alt
صفحه 3 از 29 نخستنخست 1234513 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 21 به 30 از 289

موضوع: زیباترین اشعار

  1. 30,661 امتیاز ، سطح 53
    83% کامل شده  امتیاز لازم برای سطع بعدی 189
    0% فعالیت
    جایزه ها:
    نفر سوم مسابقه عکاسی با موضوع وسایل کمکی
    تاریخ عضویت
    1389/07/27
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    1,161
    امتیاز
    30,661
    سطح
    53
    تشکر
    4,122
    تشکر شده 7,913 بار در 2,132 ارسال
    دنبال شونده‌ها
    0
    دنبال کننده‌ها
    0

    #21 1392/09/29, 20:20
    اشک رازیست
    لبخند رازیست
    عشق رازیست
    اشک آن شب لبخند عشقم بود

    قصه نیستم که بگویی
    نغمه نیستم که بخوانی
    صدا نیستم که بشنوی
    یا چیزی چنان که ببینی
    یا چیزی چنان که بدانی
    من درد مشترکم مرا فریاد کن

    درخت با جنگل سخن میگوید
    علف با صحرا
    ستاره با کهکشان
    و من با تو سخن میگویم
    نامت را به من بگو
    دستت را به من بده
    حرفت را به من بگو
    قلبت را به من بده

    من ریشه های تو را دریافته ام
    با لبانت برای همه لبها سخن گفته ام
    و دستهایت با دستان من آشناست
    در خلوت روشن با تو گریسته ام برای خاطر زندگان
    و در گورستان تاریک با تو خوانده ام زیباترین سرودها را
    زیرا که مردگان این سال عاشقترین زندگان بوده اند

    دستت را به من بده
    دستهای تو با من آشناست
    ای دیریافته با تو سخن میگویم
    بسان ابر که با توفان
    بسان علف که با صحرا
    بسان باران که با دریا
    بسان پرنده که با بهار
    بسان درخت که با جنگل سخن میگوید
    زیرا که من ریشه های تو را دریافته ام
    زیرا که صدای من با صدای تو آشناست
    2 کاربر مقابل از Anousheh عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند. ehsan69, شقایق 93

    Anousheh آنلاین نیست.

  2. 58,277 امتیاز ، سطح 74
    82% کامل شده  امتیاز لازم برای سطع بعدی 273
    0% فعالیت
    تاریخ عضویت
    1390/08/21
    محل سکونت
    ايران
    نوشته ها
    3,283
    امتیاز
    58,277
    سطح
    74
    تشکر
    14,337
    تشکر شده 13,864 بار در 5,613 ارسال
    دنبال شونده‌ها
    0
    دنبال کننده‌ها
    0

    #22 1392/09/30, 17:39
     در پیله تا به کی بر خویشتن تنی
    رسید کرم را مرغ از فروتنی

    تا چند منزوی در کنج خلوتی

    دربسته تا به کی در محبس تنی

     در فکر رستنم ـپاسخ بداد کرم ـ  

    خلوت نشسنه ام زیر روی منحنی

    هم سال های من پروانگان شدند

    جستند از این قفس،گشتند دیدنی

    در حبس و خلوتم تا وارهم به مرگ

    یا پر بر آورم بهر پریدنی

    اینک تو را چه شد کای مرغ خانگی!

    کوشش نمی کنی،پری نمی زنی
    2 کاربر مقابل از ehsan69 عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند. Anousheh, شقایق 93
    ehsan69 آنلاین نیست.

  3. 30,661 امتیاز ، سطح 53
    83% کامل شده  امتیاز لازم برای سطع بعدی 189
    0% فعالیت
    جایزه ها:
    نفر سوم مسابقه عکاسی با موضوع وسایل کمکی
    تاریخ عضویت
    1389/07/27
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    1,161
    امتیاز
    30,661
    سطح
    53
    تشکر
    4,122
    تشکر شده 7,913 بار در 2,132 ارسال
    دنبال شونده‌ها
    0
    دنبال کننده‌ها
    0

    #23 1392/10/08, 12:20
    تو راحس میکنم هردم

    که با چشمان زیبایت مرا دیوانه ام کردی

    من از شوق تماشایت

    نگاه از تو نمیگیرم

    تو زیباتر نگاهم میکنی اینبار

    ولی...افسوس...این رویاست

    تمام آنچه حس کردم،تمام آنچه میدیدم

    تو با من مهربان بودی

    واین رویا چه زیبا بود

    ولی.... افسوس.... که رویا بود
    2 کاربر مقابل از Anousheh عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند. ehsan69, شقایق 93

    Anousheh آنلاین نیست.

  4. 30,661 امتیاز ، سطح 53
    83% کامل شده  امتیاز لازم برای سطع بعدی 189
    0% فعالیت
    جایزه ها:
    نفر سوم مسابقه عکاسی با موضوع وسایل کمکی
    تاریخ عضویت
    1389/07/27
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    1,161
    امتیاز
    30,661
    سطح
    53
    تشکر
    4,122
    تشکر شده 7,913 بار در 2,132 ارسال
    دنبال شونده‌ها
    0
    دنبال کننده‌ها
    0

    #24 1392/10/09, 10:35
    تو را به جای همه زنانی که نشناخته ام دوست می دارم
    تو را به خاطر عطر نان گرم
    برای برفی که آب می شود دوست می دارم
    تو را برای دوست داشتن دوست می دارم
    تو را به جای همه کسانی که دوست نداشته ام دوست می دارم
    تو را به خاطر دوست داشتن دوست می دارم
    برای اشکی که خشک شد و هیچ وقت نریخت
    لبخندی که محو شد و هیچ گاه نشکفت دوست می دارم
    تو را به خاطر خاطره ها دوست می دارم
    برای پشت کردن به آرزوهای محال
    به خاطر نابودی توهم و خیال دوست می دارم
    تو را برای دوست داشتن دوست می دارم
    تو را به خاطر بوی لاله های وحشی
    به خاطر گونه ی زرین آفتاب گردان
    برای بنفشیِ بنفشه ها دوست می دارم
    تو را به خاطر دوست داشتن دوست می دارم
    تو را به جای همه کسانی که ندیده ام دوست می دارم
    تورا برای لبخند تلخ لحظه ها
    پرواز شیرین خاطره ها دوست می دارم
    تورا به اندازه ی همه ی کسانی که نخواهم دید دوست می دارم
    اندازه قطرات باران ، اندازه ی ستاره های آسمان دوست می دارم
    تو را به اندازه خودت ، اندازه آن قلب پاکت دوست می دارم
    تو را برای دوست داشتن دوست می دارم
    تو را به جای همه ی کسانی که نمی شناخته ام ... دوست می دارم
    تو را به جای همه ی روزگارانی که نمی زیسته ام ... دوست می دارم
    برای خاطر عطر نان گرم و برفی که آب می شود و برای نخستین گناه
    تو را به خاطر دوست داشتن ... دوست می دارم
    تو را به جای تمام کسانی که دوست نمی دارم ... دوست می دارم
    " پل الووار "
    2 کاربر مقابل از Anousheh عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند. ehsan69, شقایق 93

    Anousheh آنلاین نیست.

  5. 29,434 امتیاز ، سطح 52
    72% کامل شده  امتیاز لازم برای سطع بعدی 316
    99.0% فعالیت
    تاریخ عضویت
    1388/02/12
    محل سکونت
    همدان کل جهان
    نوشته ها
    669
    امتیاز
    29,434
    سطح
    52
    تشکر
    6,657
    تشکر شده 3,654 بار در 916 ارسال
    دنبال شونده‌ها
    0
    دنبال کننده‌ها
    0

    به حباب نگران لب یک رود قسم

    #25 1392/10/12, 22:00
    نه تو می مانی ، نه اندوه ، و نه هیچ یک از مردم این آبادی
    به حباب نگران لب یک رود قسم
    و به کوتاهی ان لحظه ی شادی که گذشت
    غصه هم خواهد رفت
    آن چنان که فقط خاطره ای خواهد ماند
    لحظه ها عریانند
    به تن لحظه خود جامه ی اندوه مپوشان هرگز
    غم که از راه رسید در این سینه بر او باز مکن
    تا خدا یک رگ گردن باقی ست
    تا خدا مانده ، به غم ، وعده این خانه مده
    کاربر مقابل از 3aeed عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است: شقایق 93
    سَلامٌ عَلی آلِ یسَّ اَلسَّلا مُ عَلَیْکَ یا داعِیَ اللَّهِ وَ رَبّانِیَّ آیاتِهِ
    3aeed آنلاین نیست.

  6. 30,661 امتیاز ، سطح 53
    83% کامل شده  امتیاز لازم برای سطع بعدی 189
    0% فعالیت
    جایزه ها:
    نفر سوم مسابقه عکاسی با موضوع وسایل کمکی
    تاریخ عضویت
    1389/07/27
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    1,161
    امتیاز
    30,661
    سطح
    53
    تشکر
    4,122
    تشکر شده 7,913 بار در 2,132 ارسال
    دنبال شونده‌ها
    0
    دنبال کننده‌ها
    0

    #26 1392/10/12, 22:19
    یک شبی مجنون نمـــــازش را شکست
    بی وضـــــــــــــو در کوچه لیلی نشست
    عشق آن شب مست مستش کرده بود
    فارغ از جام الستش کـــــــــــــــــرده بود
    گفت یا رب از چه خوارم کــــــــــــرده ای
    بـــــــــــــــــر صلیب عشق دارم کرده ای
    خسته ام زین عشـــــــق دل خونم مکن
    مــــــــــــــــن که مجنونم تو مجنونم نکن
    مـــــــــــــــــــــرد این بازیچه دیگر نیستم
    این تـــــــــــــو و لیلای تــــــو من نیستم
    گفـــــــــــــت ای دیــــــــوانه لیلایت منم
    در رگت پیــــــــــــــــدا و پنهانــــــت منم
    ســـــــــــــــــــــاله ا با جور لیلا ساختی
    مـــــــــــــــــــن کنارت بودم و نشناختی
    عشــــــــــــــــــق لیلی در دلت انداختم
    صــــــــــــد قمار عشـــــــق یکجا باختم
    کــــــــردمت آواره صحــــــــــــــرا ، نشد
    گفتم عاقل میشوی امـــــــــــــــــا نشد
    سوختم در حســـــــــــــــــرت یک یاریت
    غــــــــــــیر لیلا بــــــــــــــر نیامد از لبت
    روز و شـــــــــــــب او را صدا کردی ولی
    دیـــــــدم امشب با منـــــــی گفتم بلی
    مطمئن بـــــــــودم به من ســـــر میزنی
    بر حــــــــــــــــــریم خانه ام در می زنی
    حال ، ایــــــن لیلا که خوارت کـــرده بود
    درس عشقش بـــــــــی قرارت کرده بود
    مـــــــــــــرد راهش باش تا شاهت کنم
    صد چـــــــــو لیلی کشته در راهت کنم
    کاربر مقابل از Anousheh عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است: شقایق 93

    Anousheh آنلاین نیست.

  7. 30,661 امتیاز ، سطح 53
    83% کامل شده  امتیاز لازم برای سطع بعدی 189
    0% فعالیت
    جایزه ها:
    نفر سوم مسابقه عکاسی با موضوع وسایل کمکی
    تاریخ عضویت
    1389/07/27
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    1,161
    امتیاز
    30,661
    سطح
    53
    تشکر
    4,122
    تشکر شده 7,913 بار در 2,132 ارسال
    دنبال شونده‌ها
    0
    دنبال کننده‌ها
    0

    #27 1392/10/14, 12:27
    همه لرزش دست و دلم
    از آن بود که عشق پناهی گردد
    پروازی نه گریز گاهی گردد
    آی عشق آی عشق
    چهره آبی‌ات پیدا نیست

    و خنکای مرحمی بر شعله زخمی
    نه شور شعله بر سرمای درون
    آی عشق آی عشق
    چهره سرخت پیدا نیست


    غبار تیره تسکینی بر حضور ِ وهن
    و دنج ِ رهائی بر گریز حضور
    سیاهی بر آرامش آبی
    و سبزه برگچه بر ارغوان
    آی عشق آی عشق
    رنگ آشنایت پیدا نیست
    2 کاربر مقابل از Anousheh عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند. ehsan69, شقایق 93

    Anousheh آنلاین نیست.

  8. 30,661 امتیاز ، سطح 53
    83% کامل شده  امتیاز لازم برای سطع بعدی 189
    0% فعالیت
    جایزه ها:
    نفر سوم مسابقه عکاسی با موضوع وسایل کمکی
    تاریخ عضویت
    1389/07/27
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    1,161
    امتیاز
    30,661
    سطح
    53
    تشکر
    4,122
    تشکر شده 7,913 بار در 2,132 ارسال
    دنبال شونده‌ها
    0
    دنبال کننده‌ها
    0

    #28 1392/10/23, 11:29
    من می روم با دست هایت
    چتری برای پروانه ها بسازم
    دیگر چه می شود که نام گل های باغچه را به خاطر نیاورم؟
    یا اصلا ندانم که کدام شاعر شب تاب
    قافیه ها را از قاب غمگین پنجره پر داد؟
    من که خوب می دانم
    بادبادک بی تاب تمام ترانه ها
    همیشه پر پشت بام خلوت خاطره های تو می افتد
    دیگر چه فرق می کند که بدانم
    باد از کدام طرف می وزد.
    2 کاربر مقابل از Anousheh عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند. ehsan69, شقایق 93

    Anousheh آنلاین نیست.

  9. 58,277 امتیاز ، سطح 74
    82% کامل شده  امتیاز لازم برای سطع بعدی 273
    0% فعالیت
    تاریخ عضویت
    1390/08/21
    محل سکونت
    ايران
    نوشته ها
    3,283
    امتیاز
    58,277
    سطح
    74
    تشکر
    14,337
    تشکر شده 13,864 بار در 5,613 ارسال
    دنبال شونده‌ها
    0
    دنبال کننده‌ها
    0

    #29 1392/10/23, 13:40
    شبانه
    عشق
    خاطره یی ست به انتظار حدوث و تجدد نشسته
    چرا که آنان اکنون هردو خفته اند
    در این سوی بستر
    مردی
    وزنی
    در آنسوی
    تند بادی بر درگاه و
    تند باری بر بام
    مردی و زنی خفته
    ودر انتظار تکرار و حدوث
    عشقی خسته
    2 کاربر مقابل از ehsan69 عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند. Anousheh, شقایق 93
    ehsan69 آنلاین نیست.

  10. 30,661 امتیاز ، سطح 53
    83% کامل شده  امتیاز لازم برای سطع بعدی 189
    0% فعالیت
    جایزه ها:
    نفر سوم مسابقه عکاسی با موضوع وسایل کمکی
    تاریخ عضویت
    1389/07/27
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    1,161
    امتیاز
    30,661
    سطح
    53
    تشکر
    4,122
    تشکر شده 7,913 بار در 2,132 ارسال
    دنبال شونده‌ها
    0
    دنبال کننده‌ها
    0

    #30 1392/10/23, 15:54
    از تو با بادها سخن خواهم گفت

    از تو با پرندگان،

    از تو با فوّاره های روشن باغ،

    از تو با آسمان سخن خواهم گفت...



    از تو با شبچراغ ستارگان،

    از تو با خورشید،

    که تیغ بلند آفتابی اش را آخته به شبیخون شب؛

    از تو با قطره های بازیگوش باران،

    از تو با طاق رنگین کمان سخن خواهم گفت...



    از تو با چشمه ها،

    از تو با رودها،

    از تو با اقیانوس ها سخن خواهم گفت...

    با موج ها و ماهیان و مرغان سپید ماهی گیر...



    از تو با درختان، از تو با بیرق بنفشه،

    از تو با کودکان گردوباز سخن خواهم گفت!



    از تو با بردگان نان،

    از تو با مردمان سادۀ سرزمینم،

    از تو با تمام برگ های نانوشتۀ جهان سخن خواهم گفت...



    از تو با عطرها و آینه ها،

    از تو با خنیاگران دوره گرد،

    از تو با بلوغ- پس کوچه ها،

    از تو با تنهایی انسان،

    از تو با تمام نفس های خویش سخن خواهم گفت...



    تو را به جهان معرّفی خواهم کرد...

    تا تمام دیوارها فرو ریزند

    و عشق، بر خرابه های تباهی

    مستانه بگذرد..
    2 کاربر مقابل از Anousheh عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند. ehsan69, شقایق 93

    Anousheh آنلاین نیست.

صفحه 3 از 29 نخستنخست 1234513 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •