کشور هندوستان دارای پیشینه قابل توجهی است. قدمت انسان در شبه قاره هند به دویست تا چهارصد هزار سال میرسد. محتویات
سپیدهدم تاریخ
اولین تمدن بزرگ به معنای واقعی آن، تمدن حوزه رود سند با قدمت نزدیک به سه هزار سال است که به تمدن دره سند معروف است که وسیعترین گستره تمدنی زمان خود بوده و با تمدن شهر سوخته در ایران همزمان است و مراودات نزدیک داشتهاست و تقریباً پس از ورود آریائیها بین سالهای ۲۰۰۰ تا ۱۸۰۰ قبل از میلاد، هر دو از بین رفتهاند.ورود آریائیها به هند در فرهنگ دین و ادبیات و سیستم اجتماعی این سرزمین نقش بسیار مهمی داشتهاست که از آن جمله میتوان به شکلگیری سانسکریت اولیه، تدوین متون مقدس هندوئی و سیستم طبقاتی جامعه هند اشاره نمود.در دوره هخامنشی، قلمرو سلطنت داریوش کبیر تا پنجاب گسترش یافت و صنعتگران، پیشه وران و بازرگانان از هند به ایران و بالعکس رفتوآمد داشتند. و حتی در برخی از جنگهای میان ایران و یونان باستان لشکریان هندی بخشی از سپاه هخامنشی را تشکیل میدادند. در دوره اشکانیان نیز، مهرداد اول نواحی پنجاب را ضمیمه قلمرو پادشاهی خود کرد. دوران هندویی
اولین دوران امپراتوری هند با حکومت سلسله موریا بین سالهای ۳۲۶ تا ۲۰۰ قبل از میلاد شکل گرفت. قدرتمندترین حاکم تاریخ هند تا قبل از گورکانیان، آشوکای بزرگ نام دارد که سومین شاه این سلسلهاست. وی در تمام جنبههای هنری و اجتماعی و سیستم اداری از هخامنشیان ایران الهام گرفت. آثار بسیار مهم حجاری این دوره مانند پیکره چهار شیر (نماد ملی هند) بسیار تحت تاثیر حجاری تخت جمشید است.دومین سلسله قدرتمند به نام گوپتا از سال ۳۲۰ تا ۵۵۰ میلادی در شمال هند حاکمیت داشته و برخلاف موریاها، حکومت بر مبنای ایجاد حاکمان محلی را برحکومت مرکزی ترجیح میدادهاست. در این دوران که به تاریخ کلاسیک هندوئی شناخته میشود، این آیین شکل متحدتری گرفت و اولین معابد هندوئی به سبک حاضر در این دوران تاسیس شد.پس از گوپتاها تا قرن سیزده میلادی حکومتهای زیادی در شمال هند با درگیری، شکست و پیروزی یکی پس از دیگری برروی کار آمدند. باتوجه به عدم قدرتمندی این حکومتها، جنوب هند امنیت وآرامش بیشتری نسبت به شمال داشت و سرگرم تعامل و تجارت با اعراب مسلمان و منطقه جنوب آسیا بود و نقش مهمی در روابط خاورمیانه با خاور دور ایفا میکرد. از سال ۳۲۷ تا ۳۲۶ پیش از میلاد اسکندر به هندوستان حمله میکند. دوران فرمانروایی مسلمانان
فتوحات اولیه اسلامی
اولین تماس اسلام با آسیای جنوبی، سال هفتصد و یازده میلادی است که مسلمانان تا کناره رود سند که هم اکنون در پاکستان است پیش آمدند. اما فتح هندوستان و نفوذ گسترهٔ اسلام در آن سرزمین در دوره غزنویان آغاز شد. در اواخر قرن دهم میلادی سبکتکین سردودمان این سلسله نخستین جنگجوی مسلمان بود که کابل و بخشی از قلمرو راجگان در پنجاب را به تصرف خود درآورد. در سال ۱۰۰۵ میلادی سلطان محمود غزنوی به هندوستان تاخت و تا پایان عمرش ۴۲۱ق. (۱۰۲۷م) بالغ بر ۱۵ تا۱۷ بار به شمال هند حمله کرد. او پس از هر حمله به پایتختش غزنه بازمیگشت و نخواست یا نتوانست حکومتی پایدار در این منطقه بنا نهد. مهمترین رویداد این دوران سفر ابوریحان بیرونی به هند بود که حاصل آن اثر باارزش «ماللهند» است.تا قرن سیزدهم تاخت و تازهای زیادی به هند صورت میگرفت، اما چندان ماندگار نبودند، تا اینکه در این زمان مسلمانان شهر دهلی را تصرف کردند و اولین حکومت مسلمانان، به نام دوران سلطنت یا غلامان مسلمان را بنیان گذاشتند واسلام رسماً بر هند حاکم شد.حمله اولیه تاتار به شمال هندوستان در اواخر قرن چهاردهم یعنی بهسال ۱۳۹۸میلادی صورت گرفت امیر تیمور گورکانی در این سال به هند حمله و تا دهلی پیش تاخت و آن شهر را غارت و سکنهاش را قتلعام کرد. سپس به موطنش در آسیای مرکزی بازگشت.جهانگیر(سمت چپ) و اکبر (سمت راست) دو پادشاه امپراتوری گورکانی هند گورکانیان هند
در سال ۱۵۲۶ «بابر» از نوادگان تیمور بر هند تسلط یافت و سلسله گورکانیان یا امپراتوری مغولی هند را بنیان گذاشت. این سلسله از ۱۵۲۶ میلادی تا ۱۸۵۷ میلادی در بخش بزرگی از شبه قاره هند فرمانروایی کرد. حکمرانان این سلسله به تدریج تمامی شبه قاره را تحت فرمان گرفتند اما پس از مدتی بخشهایی از جنوب هند از اختیار آنان خارج شد. این سلسله در نیمه سده ۱۷ میلادی و در زمان شاه جهان بزرگترین و ثروتمندترین امپراتوری جهان بود. این سلسله آخرین دوران طلایی امپراتوریهای اسلامی به شمار میرود. در سال ۱۷۳۹ میلادی با حمله نادرشاه افشار به هندوستان مقدمات انقراض این امپراتوری فراهم شد و در سال ۱۸۵۷ پس از سالها نبرد سرانجام کمپانی هند شرقی توانست این امپراتوری را منقرض کرده و سرزمینهای آنرا تصرف کند. به این ترتیب هند که در روزگار اکبرشاه و شاهجهان و اورنگزیب سیر تمدن را آغاز کرده بود رو به ضعف نهاد. دوران نفوذ و تسلط اروپایی
دوره استعمار انگلستان در هند حدود یک قرن ونیم از ۱۸۰۰ تا ۱۹۴۷ میلادی طول کشید. نفوذ و تسلط انگلستان در دو مرحله جلوهگر شد نخست از طریق تلاش کمپانی هند شرقی در به دست آوردن اجازه فعالیتهای بازرگانی و اخذ امتیازات از حکمرانان محلی یا مرکزی که به تصرف سرزمین هند بجز پنجاب، سند و کشمیر و سقوط گورکانیان انجامید و سپس جایگزین شدن دولت انگلستان و اعلام انضمام رسمی هندوستان به مستعمرات و متصرفات بریتانیا.[۱] دولت بریتانیا بر اثر شورشهای سال ۱۸۵۷ میلادی در هند، کمپانی هند شرقی بریتانیا را که گردانندهٔ هند بود منحل کرد و به این سرزمین خودمختاری داده شد. در سال ۱۸۷۷ ملکه ویکتوریا امپراتور بریتانیا به هند دعوت شد. در آن دوران نمایندهٔ مخصوص ملکه که از طرف حکومت بریتانیا تعیین میشد، بر هند فرمانروایی میکرد، و یک هیأت (اجرائی) مرکب از افراد عالیرتبهٔ دولت بریتانیا او را راهنمائی میکردند. به تدریج عدهای از رهبران هندی در سال ۱۸۸۴ دستجات و سازمانهای ملی را تشکیل دادند که هدف اصلی آنان رسیدن به استقلال تام بود. در سالهای ۱۹۰۶ تا ۱۹۱۵، دولت بریتانیا ناچار شد که ادارهٔ بعضی از امور کشور را به مردم هند واگذار نماید.در این هنگام بود که رهبر بزرگ جنبش استقلال هند، ماهاتما گاندی قیام کرد و علیه استبداد بریتانیا به مبارزه پرداخت، اگرچه «گاندی» با یارانش چند مرتبه زندانی شد ولی باز به مبارزات خود ادامه داد تا در سال ۱۹۳۰ تا ۱۹۳۳ دولت بریتانیا زعمای هند را به کنفرانس میزگرد دعوت نمود، لکن از مذاکرات آن کنفرانس نتیجه به دست نیامد.در آغاز جنگ دوم جهانی فرمانروایان بریتانیا در هند حکومت نظامی اعلام کردند و در حدود دو میلیون هندی را به سربازی دعوت نمودند و آنها را به جبههٔ جنگ فرستادند. پس از تجاوز ارتش ژاپن در سال ۱۹۴۲ به کشورهای سیام و مالایا و برمه، اختلاف شدیدی در بین سران هند و سران مسلمانان هند که رهبر آنها محمدعلی جناح بود بوجود آمد. قصد مسلمانان این بود که کشوری مرکب از مناطق مسلمان هند تشکیل دهند. در آن هنگام که حزب کارگر (بریتانیا) حکومت را به دست گرفت و هیأت وزیران خود را تشکیل داد، حکومت بریتانیا قوانینی وضع نمود که بهموجب آن به هند و سیلان و پاکستان استقلال داده شد. در ماه اوت ۱۹۴۷ م. آخرین سرباز بریتانیایی خاک هند را ترک گفت، و در تاریخ ژانویهٔ ۱۹۵۰ هند حکومت جمهوری مستقل خود را اعلام نمود و به عضویت اتحادیه کشورهای مشترکالمنافع بریتانیا درآمد. دوران پس از استقلال
هند در تاریخ ۱۹۵۲ برنامههای پنجسالهٔ خود را برای عمران و آبادانی شروع کرد، ولی روابط آن کشور با همسایهٔ خود پاکستان بر سر مسئلهٔ کشمیر رو به وخامت نهاد و همچنین با کشور چین در مسائل مرزی اختلاف نظر پیدا کرد. البته پس از آنکه چین در تاریخ ۱۹۵۹ بر تبت مستولی شد و تجاوزات مرزی خود را به خاک هند آغاز کرد، ناحیهٔ ماکماهون خط مرزی بین چین و هند شد. در تاریخ ۳۱ اکتبر ۱۹۶۱ م. هند همسایهٔ خود را به تجاوزهای پیاپی به پادگانهای نظامی متهم ساخت و در تاریخ ۱۸ دسامبر ۱۹۶۱ نیروهای هند مستعمرات پرتغال را که شامل «داماو» و «جوا» و «دیو» واقع در ساحل غربی بود، به تصرف درآوردند. سپس در تاریخ اکتبر ۱۹۶۲ نیروهای چین به مرکز «لونجو» حمله کردند و مناطق شمال شرقی هند را اشغال نمودند و با نیروهای هند به زد و خورد پرداختند. نیروهای هند در این جنگ آسیب دیدند، و چون در برابر سربازان چین تاب نیاوردند عقبنشینی کردند و منطقهٔ لاداخ واقع در شمال شرقی و قسمتهای دیگر مرزی تبت در نواحی شمال شرقی به تصرف نیروهای چین درآمد، و سربازان هند بهطرف «نامکاشو» واقع در جنوب «ماکماهون» عقب نشستند. و همچنین پادگانهای دیگری در نزدیک مرز کشمیر را تخلیه نمودند. ارتش هند بار دیگر به پیشروی خود ادامه داد و سه مرکز مهم دیگر را در نوار مرزی اشغال نمود.در نوامبر ۱۹۶۲ کریشنامنون که وزیر جنگ هند بود از منصب خود استعفا کرد، و جواهر لعل نهرو نخستوزیر وقت شخصاً پست وزارت جنگ را به عهده گرفت. در هفتم نوامبر نیروهای چین مجدداً به اراضی هند تجاوز نمودند. در این هنگام بود که حکومت هند از کشورهای بریتانیا و ایالات متحده آمریکا و کانادا تقاضای کمک کرد که مقدار لازمی اسلحه و هواپیمای جدید به آن کشور بدهند[ دولتهای مذکور درخواست هند را پذیرفتند. در ۱۶ نوامبر دولت چین حملات نظامی را دوباره به مرزهای هند آغاز کرد و خط دفاعی هند را در جبههٔ شرقی کوههای «هیمالایا» منهدم ساخت. و در ۱۹ نوامبر سربازان چین در طول ۳۵ کیلومتر به داخل خاک هند در امتداد رودخانهٔ «لوهیت» بهطرف دشتهای «آسام» پیشروی کردند. در بیستم نوامبر دولت چین قرارداد آتشبس را در سرتاسر مرزهای هند و چین اعلام کرد و تعهد کرد که نیروهای خود را تا اول دسامبر به داخل خاک چین در بیستکیلومتری خط مرزی که قبلاً آن را اشغال کرده بود، فراخواند و پیشنهاد کرد که منطقهای غیرنظامی به فاصلهٔ بیست کیلومتر در بین دو کشور بوجود بیاید تا زمینه برای مذاکرات دو کشور در مورد اختلافات موجود فراهم شود. هند در این مذاکرات اصرار داشت که نیروهای چین به مواضعی که در ۸ سپتامبر در آن متمرکز بودند، عقبنشینی کنند. در ۲۶ نوامبر هند پیشنهادهای چین را در مورد آتشبس رد کرد، و روز بعد قرارداد کمکهای نظامی را با دولت بریتانیا امضاء کرد. روز دهم دسامبر ۱۹۶۲ کنفرانس کلمبو به منظور رفع اختلافات مرزی دو کشور چین و هند تشکیل شد.اختلافات مرزی دولت هند با پاکستان در منطقهٔ کشمیر هنوز برطرف نشده و یکی از نگرانیهای قابلتوجه جهان سیاست است. پانویس
· · وبگاه سفارت جمهوری اسلامی ایران در دهلی نو
- · «CHRONOLOGY OF IRANIAN HISTORY PART 1». iranica، ۲۶ آذر ۱۳۹۳. بازبینیشده در ۲۶ آذر ۱۳۹۳.
منابع
منوی ناوبری
همکاری
نسخهبرداری
ابزارها
به زبانهای دیگر
---------- Post added at ۱۸:۳۳ ---------- Previous post was at ۱۸:۱۳ ----------
اکبر کبیر
اکبر کبیر
سومین پادشاه گورکانیان مغول اعظم یا اکبر کبیر
اکبرشاه
دوران ۱۵۵۶-۱۶۰۵
تاجگذاری ۱۴ فوریه ۱۵۵۶
پس از نصیرالدین همایون
پیش از جهانگیرشاه
صدراعظم محمد بیرام خانخانان
همسر
رقیه سلطان بیگم، سلیمه سلطان بیگم و جودا بای
دودمان جهانگیر ، مراد و دانیال
نام کامل
جلال الدین محمد اکبر
پدر همایون شاه
مادر حمیده بانو بیگم
زادروز ۱۵ اکتبر ۱۵۴۲
۱۴ رجب ۹۴۹
قلعه راجپوت، عمرکوت، سند، پاکستان
مرگ ۱۷ اکتبر یا ۲۷ اکتبر ۱۶۰۵
آگرا، هند
اکبر در نوجوانیاش، حدود ۱۵۵۷ میلادی
قلمرو امپراتوری اکبر
اکبر یا جلال الدین محمد اکبر (زاده ۱۵ اکتبر ۱۵۴۲ در سند؛ درگذشته ۱۷ یا ۲۷ اکتبر ۱۶۰۵ در آگرا. سومین پادشاه از سلسله گورکانیان یا امپراتوری مغولی هند است که در هندوستان با نام مغول اعظم یا اکبر کبیر نامیده میشود، فرزند همایون و پدر جهانگیر بود که بین سالهای ۱۵۵۶ و ۱۶۰۵ فرمانروایی کرد. او پادشاهی خیرخواه، شجاع و خردمند بود و از وی در کنار آشوکا یکی از تأثیرگذارترین پادشاهان در تاریخ هند و بزرگترین پادشاه آن سرزمین یاد کردهاند.او را به نام اکبر کبیر یا اکبر اعظم میشناسند و لقب کامل او عبارت بود از: السلطان العظم خاقان المکرم امام عادل سلطان الاسلام کافت الانام امیرالمؤمنین خلیفه المتعالی ابوالفتح جلال الدین محمداکبر صاحب الزمان پادشاه غازی ظل الله
محتویات
• ۱ زندگی
• ۲ ادبیات و هنر
• ۳ دین الهی
• ۴ درگذشت
• ۵ جستارهای وابسته
• ۶ پانویس
• ۷ منابع
• ۸ پیوند به بیرون
زندگینامه
مادر جلالالدین که بعدها به اکبر شهرت یافت زنی ایرانی بنام حمیده بانو بیگم بود او زمانی با همایون دومین پادشاه گورکانی ازدواج کرد که وی در دربار صفوی پناه آورده بود. هر چند اکبر سالهای کودکی را در پناه ایرانیان بود اما او در ۱۵ اکتبر ۱۵۴۲ م/ ۱۴ رجب ۹۴۹ ق)، در قلعه راجپوت از «عمرکوت» در سند (در پاکستان امروزی) متولد شد.جلالالدین در سیزده سالگی پس از فوت ناگهانی همایون در روز ۲۷ ژانویه سال ۱۵۵۶ میلادی بر تخت سلطنت پنجاب نشست و نزدیک به نیم قرن بر بخش بزرگی از شبه قاره هند فرمانروایی کرد. ارتباط او با فرهنگ ایرانی همواره پابرجا بود.او در سالهای اول حکومتش با مشورت استادش بایرام خان ترکمن امور کشور را اداره میکرد، اما از سن ۱۹ سالگی به تنهایی زمام امور را در دست گرفت.اکبر در طول سلطنتش قلمروی کوچک پادشاهی سلسله مغولان یا گورکانیان پنجاب که توسط پدربزرگش بابر شاه تاسیس شده بود، را از گجرات تا بنگال گسترش داد. در همان سال اول، اکبر شاه به هرج و مرجی که در قلمروی پادشاهی پنجاب حکمفرما بود، پایان داد. سپس او به سرزمین پادشاهان راجپوت نماد هندوئیسم حمله کرد که به قلعههای غیرقابل نفوذ خود پناه برده بودند.این پادشاه مسلمان در سال ۱۵۶۲ میلادی با یک شاهزاده خانم راجپوت ازدواج کرد تا پیوند میان ادیان اسلام و هندو را تحکیم کند. اکبر و همسرش ملکه جودا بعد از سالها بیفرزندی با خواهش به درگاه خداوند و درگاه صوفی پرآوازهٔ آن زمان شیخ سلیم چستی (۱۴۱۸ - ۱۵۷۲ میلادی)، در سال ۱۵۶۹ میلادی صاحب پسری شدند و او را سلیم (نورالدین محمد) نام مینهند که بعدها علیه پدر شورید اما فقط پس از درگذشت وی با نام جهانگیرشاه وارث حکومت او شد.در سال ۱۵۶۸ میلادی پس از یک محاصره طولانی مدت مدافعان قلعه راجپوت شیتور خودکشی میکنند و اکبرشاه قلعه را تصرف میکند. اما علیرغم این شکست راجپوتها به مخالفت با اکبرشاه ادامه دادند.در حالی که در این دوره، جنگهای مذهبی میان کاتولیکها و پروتستان در اروپای غربی بیداد میکرد و در سایر حکومتهای اسلامی مانند امپراتوری صفوی و یا امپراتوری عثمانی تعصب مذهبی در اوج بود او در قلمروی پهناور خود عدالت را برقرار کرده و با تمام اتباع خود اعم از مسلمان و هندو عادلانه رفتار میکرد.اکبر به جای دهلی شهر اگرا را به عنوان پایتخت برگزید و در آبادنی این شهر بسیار موثر بود. او در جریان ۴۹ سال سلطنتش قلمروی سلسله پادشاهان مغول یا گورکانی هند را به اندازهای گسترش داد که در هنگام مرگ قدرتمندترین و وسیعترین پادشاهی که شبه جزیره هند هرگز در طول تاریخش ندیده بود را از خود برجا گذاشت. اکبرشاه که از وی به عنوان بزرگترین پادشاه تاریخ هند نام برده میشود، گستره حکومتش در هنگام مرگ از شهر قندهار در مغرب تا شهر داکا در بنگال شرقی در مشرق و از سرینگر (کشمیر) در شمال تا سرحد شهر احمدنگر در جنوب امتداد داشت.
ادبیات و هنر
در زمان اکبر ادبیات و هنر به اوج شکوفایی رسیده بود. او مردی دانشمند و هنرمند بود و از او به عنوان معمار، صنعتگر، اسلحهساز، مهندس، مخترع و تربیت کننده حیوانات یاد کردهاند. او همچنین به گردآوری و تالیف آثار ادبی همت گمارد که مهمترین آنها اکبر نامه است که زندگی نامه خود اوست و توسط وزیرش ابوالفضل علامی به زبان فارسی که زبان درباری گورکانیان هند بود نوشته شده است. ابوالفضل که یکی از ناواراتان یا «نه جواهر» دربار خوانده میشد کتاب دیگری نیز به دستور اکبر تالیف کرد که به آیین اکبری مشهور است.
دین الهی
اکبر شاه اهل تساهل بود و طی فرمانروایی طولانی و با اقتدار خود، سهم عمدهای در ایجاد آرامش در شبه قاره هند و شکوفایی امپراتوری گورکانیان به عهده داشت. اکبر سعی در به توافق رساندن ادیان و مذاهب مختلف رایج در هند کرد. او همچنین دین جدیدی به نام دین الهی ابداع کرد که آمیزهای از ادیان هندویسم، اسلام، سیک، مسیحیت، کارواکا و حتی زرتشتی به شمار میرفت. دوران فرمانروایی او و فرزندانش، تنها حکومت اسلامی ثبت شده در تاریخ است که بدون فشار خارجی اتباع غیر مسلمان حقوقی برابر با مسلمانان داشتند.
اکبر شاه تحت تأثیر شیخ مبارک و فرزندش ابوالفضل علامی قرار گرفت و بنیان این دین یا فرقه جدید را بنیان گذاشت. دین الهی نفس پرستی، شهوت، اختلاس، نیرنگ، افترا، ستم، ارعاب و غرور را نهی میکرد. کشتن حیوانات را عملی قبیح میشمرد و آزادگی، بردباری، پرهیز واجتناب از دلبستگی شدید به مادیات، تقوا، ایثار، دوراندیشی، نجابت و ملاطفت را از اصول کار خود قرار داده بود. این فرقه نوزده عضو داشت که یکی از آنها هندو بود. دین الهی روشی تلفیقی از آیینهای موجود زمان بود. در حقیقت این روش به نص آسمانی اعتقاد نداشت و بیشتر یک سرگرمی روحی- فکری به شمار میرفت. در طی گذشت زمان نیز از یادها رفت و حتی خود اکبر نیز آن را فراموش کرد.[۷] این دین در واقع بیشتر همانند یک عقیده شخصی عمل کرد و کمی پس از درگذشت اکبر و همسرش به کلی محو شد.
درگذشت
اکبر شاه در یکی از روزهای ۱۷ یا ۲۷ اکتبر سال ۱۶۰۵ میلادی در پایتختش آگرا درگذشت.[۳] مقبره او در نزدیکی پایتختش اگرا در محلی بنام سیکاندرا (Sikandra) واقع است این بنا با ماسه سنگ قرمز ساخته شده و با مرمر جواهر نشان شده است.
جستارهای وابسته
• جودها اکبر
• جودا بای
پانویس
• مشارکتکنندگان ویکیپدیا، «Akbar the Great»، ویکیپدیای انگلیسی، دانشنامهٔ آزاد (بازیابی در ۹ می۲۰۰۸).
• • مشارکتکنندگان ویکیپدیا، «Akbar the Great»، ویکیپدیای انگلیسی، دانشنامهٔ آزاد (بازیابی در ۹ مه ۲۰۰۸).
• • اکبر پادشاه سلسله مغول بر تخت سلطنت هند
• • هند دریک نگاه
• • مشارکتکنندگان ویکیپدیا، «Akbar the Great»، ویکیپدیای انگلیسی، دانشنامهٔ آزاد (بازیابی در ۹ مه ۲۰۰۸).
• • از چیزهای دیگر، عبدالحسین زرینکوب، صفحه ۱۲۰
7. • تاریخ مذاهب اسلامی در هند
منابع
• مشارکتکنندگان ویکیپدیا، «Akbar the Great»، ویکیپدیای انگلیسی، دانشنامهٔ آزاد (بازیابی در ۹ می۲۰۰۸).
• Wikipedia-Autoren, «Akbar,» Wikipedia, Die freie Enzyklopädie, http://de.wikipedia.org/wiki/Akbar (بازبینی ۲۴ مارس ۲۰۰۷).
• جلالی نائینی، سیدمحمدرضا. هند دریک نگاه. انتشارات شیرازه؛ تهران ۱۳۷۵، شابک: ۷-۲-۹۱۴۸۰-۹۶۴
• تاریخ مذاهب اسلامی در هند
• «اکبر پادشاه سلسله مغول بر تخت سلطنت هند». وبگاه آفتاب، ۷ بهمن ۱۳۸۶. بازبینیشده در ۱۹ آذر ۱۳۸۹.
• عبدالحسین زرین کوب. از چیزهای دیگر (مجموعه نقد، یادداشت، بررسی، و نمایشواره). انتشارات سخن. ۱۳۸۳ ش
ISBN 964-6961-53-3
پیوند به بیرون
در ویکیانبار پروندههایی دربارهٔ اکبر کبیر موجود است.
• اکبرشاه و امپراتوری مغول
گورکانیان هند (۱۸۵۷–۱۵۲۶)
پادشاهان
بابر • همایون • اکبرشاه • جهانگیرشاه • شاه جهان • اورنگزیب • بهادرشاه اول • جهاندارشاه • فرخسیر • رفیعالدرجات • رفیعالدولت • نیکوسیر • محمد ابراهیم • محمد شاه • احمدشاه بهادر • عالمگیر دوم • شاهجهان سوم • شاه عالم دوم • اکبرشاه دوم • بهادرشاه دوم
رویدادها نبرد اول پانیپت • نبرد دوم پانیپت • نبرد سوم پانیپت • نبرد هالدیگاتی
معماری
آرامگاه همایون • مسجد پادشاهی • قلعه شاهی • قلعه آگره • تاجمحل • باغهای شالیمار • آرامگاه جهانگیر • مقبره بیبی • بقیه
مخالفان ابراهیم لودی • شیرشاه سوری • همو • مهارانا پراتاپ • گوکولا • شیواجی • خوشحالخان ختک • گورو گوبیند سینگ
ردهها:
• اکبر کبیر
• اهالی آگره
• ایرانیتبارها
• پادشاهان مسلمان
• حکمرانان آسیا در سده ۱۶ (میلادی)
• حکمرانان آسیا در سده ۱۷ (میلادی)
• حکمرانان هند
• درگذشتگان ۱۰۱۴ (قمری)
• درگذشتگان ۱۶۰۵ (میلادی)
• زادگان ۱۵۴۲ (میلادی)
• زادگان ۹۴۹ (قمری)
• سلحشورهای هند
• گورکانیان هند
• مسلمانان سنی اهل هند