدافعان فرانسه موفق به عقب‌نشینی شوند دستور توقف ۴۸ ساعته حمله از طرف هیتلر بود. این توقف زمان کافی برای عقب‌نشینی به نیروهای متفق می‌داد. در پی حمله آلمان نازی بر فرانسه، ایتالیا در ۱۰ ژوئن ۱۹۳۹ به فرانسه انگلستان اعلان جنگ کرد. دوازده روز بعد فرانسه تسلیم بدون قید و شرط را پذیرفت. بدین ترتیب شمال این کشور به صورت مستقیم تحت نظر دولت برلین اداره می‌شد و نیمه جنوبی آن توسط یک حکومت دست‌نشانده به نام دولت ویشی فرانسه اداره شد. در حالی که آلمان نازی و ایتالیا درگیر نبرد فرانسه بودند شوروی توانست با یک انتخابات نمایشی برخی کشورهای منطقه بالتیک را ضمیمه خاک خود کند. اگر چه آلمان نازی و شوروی روابط نسبتاً خوبی با هم داشتند اما نفوذ شوروی در حوزه بالتیک و حمله به کشورهای شمال اروپا بدون هماهنگی با طرف دوم ناقض پیمان مولوتوف-ریبن‌تروپ بود و این آغاز سردی در روابط آلمان و شوروی بود. در غرب اروپا لوفت‌وافه، نیروی هوایی آلمان نازی درگیر جنگ هوایی با نیروی هوایی سلطنتی بود و آلمان سعی داشت تا یک عملیات آبی-خاکی (عملیات شیر دریایی) ترتیب داده و انگلستان را شکست دهد اما تحرکات شوروی در شرق باعث نگرانی هیتلر شده بود.در سال ۱۹۴۰ ایتالیا عملیات نظامی در آفریقا را آغاز کرد و توانست در نخستین گام سومالی که جزئی از مستعمره‌ها انگلستان بود را به تصرف درآورد و پس از آن به مصر حمله کرد. در آسیا ژاپن توانست محاصره چین را با شدت بیشتری اجرا کند و چند پایگاه نظامی فرانسه و انگلستان را در جنوب شرق آسیا را تصرف کند. در طول جنگ‌های اروپا و شرق آسیا ایالات متحده آمریکا همچنان بی‌طرفی خود را در ظاهر حفظ کرد اما قانون بی‌طرفی که در آن کشور تصویب شده بود توسط فرانکلین دلانو روزولت رئیس جمهور آمریکا نقض شد. وی در چند مورد کمک‌های مالی به انگلستان انجام داد و پس از شکست فرانسه دستور به تقویت نیروی دریایی ایالات متحده آمریکا را صادر کرد از طرف دیگر یک سری تحریم‌ها را علیه ژاپن به تصویب رساند این در حالی بود که اکثر مردم آمریکا تا پایان سال ۱۹۴۱ و حادثه حمله به پرل هاربر مخالف هر گونه دخالت نظامی کشورشان در جنگ بودند.در پایان سپتامبر ۱۹۴۰ پیمان سه جانبه‌ای میان آلمان، ایتالیا و ژاپن منعقد شد. هر سه کشور اعلام کردند که هر کشوری به جزء اتحاد جماهیر شوروی در حوزه نفوذ آنها وارد شود با پاسخ هر سه کشور روبرو خواهد شد. پس از انعقاد این پیمان رومانی که در جریان رشته حمله‌های شوروی به شرق و شمال اروپا بخشی از خاک خود را از دست داده بود از آن کشور خواست که خاک اشغال شده رومانی را ترک کنند که با پاسخ منفی شوروی روبرو شد. ایالات متحده همچنان به طور نسبی از متفقین حمایت می‌کرد به نحوی که به محافظت از ناوگان دریایی انگلستان می‌پرداخت و در یک مورد در اقیانوس اطلس شمالی با واکنش ناوگان نیروی دریایی آلمان روبرو شد.در نوامبر ۱۹۴۰ و در پی واکنش شوروی به خواسته رومانی، سه کشور مجارستان، اسلواکی و رومانی به متحدین پیوستند. این کشورها نقش پررنگی در حمله به شوروی داشتند. ایتالیا در اکتبر ۱۹۴۰ به یونان حمله کرد که این حمله با شکست روبرو شد. در دسامبر ۱۹۴۰ نیروی زمینی ارتش انگلستان ضد حمله‌ای علیه مواضع نیروهای ایتالیایی در شمال آفریقا ترتیب دادند. همچنین چرچیل دستور به تقویت نیروی دفاعی یونان را داد از طرف دیگر هیتلر دستور کمک به نیروهای ایتالیایی را صادر کرد و در اولین گام چتربازان نیروی هوایی آلمان در مه ۱۹۴۱ در یونان عملیات خود را آغاز کردند و همزمان نیروی کمکی به لیبی و شمال آفریقا فرستاده شد و متحدین توانستند مناطق از دست رفته در شمال آفریقا را بار دیگر به دست بیاورند.در خاورمیانه عراق به حمایت از متحدین پرداخت که باعث شد آن کشور توسط نیروهای انگلیسی اشغال شود متحدین سعی کردند از طریق هوایی و از مسیر سوریه به عراق کمک رسانی کنند که این امر با شکست مواجه شد. در این دوره نبردناو بیسمارک توسط نیروی دریایی سلطنتی بریتانیا غرق شد و این ضربه سنگینی به نفوذ آلمان نازی در آبهای شمال اروپا به شمار می‌رفت. در آسیا عملا جنگ میان چین و ژاپن در سال ۱۹۴۰ به بن‌بست رسیده بود.
    دوست محمدیgolgolgolgoltashvig
    h


    F598 آنلاین نیست.

  10. 25,706 امتیاز ، سطح 49
    16% کامل شده  امتیاز لازم برای سطع بعدی 844
    0% فعالیت
    تاریخ عضویت
    1390/07/15
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    984
    امتیاز
    25,706
    سطح
    49
    تشکر
    6,458
    تشکر شده 1,325 بار در 639 ارسال
    دنبال شونده‌ها
    0
    دنبال کننده‌ها
    0

    #10 1391/06/19, 02:10
    جنگ جهانی می‌شود












    روند جنگ در اروپا به نحوی پیش رفت که آلمان نازی و متحدانش تصمیم به حمله به شوروی گرفتند. نام عملیات حمله به شوروی نبرد بارباروسا نهاده شد. این عملیات با مشارکت عمده آلمان نازی، ایتالیا، رومانی، فنلاند و سایر متحدین بر علیه شوروی انجام پذیرفت. شوروی روابط خوبی با متحدین داشت این کشور از یک سو در پی حمله ژاپن به شوروی و مغولستان‎ توانسته به یک توافق خوب با ژاپن برسد از سوی دیگر در چهارچوب پیمان مولوتوف-ریبن‌تروپ روابط مطلوبی با آلمان نازی داشت اما بهانه متحدین برای نبرد با شوروی عدم رعایت پیمان مولوتوف-ریبن‌تروپ از سوی شوروی و تجاوز بدون اطلاع قبلی به طرف آلمانی به کشورهای شمال و شرق اروپا از جمله فنلاند و رومانی بود.
    سیاست لبنسراوم
    نوشتار اصلی: سیاست لبنسراوم

    متفقین بر این عقیده بودند که همانگونه که هیتلر در کتاب نبرد من، اعتقاد خود را مبنی بر اینکه مردم آلمان نیاز به لبنسراوم (زمین و مواد اولیه) دارند و اینکه باید آن را از شرق تامین کنند اکنون وی در حال اجرای این سیاست است. از طرف دیگر موافقان هیتلر، بر این نکته تاکید داشتند که منظور آدولف هیتلر از فضای حیاتی در شرق اروپا بهره‌برداری صلح‌جویانه و از طریق روابط دوجانبه مانند روابط اقتصادی آلمان نازی و شوروی بوده‌است. و حمله آلمان نازی به شوروی به دلیل آنچه نقض پیمان مولوتوف-ریبن‌تروپ گفته می‌شود صورت گرفته‌است.
    نبرد شوروی
    سیاست کلی شوروی دفاع اولیه در تابستان و کشاندن جنگ به فصل زمستان بود. نبرد شوروی و آلمان نازی به طور حتم خسارت‌های فراوانی از لحاظ تجهیزات و نیروی انسانی به هر دو طرف وارد کرد و گستره جنگ عملاً بسیار فراتر از حد پیشین شد. با این حال فرماندهی آلمان در اواسط ماه اوت تصمیم به تعلیق حمله به شوروی گرفت و تصمیم بر آن شد نیروهای زرهی و پیاده آلمان به دو دسته تقسیم شده نیمی به سمت استالینگراد رفته و نیم دیگر به سمت اوکراین حرکت کنند. در نبرد کیف چهار لشکر از ارتش شوروی کاملاً از بین رفتند و شهر کیف و مناطق وسیعی از اوکراین به دست نیروهای آلمان نازی تصرف شد اما نبرد استالینگراد روند جنگ را تغییر داد.در دسامبر ۱۹۴۱ ارتش آلمان حمله‌ای به مسکو ترتیب داد که با ضد حمله نیرهای شوروی مواجه شد. پس از آن آلمان یک چهارم کل نیروهای خود در غرب اروپا و شمال آفریقا را به جبهه شرق اروپا اعزام کرد. در ماه ژوئیه انگلستان به دشمن جدید آلمان نازی پیشنهاد انعقاد تفاهمنامه همکاری دوجانبه را ارائه کرد و این پیشنهاد با استقبال شوروی مواجه شد. نتیجه این تفاهم در نخستین گام اشغال نظامی ایران بود.
    اشغال ایران در جنگ جهانی دوم
    نوشتار اصلی: اشغال ایران در جنگ جهانی دوم

    در روز ۳ شهریور ۱۳۲۰ نیروهای شوروی از شمال و شرق و نیروهای بریتانیایی از جنوب و غرب، از زمین و هوا به ایران حمله کردند و شهرهای سر راه را اشغال کردند و به سمت تهران آمدند. ارتش ایران به سرعت متلاشی شد. رضاشاه ناچار به استعفا شد. متفقین با انتقال سلطنت به پسر و ولیعهد او -محمدرضا- موافقت کردند. پس از اشغال، راه‌آهن سراسری ایران برای انتقال کمک‌های نظامی به پشت جبهه شوروی، بر اساس قانون وام و اجاره مورد استفاده قرار گرفت.ایران که در آغاز جنگ بی‌طرفی خود را اعلام کرده بود نهایتاً در ۱۷ شهریور ۱۳۲۲ به آلمان نازی اعلان جنگ داد. هدف اصلی ایران از اعلان جنگ پیوستن به اعلامیه ملل متحد و شرکت در کنفرانس‌های صلح پس از جنگ بود. پس از اتمام جنگ، ارتش بریتانیا ایران را ترک کرد ولی نیروهای نظامی ارتش آمریکا و ارتش شوروی، همچنان در ایران باقی ماندند، که به تشکیل دو حکومت خودمختار و کوتاه‌مدت جمهوری مهاباد در کردستان و حکومت فرقه دموکرات در آذربایجان انجامید.دولت آمریکا در دسامبر ۱۹۴۱ به ژاپن اعلان جنگ داد و کشور ایالات متحده در این مرحله رسماً و عملاً با آلمان و ژاپن و ایتالیا وارد جنگ و جنگ از محدودهٔ اروپا خارج شد و جنبه جهانی پیدا کرد. از آن پس عملاً دولت آمریکا نیز به متفقین پیوست اشغال ایران در جنگ جهانی دوم برای انتقال کمک‌های بریتانیا و آمریکا به شوروی صورت گرفت. خاک ایران از شمال توسط نیروهای شوروی و از جنوب توسط نیروهای بریتانیایی اشغال شد، و سیل کمک‌های تسلیحاتی از مسیر آبادان - تهران - بندر انزلی به سوی اتحاد شوروی سرازیر شد. ارتش رضاشاه پهلوی که نتوانسته بود در مقابل یورش خارجی مقاومت کند منحل شد و خود شاه توسط بریتانیایی‌ها بازداشت و به آفریقای جنوبی و سپس جزیرهٔ موریس تبعید شد.
    دوست محمدیgol


    ---------- Post added at ۰۱:۱۰ ---------- Previous post was at ۰۱:۰۳ ----------

    بن‌بست در نبرد












    پس از حدود دو ماه نبرد سنگین نیروهای آلمانی به حومه مسکو رسیدند اما شوروی همچنان در استالینگراد شکست نخورده بود و حمله همه جانبه به مسکو می‌توانست باعث قیچی شدن نیروهای آلمانی شود بنابراین فرماندهان آلمان به دستور هیتلر تمام قوای خود را بر تصرف استالینگراد متمرکز کردند. در اواخر ماه دسامبر و پس از اشغال ایران سیل کمک‌های متفقین به سوی شوروی روانه شد و این کشور توانست موج جدیدی از ضدحملات خود را اجرا کند از سوی دیگر ایالات متحده وارد صحنه نبرد شده بود و شوروی می‌توانست نیروهای متمرکز در شرق را به غرب منتقل کند. آمریکا دارایی‌های ژاپن را بلوک کرده و صادرات نفت به این کشور را متوقف کرد، ژاپن ۸۰ درصد از نفت مورد نیاز خود را از ایالات متحده آمریکا تامین می‌کرد و این روند تقریباً شکست ژاپن بدون انرژی را حتمی نشان می‌داد. ژاپن به اجبار به کشورهای جنوب شرق آسیا یکی پس از دیگری و به امید به دست آوردن منابع بیشتر انرژی حمله می‌کرد.در فوریه ۱۹۴۲ ژاپن به فیلیپین حمله کرد و در این حمله توانست بیش از ۸۰،۰۰۰ سرباز متفقین را اسیر کند. در پی این حمله ۲۲ کشور طی بیانیه‌ای که به پیمان آتلانتیک شمالی معروف گشت به ژاپن اعلان جنگ دادند در طرف مقابل کشورهای متحد نیز به کشورهای متفق اعلان جنگ کردند در این بین شوروی به پیمان صلح با ژاپن پایبند ماند.
    انگیزه ورود آمریکا به جنگ جهانی دوم
    ایالات متحده آمریکا در فاصله بین دو جنگ جهانی یعنی ۱۹۱۸ تا ۱۹۳۹ در یک بحران فزاینده اقتصادی به سر می‌برد، اما دولت آمریکا و صاحبان صنایع این کشور چرخ صنایع خود را در مسیر تولید صنایع نظامی به حرکت درآوردند، به طوری که درطول جنگ دوم جهانی در اروپا، مصرف سلاح‌های آمریکایی مانند هواپیما، کشتی جنگی و تجارتی، توپ و تانک درجنگ باعث رونق صنایع و اقتصاد آمریکا شد. دولت روزولت رئیس جمهور آمریکا که در ابتدای جنگ اعلان بی طرفی کرده بود در ۱۱ مارس ۱۹۴۱ قانونی از کنگره آمریکا به نام قانون وام و اجاره (به انگلیسی: The Lend Lease Act) به تصویب رسانید. به دنبال حمله ناگهانی ارتش آلمان نازی به روسیه در ۲۲ ژوئن ۱۹۴۱ و پیشرفت سریع ارتش آلمان به سمت مسکو، لنینگراد و استالینگراد و اعلان جنگ میهنی در روسیه بر ضد تجاوز آلمان نازی، چرچیل نخست وزیر وقت بریتانیا با روزولت در عرشه کشتی «شاهزادهٔ ولز» (به انگلیسی: Prince of Wales) ملاقات کرد و ضمن محکوم کردن تجاوز به شوروی، روس‌ها را به کمک آمریکا امیدوار ساخت. چرچیل از ایجاد مزاحمت زیردریایی‌های آلمانی برای کشتی‌های تجاری آمریکا برای تشویق آمریکا به پیوستن به متفقین استفاده زیادی کرد.واقعه حمله ژاپن که متحد آلمان بود، به بندر «پرل هاربور» در هاوایی و خسارت دیدن سنگین نیروی دریایی آمریکا مستقر در این جزیره، باعث شد که آمریکا در دسامبر ۱۹۴۱ به ژاپن اعلان جنگ دهد و کشور ایالات متحده در این مرحله رسماً و عملاً با آلمان و ژاپن و ایتالیا وارد جنگ و جنگ از محدودهٔ اروپا خارج شد و جنبه جهانی پیدا کرد.
    دوست محمیgol


    F598 آنلاین نیست.

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •