مسابقه عکس و قلم (فصل بهار)

[nazdel]

با سلام خدمت دوستان و همراهان اسپشیالی
عزیزان کم و بیش با روند مسابقات عکس و قلم آشنا هستید.
یک عکس در تاپیک قرار میدهیم و دوستان هنرمند و علاقه مندان عزیز در مورد عکس ِمنتخب، قلم میزنند.
نوشته های شما میتواند به صورت شعر، داستان کوتاه و مطلب ادبی باشد.

موضوع آثار:
شعر، داستان کوتاه، مطلب ادبی (در مورد عکس)


مهلت ارسال آثار:
پایان روز 30 اردیبهشت ماه

آثار رو به صورت خصوصی برای من ارسال کنید و سپس من آثار رو بدون اسم در تاپیک مسابقه قرار میدهم.
لینک پیام خصوصی به nazdel

جوایز این مسابقه:
به نفرات اول تا سوم مدال تعلق میگیرد.
و اما عکس منتخب این دور از مسابقه:



هفته اول خرداد ماه رأی گیری انجام میگیرد که جزئیاتش متعاقبا اعلام خواهد شد.
موفق باشید. سپاس از همراهی شما عزیزان

[nazdel]

آخی گفتن ها چیزی بود که من رو به طرفش برد نگاهش کردم به صورتش به معصومیتش و به نگاه زیبایش و
ارامش یک خواب شیرین کودکانه را دیدم در نگاه معصوم این فرشته کوچک چیزی که خیلی ها با داشتن همه چیز ارزویش را دارند
دستهایم را بر سرش کشیدم با نوازشی بر روی موهای نازش به ارامی چشمانش را باز کرد و با وحشتی که در چشمانش موج می زد به من نگاه کرد لبخندم را که دید کم کم وحشت از نگاهش دور شد چقدر ارام خوابیده بودی گل من
چی گفتید ؟
ارام خوابیده بودی عزیزم
ببخشید از خستگی خوابم برده بود بلند شد که برود باز نگاهم کرد انگار چیزی را که گفتم نفهمیده بود به دور شدنش چشم دوختم به مسیر نگاهش که از من دور می شد یاد دخترم افتادم که با وجود همه چیز هایی که داشت شب ها با درد می خوابید ....واقعا خوشبختی در چیست؟

[الهه61]

سوختن قصه شمع است ولی قسمت ماست

شاید این قصه تنهایی ما کار خداست

آنقدر سوخته ام با همه بی تقصیری

که جهنم نگذارد به تنم تاثیری

[habibi]

تنها ترین تنها میون کهکشونها
ای جان من کجائی گشتم غریب و یکتا
آخر چرا نیایی برره منه چو تنها
دیگر نباشد ای جان بهر من و تو دلها

[nazdel]

دوستان قرار بود مطالبتون رو خصوصی ارسال بفرمایین تا "بی نام" در تاپیک گذاشته بشه

ممنون از توجهتون

[habibi]

دوستان قرار بود مطالبتون رو خصوصی ارسال بفرمایین تا "بی نام" در تاپیک گذاشته بشه

ممنون از توجهتون

فرمایش شما صحیح هستش منتها این چند بیت رو برای مسابقه نفرستادم همینجوری گذاشتم برای دستگرمی چون این شعر برای خیلی وقت پیشه اما مال خودمها

[nazdel]

فرمایش شما صحیح هستش منتها این چند بیت رو برای مسابقه نفرستادم همینجوری گذاشتم برای دستگرمی چون این شعر برای خیلی وقت پیشه اما مال خودمها

باباا مرسی دستگرمی
ممنون جناب حبیبی از توجهی که دارین شعری که سرودین هم عالی بود
منتظر شرکتتون در مسابقه هم هستم
سپاس

[habibi]

باباا مرسی دستگرمی
ممنون جناب حبیبی از توجهی که دارین شعری که سرودین هم عالی بود
منتظر شرکتتون در مسابقه هم هستم
سپاس

دستگرمی رو شوخی اومدم زیاد جدی نگیرید

[nazdel]

اینگونه او را نگاه نکن!
تو چه می دانی از راز دلش، تو صبح از خواب بیدار میشوی ، او از اینکه زنده از خواب بیدار شده خوشحال است و درون سطلهای شهر به دنبال سیب گاز زده ی تو می گردد.
وقتی تو لباسهای تازه اتو کرده ات را می پوشی، او سر چهارراهها برای تو اسپند دود می کند. وقتی تو به همراه پدرت به پارک می روی، او به دنبال زغال برای پدرش است.
وقتی تو آغوش مادرت را لمس می کنی، او باید از خانه بیرون باشد مادر او مهمان دارد.!
وقتی تو با شکم پُر به رختخواب میروی، او با شکمی خالی و چشم گریان در فکر آن است که آیا فردا نیز زنده از خواب بیدار میشود؟

دست بردار پترس بگذار دنيا را آب ببرد...
در اين دنيايي که نا عدالتي بيداد ميکند در اين دنيايي که حتي اقيانوس آرام هم دنبال آرامش ميگردد، سد هم که بسازي فقط مشق شب بچه ها را زياد ميکني.!
بخواب عزيزم که هيچ بالشي نرم نيست....
اين داستان عدالت است عده‌اي زندگي مي کنند و عده اي فقط زنده اند.!

[nazdel]

شعر ترکی.. ترجمه شعر..

لای لای دئییم یاتاسان لالائی بگویم بخوابی

گول غنچه یه باتاسان توی گلها و غنچه ها فرو بروی
گول غنچه لر ایچینده در بین گلها و غنچه ها
شیرین یوخو تاپاسانه به خواب شیرینی بروی

بخواب ای کودک ناز ومعصوم بخواب
بخواب میدونم که توهم مثل ما بزرگترها از دنیا خسته شده ای ولی راه طولانی در پیش داری خوش به حالت کودک ناز من که می تونی راحت از این دنیا نامرد دست بکشی و حتی برای چند دقیقه ای بخوابی و خیلی راحت و بی آلایش خستگی در کنی.

---------- Post added at ۱۷:۱۶ ---------- Previous post was at ۱۷:۰۶ ----------



شرکت کننده چهارم

در سقف اسمان و فرش زمین سر اسایش به بازوی خواب سپرده ام ذهنی خسته از تقلایی روزگار راهی نیست دل را باید به دریایی خواب داد!
خستگی ازرده ام کرده و در دور دست های دشت خیال گمم ساخته است روزگار عجیبی ست نازنین از بیگانه و دورم.
غمی مهتابی و جانگاه نیمی لذید و نیمه غمین از هر دو سو جانم رو شست و شو داده است.
این فاصله ی کم عاصله حال و هوشیاری ست.
بله دو عنصر خواب و خیال هم مرا می رباید و هم تو را و هم ما را هم ایشان را ! تا دمی از فراز و فرود زندگی بیاسایم راست گفته اند خواب برادر مرگ است و فاصله ی خواب و بیداری و زندگی و مرگ فقط خط فاصله ی کوچکی ست پس دریاب که عمر را در بیداری نخوابی!