alt
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 1 به 10 از 13

موضوع: ** خداوند **

  1. 33,158 امتیاز ، سطح 56
    9% کامل شده  امتیاز لازم برای سطع بعدی 1,092
    0% فعالیت
    تاریخ عضویت
    1387/07/11
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    1,269
    امتیاز
    33,158
    سطح
    56
    تشکر
    5,699
    تشکر شده 5,564 بار در 2,080 ارسال
    دنبال شونده‌ها
    0
    دنبال کننده‌ها
    0

    ** خداوند **

    #1 1389/02/05, 03:15
    در آغاز هيچ نبود و کلمه بود و کلمه نزد خدا بود.

    خداوند اما کلمه هايش را به آدمی بخشيد و جهان پر از کلمه شد







    من اما از تمام کلمه های دنيا تنها يک کلمه را برگزيده ام و

    همه جمله هايم را با همان يک کلمه می سازم







    با همان يک کلمه حرف می زنم،شعر می گويم و می نويسم



    آن يک کلمه هم فعل است و هم فاعل،هم صفت است و هم موصوف.

    احتياجی به حرف اضافه ندارد



    متمم نمی خواهد.هيچ قيدی هم ندارد.آن يک کلمه خودش همه چيز است





    و من با همان يک کلمه است که می بينم و راه می روم و نفس می کشم.با همان يک کلمه عشق می ورزم و زندگی می کنم






    آن يک کلمه غذای روح من است،بی او گرسنه خواهم ماند.خانه من است،

    بی او آواره خواهم شد







    بی او بی کس می شوم،غريب و تنها.اين کلمه همه دارايی من است

    و اگر روزی شيطان آن را از من بدزدد

    آن قدر فقير می شوم که خواهم مُرد




    من با همين کلمه با درخت ها حرف می زنم.آنها منظورم را می فهمند

    و برگهايشان را برای من تکان می دهند





    اين کلمه را به گنجشک ها که می گويم،در آسمان حياطمان جشن می گيرند

    و با هم ترانه می خوانند







    به نسيم می گويم،آن قدر ذوق می کند که شهر به شهر می چرخد و ميگردد

    و می رقصد

    به ابر ها که می گويم،چنان خوشحال می شوند که يک عالم نقل و نبات

    برف و باران روی سرم می پاشند







    اين کلمه،اين کلمه عزيز و دوست داشتنی

    حرف رمز من با همه چيز است







    اما ... وقتی به آدم ها می گويم
    بگذريم ،

    دلم گرفته،من زبان شما را بلد نيستم.من توی اين شهر غريبم.

    کسی منظورم را نمی فهمد

    کسی جوابم را نمی دهد





    اما تو فرق می کنی.تو از جنس آفتاب و درخت و پرنده هایی.

    تو آن کلمه را بلدی و سالهاست که آن را گوشه قلبت نگه داشته ای

    پس من آن رمز را به تو خواهم گفت





    آن کلمه کوچک اسم بزرگ خداوند است






    خورشيد را باور دارم حتي اگر نتابد....به عشق ايمان دارم حتي اگر آن را حس نكنم



    به خدا ايمان دارم حتي اگر سكوت كرده باشد
    7 کاربر مقابل از taraneh عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند. bahar123, hamideh, hasan00, saeed 64, simorgh72, مبین, طه
    در فروبسته ترین دشواری ،
    در گرانبارترین نومیدی ،
    بارها بر سرخود ، بانگ زدم :
    - هیچت ار نیست مخور خون جگر ،
    دست که هست !
    بیستون را یاد آر ،
    دست هایت را بسپار به کار ،
    کوه را چون پَر کاه از سر راهت بردار!http://telegrm.me/@afra_wooden
    taraneh آنلاین نیست.

  2. 79,942 امتیاز ، سطح 87
    89% کامل شده  امتیاز لازم برای سطع بعدی 208
    0% فعالیت
    تاریخ عضویت
    1388/05/24
    محل سکونت
    بيرجند
    نوشته ها
    3,530
    امتیاز
    79,942
    سطح
    87
    تشکر
    18,391
    تشکر شده 14,320 بار در 6,196 ارسال
    دنبال شونده‌ها
    0
    دنبال کننده‌ها
    0

    #2 1389/02/05, 11:41
    قهّار
    2 کاربر مقابل از طه عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند. hasan00, saeed 64
    طه آنلاین نیست.

  3. 37,607 امتیاز ، سطح 59
    80% کامل شده  امتیاز لازم برای سطع بعدی 243
    0% فعالیت
    جایزه ها:
    نفر اول مسابقه داستانک نویسیبرگزارکننده مسابقه عکس و قلم شماره یکنفر سوم مسابقه عکس و قلم شماره دوبرگزارکننده مسابقه عکس و قلم شماره دوبرگزارکننده مسابقه عکس و قلم (بهار94)
    تاریخ عضویت
    1388/12/10
    محل سکونت
    bandar abbas
    نوشته ها
    2,102
    امتیاز
    37,607
    سطح
    59
    تشکر
    6,124
    تشکر شده 9,350 بار در 2,438 ارسال
    دنبال شونده‌ها
    0
    دنبال کننده‌ها
    0

    #3 1389/02/05, 12:59
    رحمان
    کاربر مقابل از nazdel عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است: saeed 64
    سنگ ها را بگو که چه اندیشه میکنند
    حتی بدون بال نیز کبوتر، کبوتر است..
    nazdel آنلاین نیست.

  4. 11,420 امتیاز ، سطح 32
    25% کامل شده  امتیاز لازم برای سطع بعدی 530
    43.3% فعالیت
    تاریخ عضویت
    1386/12/01
    محل سکونت
    كرمانشاه
    نوشته ها
    654
    امتیاز
    11,420
    سطح
    32
    تشکر
    828
    تشکر شده 1,631 بار در 597 ارسال
    دنبال شونده‌ها
    0
    دنبال کننده‌ها
    0

    #4 1389/02/05, 13:15
    فتاح
    کاربر مقابل از گلابتون عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است: saeed 64
    من هميشه به آينده اميدوارم و مطمن هستم معجزه هنوز هم جريان دارد . و در همه حال بايد شاد بود زيرا هميشه چشمهايي در بالا نگران ما هستند .
    گلابتون آنلاین نیست.

  5. 47,025 امتیاز ، سطح 67
    6% کامل شده  امتیاز لازم برای سطع بعدی 1,325
    0% فعالیت
    تاریخ عضویت
    1388/10/19
    محل سکونت
    تبریز
    نوشته ها
    1,889
    امتیاز
    47,025
    سطح
    67
    تشکر
    8,089
    تشکر شده 13,207 بار در 5,009 ارسال
    دنبال شونده‌ها
    0
    دنبال کننده‌ها
    0

    #5 1389/02/05, 13:32
    رحمان
    کاربر مقابل از مهناز عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است: saeed 64

    یادمان باشد در املای زندگی، همیشه برای محبّت تشدید بگذاریم؛

    تا از دوستی و انسانیت حتی نیم نمره هم کم نشود ...

    مهناز آنلاین نیست.

  6. 6,411 امتیاز ، سطح 23
    73% کامل شده  امتیاز لازم برای سطع بعدی 139
    0% فعالیت
    تاریخ عضویت
    1389/03/07
    محل سکونت
    شيراز
    نوشته ها
    193
    امتیاز
    6,411
    سطح
    23
    تشکر
    180
    تشکر شده 588 بار در 179 ارسال
    دنبال شونده‌ها
    0
    دنبال کننده‌ها
    0

    ظاهرا دلنوشته

    #6 1389/04/03, 16:04
    قصدم اين بودم كه از دل گويم و سوز دائمش قصدم اين بود كه از درد گويم و ناراحتي هاي ناتمامش اما همان دل مانعم شد و چنين گفت"دلت مي آيد به اطمينان او بي توجه باشي؟؟"
    گفتمش اي دل راست گويي. درد دل من گرچه درد است و گرچه گاه مينالم اما به درد خويش خوشحالم چونكه او لايقم دانسته به تحملش...
    خدا خدا خدا خدا... هميشه خدا
    5 کاربر مقابل از rahi عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند. doosetdaram, mahdifa, nazdel, saeed 64, Shabgard
    rahi آنلاین نیست.

  7. 20,482 امتیاز ، سطح 43
    71% کامل شده  امتیاز لازم برای سطع بعدی 268
    0% فعالیت
    تاریخ عضویت
    1389/08/02
    محل سکونت
    شهر دود شهرعشق پایتخت ایران
    نوشته ها
    541
    امتیاز
    20,482
    سطح
    43
    تشکر
    2,711
    تشکر شده 2,413 بار در 758 ارسال
    دنبال شونده‌ها
    0
    دنبال کننده‌ها
    0

    دنبال خدا نگرد !!!! ...

    #7 1389/09/06, 15:22
    به دنبال خدا نگرد خدا در بيابان هاي خالي از انسان نيست
    خدا در جاده هاي تنهاي بي انتها نيست
    به دنبالش نگرد

    خدا در نگاه منتظر کسي است که به دنبال خبري از توست
    خدا در قلبي است که براي تو مي تپد
    خدا در لبخندي است که با نگاه مهربان تو جاني دوباره مي گيرد

    خدا آن جاست
    در جمع عزيزترين هايت
    خدا در دستي است که به ياري مي گيري
    در قلبي است که شاد مي کني
    در لبخندي است که به لب مي نشاني
    خدا در بتکده و مسجد نيست
    گشتنت زمان را هدر مي دهد
    خدا در عطر خوش نان است
    خدا در جشن و سروري است که به پا مي کني
    خدا را در کوچه پس کوچه هاي درويشي و دور از انسان ها جست و جو مکن
    خدا آن جا نيست

    او جايي است که همه شادند
    و جايي است که قلب شکسته اي نمانده
    در نگاه پرافتخار مادري است به فرزندش
    در نگاه عاشقانه زني است به همسرش
    بايد از فرصت هاي کوتاه زندگي جاودانگي را جست
    زندگي چالشي بزرگ است
    مخاطره اي عظيم
    فرصت يکه و يکتاي زندگي را
    نبايد صرف چيزهاي کم بها کرد
    چيزهاي اندک که مرگ آن ها را از ما مي گيرد
    زندگي را بايد صرف اموري کرد که مرگ نمي تواند آن ها را از ما بگيرد
    زندگي کاروان سرايي است که شب هنگام در آن اتراق مي کنيم
    و سپيده دمان از آن بيرون مي رويم
    فقط چيزهايي اهميت دارند
    چيزهايي که وقت کوچ ما از خانه بدن با ما همراه باشند
    همچون معرفت بر الله و به خود آيي

    دنيا چيزي نيست که آن را واگذاريم
    دنيا چيزي است که بايد آن را برداريم و با خود همراه کنيم
    سالکان حقيقي مي دانند که همه آن زندگي باشکوه هديه اي از طرف خداوند و بهره خود را از دنيا فراموش نمي کنند
    کساني که از دنيا روي برمي گردانند
    نگاهي تيره و يأس آلود دارند
    آن ها دشمن زندگي و شادماني اند

    خداوند زندگي را به ما نبخشيده است تا از آن روي برگردانيم
    سرانجام خداوند از من و تو خواهد پرسيد: آيا «زندگي» را «زندگي کرده اي»؟
    gol
    10 کاربر مقابل از pari عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند. abtin, aramesh, hasan00, mahdifa, saeed 64, simorgh72, الناز, رز سیاه, طه, کیفمدرسه
    اگر قرار است زندگی خود را برای چیزی خرج کنیم،
    بهتر است که آن را خرج لطافت یک لبــــخند و یا نوازشی عاشقانه کنیم
    pari آنلاین نیست.

  8. 35,062 امتیاز ، سطح 57
    68% کامل شده  امتیاز لازم برای سطع بعدی 388
    0% فعالیت
    جایزه ها:
    نفر چهارم مسابقه عکس و قلم (بهار94)
    تاریخ عضویت
    1389/10/07
    محل سکونت
    ایران-طهران
    نوشته ها
    1,107
    امتیاز
    35,062
    سطح
    57
    تشکر
    1,176
    تشکر شده 3,755 بار در 977 ارسال
    دنبال شونده‌ها
    0
    دنبال کننده‌ها
    0

    (چهل)

    #8 1389/11/04, 01:29
    گفتند: چهل‌ شب‌ حیاط‌ خانه‌ات‌ را آب‌ و جارو کن
    شب‌ چهلمین، خضر خواهد آمد

    سال ها ‌ خانه‌ام‌ را رُفتم‌ و روییدم‌ و خضر نیامد.
    زیرا فراموش‌ کرده‌ بودم‌ حیاط‌ خلوت‌ دلم‌ را جارو کنم.
    ==================
    گفتند: چله‌نشینی‌ کن. چهل‌ شب‌ خودت‌ باش‌ و خدا و خلوت.
    شب‌ چهلمین‌ بر بام‌ آسمان‌ برخواهی‌ رفت

    و من‌ چهل‌ سال
    از چله‌ بزرگ‌ زمستان‌ تا چله‌ کوچک‌ تابستان
    را به‌ چله‌ نشستم، اما هرگز بلندی‌ را بوی‌ نبردم

    زیرا از یاد برده‌ بودم‌ که‌ خودم‌ را به‌ چهلستون‌ دنیا زنجیر کرده‌ام
    ==================

    گفتند: دلت‌ پرنیان‌ بهشتی‌ است
    خدا عشق‌ را در آن‌ پیچیده‌ است
    پرنیان‌ دلت‌ را واکن‌ تا بوی‌ بهشت‌ در زمین‌ پراکنده‌ شود
    چنین‌ کردم،رنگ ‌ نفرت‌ عالم‌ را گرفت
    ==================

    و تازه‌ دانستم‌ بی‌آن‌ که‌ باخبر باشم،

    شیطان‌ از دلم‌ چهل‌ تکه‌ای‌ برای‌ خودش‌ دوخته‌ است

    ==================
    فرشته‌ای‌ دستم‌ را می‌گیرد و می‌گوید
    هنوز فرصت‌ هست،
    به‌ آسمان‌ نگاه‌ کن
    ==================
    خدا چلچراغی‌ از آسمان‌ آویخته‌ است‌ که‌ هر چراغش‌ دلی‌ است.

    دلت‌ را روشن‌ کن. تا چلچراغ‌ خدا را بیفروزی
    ==================

    روزی که خداوند جهان را آفرید

    فرشتگان مقرب را به بارگاه خود فراخواند و
    از آنها خواست تا برای پنهان کردن راز زندگی پیشنهاد بدهند
    ==================
    یکی از فرشتگان به پروردگار گفت : خداوندا آنرا در زیر زمین مدفون کن
    دیگری گفت: آنرا در زیر دریا ها قرار بده
    و سومی گفت: راز زندگی را در کوهها قرار بده

    ولی خداوند فرمود: اگر من بخواهم به گفته های شما عمل کنم

    فقط تعداد کمی از بندگانم قادر خواهند بود
    آن را بیابند
    در حالی که من می خواهم راز زندگی در دسترس همه بندگانم باشد
    در این هنگام یکی از فرشتگان گفت
    ==================
    ای خدای مهربان راز زندگی را در قلب بندگانت قرار بده
    زیرا هیچکس به این فکر نمی افتد که
    برای پیدا کردن آن باید به قلب و درون خودش نگاه کند
    2 کاربر مقابل از NINJA BOY عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند. saeed 64, صالح
    NINJA BOY آنلاین نیست.

  9. 20,482 امتیاز ، سطح 43
    71% کامل شده  امتیاز لازم برای سطع بعدی 268
    0% فعالیت
    تاریخ عضویت
    1389/08/02
    محل سکونت
    شهر دود شهرعشق پایتخت ایران
    نوشته ها
    541
    امتیاز
    20,482
    سطح
    43
    تشکر
    2,711
    تشکر شده 2,413 بار در 758 ارسال
    دنبال شونده‌ها
    0
    دنبال کننده‌ها
    0

    #9 1389/11/10, 10:02
    گفتگوی خداوند و بنده

    بنده از خدا پرسید :
    چه چیز بشر شما را سخت متعجب می سازد ؟
    خدا پاسخ داد : كودكی شان

    این كه از كودكی شان زود خسته می شوند و عجله دارند تا بزرگ شوند، بعد دوباره پس از مدتی آرزو می كنند كه ای كاش كودك بودند .
    این كه سلامت خود را از دست می دهند تا پول به دست آورند و بعد از مدتی دوباره پول هایشان را می دهند تا سلامت خود را به دست آورند .
    این كه با اضطراب به آینده می نگرند و حال را فراموش می كنند. بنا براین نه در حال زندگی میکنند و نه در آینده.
    این كه به گونه ای زندگی می كنند كه گویی هرگز نخواهند مرد و به گونه ای می میرند كه گویی هرگز زنده نبوده اند .
    پس از خداوند پرسید : در مقام پروردگار می خواهی بنده هایت كدام درس های زندگی را بیاموزند ؟
    خدا وندگفت :

    بیاموزند كه نمی توانند كسی را وادار كنند كه عاشقشان باشد، تنها كاری كه می توانند بكنند این است كه خودشان او را دوست بدارند .
    بیاموزند كه فقط چند ثانیه طول می كشد تا زخم هایی عمیق در قلب كسانی كه دوستشان داریم ایجاد كنیم، اما سال ها طول می كشد تا این زخم ها را التیام بخشیم .
    بیاموزند ثروتمند كسی نیست كه بیشترین ها را دارد بلكه كسی است كه به كمترین ها نیازمند است .
    بیاموزند انسان هایی هستند كه ما را دوست دارند فقط نمی دانند كه چگونه احساساتشان رابیان كنند .
    بیاموزند كه دو نفر می توانند با هم به یك نقطه نگاه كنند اما به همان یك نقطه دو دید مختلف داشته باشند .
    بیاموزند كافی نیست كه فقط دیگران را ببخشند بلكه باید بتوانند خود را نیز ببخشند .
    پس بنده بار دیگر از خداوند پرسید :
    آیا چیز دیگری هست كه دوست دارید بنده هایتان بدانند ؟
    و خداوند فرمود :
    فقط این كه بدانند كه من هستم ...
    5 کاربر مقابل از pari عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند. abtin, hasan00, mahdifa, saeed 64, طه
    اگر قرار است زندگی خود را برای چیزی خرج کنیم،
    بهتر است که آن را خرج لطافت یک لبــــخند و یا نوازشی عاشقانه کنیم
    pari آنلاین نیست.

  10. 108,905 امتیاز ، سطح 100
    0% کامل شده  امتیاز لازم برای سطع بعدی 0
    0% فعالیت
    جایزه ها:
    نفر اول مسابقه عکس و قلم (بهار94)
    تاریخ عضویت
    1348/10/11
    محل سکونت
    Shiraz
    نوشته ها
    2,739
    امتیاز
    108,905
    سطح
    100
    تشکر
    22,980
    تشکر شده 11,129 بار در 2,777 ارسال
    دنبال شونده‌ها
    0
    دنبال کننده‌ها
    0

    وعشق باقی میماند

    #10 1390/05/13, 19:23
    خداوندا آنچه را که رضای تو وصلاح من است برآورده گردان
    4 کاربر مقابل از ***رضـا*** عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند. bnm, hasan00, saeed 64, مهین
    ***رضـا*** آنلاین نیست.

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •