alt
صفحه 3 از 3 نخستنخست 123
نمایش نتایج: از 21 به 25 از 25

موضوع: گل سرخی برای محبوبم...

  1. 47,025 امتیاز ، سطح 67
    6% کامل شده  امتیاز لازم برای سطع بعدی 1,325
    0% فعالیت
    تاریخ عضویت
    1388/10/19
    محل سکونت
    تبریز
    نوشته ها
    1,889
    امتیاز
    47,025
    سطح
    67
    تشکر
    8,089
    تشکر شده 13,207 بار در 5,009 ارسال
    دنبال شونده‌ها
    0
    دنبال کننده‌ها
    0

    #21 1392/02/01, 10:17
    میخوام روی حرفم هنوز ایستاده باشم

    بذا دوستت دارم رو هزار بار گفته باشم


    بخوای تا قیامت می گم دوستت دارم رو

    بهونه ای نمی خوام به دستت داده باشم



    ما که گفتیم هزار بار تو یک بار هم نگفتی

    ولی نزدیکه اون روز که به دامم بیفتی
    3 کاربر مقابل از مهناز عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند. Davod, DJMOJO, سنگ صبور

    یادمان باشد در املای زندگی، همیشه برای محبّت تشدید بگذاریم؛

    تا از دوستی و انسانیت حتی نیم نمره هم کم نشود ...

    مهناز آنلاین نیست.

  2. 36,681 امتیاز ، سطح 59
    3% کامل شده  امتیاز لازم برای سطع بعدی 1,169
    0% فعالیت
    تاریخ عضویت
    1391/01/06
    نوشته ها
    1,493
    امتیاز
    36,681
    سطح
    59
    تشکر
    8,742
    تشکر شده 6,418 بار در 2,157 ارسال
    دنبال شونده‌ها
    0
    دنبال کننده‌ها
    0

    #22 1392/02/01, 11:02
    برایم از بازار یک بغض خوب بخر
    نه مثل این ها که دارم . . .

    نه مثل این ها که هر روز
    می شکنند !
    DJMOJO آنلاین نیست.

  3. 4,594 امتیاز ، سطح 19
    86% کامل شده  امتیاز لازم برای سطع بعدی 56
    0% فعالیت
    تاریخ عضویت
    1391/12/14
    محل سکونت
    شهریار
    نوشته ها
    40
    امتیاز
    4,594
    سطح
    19
    تشکر
    37
    تشکر شده 105 بار در 45 ارسال
    دنبال شونده‌ها
    0
    دنبال کننده‌ها
    0

    #23 1392/02/02, 12:41
    مانده ام سر در گریبان
    بی تو در شب های غمگین
    بی تو باشد همدم من
    یاد پیمان های دیرین
    آن گل سرخی که دادی
    در سکوت خانه پژمرد
    آتش عشق و محبت
    کاربر مقابل از من هستم عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است: سنگ صبور
    من هستم آنلاین نیست.

  4. 62,906 امتیاز ، سطح 77
    79% کامل شده  امتیاز لازم برای سطع بعدی 344
    0% فعالیت
    تاریخ عضویت
    1391/03/04
    محل سکونت
    ....
    نوشته ها
    2,633
    امتیاز
    62,906
    سطح
    77
    تشکر
    11,047
    تشکر شده 13,957 بار در 3,200 ارسال
    دنبال شونده‌ها
    0
    دنبال کننده‌ها
    0

    #24 1393/03/02, 20:39
    بعد از یک سال و یک ماه و تقریبا 7،8ساعت از ارسال اخرین پست ،تاپیکمو آپ میکنم....صرفا فقط واسه گذاشتن این شعر که خیلی علاقه دارم بهش


    چگونه به رقص در می آیند سبزی برگ ها در میان سوزش آفتاب
    چگونه نگاه ها غرق روشنایی می شوند در میان ظلمت شب
    چگونه بگریم در میان حراجی لبخندها. لبخندها؟!
    چگونه در دل به راه اندازم شادی را در میان نگاه های غم. غم؟!
    چگونه پرواز کنم در میان امواج جاذبه.
    من مانده ام میان خورشید و چراغانی شب
    من مانده ام میان باران و شبنم گل
    من مانده ام میان ستاره و فانوس شب
    من مانده ام میان آسمان و آسمانی
    من مانده ام میان برزخ تو و من
    من مانده ام...
    کاش جنس فریادم از فریاد بود.
    کاش غنچه بغضم در باران اشک می شکفت
    کاش فاصله تن من و آغوش تو پیموده می شد
    کاش کلید نگاهت را در قفل زنجیر بالهایم می چرخاندی

    رساتر بخوان مرا...
    من در کنار تو می مانم... رساتر بخوان مرا...
    10 کاربر مقابل از soheilaa عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند. 1228, faeze hajizade, Mojtaba, pari, zahra1371, باران بهاری, فاطمه58, نارون, نیلوفر, پرستو
    soheilaa آنلاین نیست.

  5. 62,906 امتیاز ، سطح 77
    79% کامل شده  امتیاز لازم برای سطع بعدی 344
    0% فعالیت
    تاریخ عضویت
    1391/03/04
    محل سکونت
    ....
    نوشته ها
    2,633
    امتیاز
    62,906
    سطح
    77
    تشکر
    11,047
    تشکر شده 13,957 بار در 3,200 ارسال
    دنبال شونده‌ها
    0
    دنبال کننده‌ها
    0

    #25 1393/10/15, 21:03

    هی فلانی! زندگی شاید همین باشد
    یک فریبِ ساده و کوچک
    آن هم از دست عزیزی که تو دنیا را
    جز برای او و جز با او نمی خواهی
    من گمانم زندگی باید همین باشد.

    آه!...آه! امّا
    او چرا این را نمی داند، که در اینجا
    من دلم تنگ ست . یک ذرّه ست؟
    من نمی دانم چرا طاووس من این را نمی داند
    که من بیچاره هم در سینه دل دارم .
    که دلِ من هم دل ست آخر؟
    سنگ و آهن نیست .
    او چرا این قدر از من غافل ست آخر ؟

    آه ،آه ، ای کاش

    من گمانم زندگی باید همین باشد..
    هر حکایت دارد آغازی و انجامی،
    جز حدیث رنج انسان،غربت انسان
    آه! گویی هرگز این غمگین حکایت را
    هر چِها باشد، نهایت نیست

    آه! باری بس کنم دیگر
    هر چه خواهی کن، تو خود دانی
    گر عبث، یا هر چه باشد چند و چون،
    این است و جز این نیست

    هی فلانی! زندگی شاید همین باشد
    یک فریبِ ساده و کوچک...
    آن هم از دست عزیزی که تو دنیا را
    جز برای او و جز با او نمی خواهی

    بی گمان باید همین باشد.
    ماجرا چندان مفصل نیست، اصلا ماجرایی نیست.
    راست می گوید که می گوید
    « یک فریب ساده کوچک »

    من که باور کرده ام، باید همین باشد...
    5 کاربر مقابل از soheilaa عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند. hadi123, marieh, pari, saleh, نیلوفر
    soheilaa آنلاین نیست.

صفحه 3 از 3 نخستنخست 123

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •