alt
صفحه 3 از 3 نخستنخست 123
نمایش نتایج: از 21 به 22 از 22

موضوع: اشعار طنز

  1. 104,758 امتیاز ، سطح 100
    0% کامل شده  امتیاز لازم برای سطع بعدی 0
    0% فعالیت
    جایزه ها:
    بهترین کاربر به انتخاب دور اول شوراایجاد کننده بهترین تاپیک به انتخاب دور اول شورا
    تاریخ عضویت
    1389/03/12
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    4,243
    امتیاز
    104,758
    سطح
    100
    تشکر
    9,614
    تشکر شده 22,073 بار در 5,755 ارسال
    دنبال شونده‌ها
    0
    دنبال کننده‌ها
    0

    #21 1393/12/25, 10:11
    همسرم رفته به بازار خدا رحم کند /
    با پري چهره و گلنار، خدا رحم کند /
    قصد دارند که يک کفش و لباسي بخرند /
    با همين يک شي و صنار خدا رحم کند /
    من که از دوره دامادي خود ساخته ام /
    با همين يک کت و شلوار خدا رحم کند /
    خانه ام باز از اين هفته هتل خواهد شد /
    به هتل هم به هتل دار خدا رحم کند /
    عمه ايميل فرستاده و هم زنگ زده /
    که شده طالب ديدار خدا رحم کند /
    گفته با هيئت همراه، حدودا ده روز /
    مي شود بر سرم آوار، خدا رحم کند /
    خاله هم گفته که با شوهر خود مي آيد /
    هردوهم مرغ و پلو خوار، خدا رحم کند /
    همسرم خنده کنان گفت همين يکشنبه /
    مادرش مي رسد از لار خدا رحم کند /
    عيدِ من خوب تراز باقلوا خواهد شد /
    پيش اين نخل شکر بار خدا رحم کند /
    "سپلشک آيد وزن زايد و ميهمان زياد" /
    برسد از در و ديوار خدا رحم کند/
    بايد آماده يک سکته ديگر باشم /
    کله پا مي شوم اين بار خدا رحم کند /
    من به يک جمع بدهکارم و خواهشمندم /
    که به آن جمع طلبکار خدا رحم کند.


    اخر اسفندتون توپ !

    ***************


    http://forum.special.ir/showthread.php?t=28673 عاشقانه ها
    http://forum.special.ir/showthread.php?t=28664 جالب و خواندنی

    http://forum.special.ir/showthread.php?t=27968 حباب آرامش

    http://forum.special.ir/showthread.p...541#post522541 دانستنیهای پزشکی

    http://forum.special.ir/showthread.php?t=7707 جملات دوست

    به امید تحقق خواسته ها و حقوق
    معلولین عزیز ایران


    ***************

    Davod آنلاین نیست.

  2. 6,058 امتیاز ، سطح 23
    2% کامل شده  امتیاز لازم برای سطع بعدی 492
    19.0% فعالیت
    تاریخ عضویت
    1391/08/20
    محل سکونت
    کرمان
    نوشته ها
    144
    امتیاز
    6,058
    سطح
    23
    تشکر
    477
    تشکر شده 577 بار در 156 ارسال
    دنبال شونده‌ها
    0
    دنبال کننده‌ها
    0

    #22 1393/12/25, 11:37
    نفس باد صبا آفت جان خواهد شد
    عید می آید و اجناس گران خواهد شد
    قیمت میوه و شیرینی و آجیل و لباس
    باز سرویس گر فک و دهان خواهد شد
    همسرم چند ورق لیست به من خواهد داد
    و سرا پای وجودم نگران خواهد شد
    می زنم ساز مخالف دو سه روزی اما
    عاقبت هرچه که او گفت همان خواهد شد

    ---------- Post added at ۱۱:۳۱ ---------- Previous post was at ۱۱:۳۰ ----------

    گشته اسباب غرور و دل خوشی
    شوهری چاق و سیاه وجوش جوشی
    بادماغ پهن خود چون سنگ پا
    زهره ازهر کس برد بایک نگا
    شعر طنز شوهر ذلیل
    شعر طنز شوهر ذلیل
    چون که چشمش لوچ و مخمورو لوند
    حسن من یک باشداوبیند به چند
    کله اش از مو آزاد است و طاس
    آبرویم رفته بیش اهل ناس
    مشک پرکشک آورد جایه شکم
    صبح تا شب میخوردگوید چه کم
    چون که خشم آرد شودسرخ گلی
    نعره آرد برسرم چون بلبلی
    ضربه بر من میزند باشصت فن
    خواب از چشمم بدزدد درد تن
    مادرى دارد سه سر دم اژدها
    هرکجا خواهم روم گوید کجا
    آن زبانش نیش دارد همچو مار
    دورپاهایم بپیچد سیم خار
    خواهرش را من چه گویم حرف چیست
    حقه بازی آورد از ده چوبیست
    گشته ام از دست این هرسه علیل
    وای بر آن تیره بخته بی کسه شوهر ذلیل

    ---------- Post added at ۱۱:۳۲ ---------- Previous post was at ۱۱:۳۱ ----------

    این شب امتحان من چرا سحر نمیشود ؟
    بی همگان بسر شود ، بی تو بسر نمیشود
    این شب امتحان من چرا سحر نمیشود ؟
    مولوی او که سر زده ، دوش به خوابم آمده
    گفت که با یکی دو شب ، درس به سر نمیشود
    خر به افراط زدم ، گیج شدم قاط زدم
    قلدر الوات زدم ، باز سحر نمیشود
    استرس است و امتحان ، پیر شده ست این جوان
    دوره آخر الزمان ، درس ثمر نمیشود
    مثل زمان مدرسه ، وضعیت افتضاح و سه
    به زور جبر و هندسه ، گاو بشر نمیشود
    مهلت ترمیم گذشت ، کشتی ما به گل نشست
    خواستمش حذف کنم ، وای دگر نمیشود
    هر چه بگی برای او ، خشم و غصب سزای او
    چونکه به محضر پدر ، عذر پسر نمیشود
    رفته ز بنده آبرو ، لیک ندانم از چه رو
    این شب امتحان من ،دست بسر نمیشود
    توپ شدم شوت شدم ، شاعر مشروط شدم
    خنده کنی یا نکنی ، باز سحر نمیشود

    ---------- Post added at ۱۱:۳۲ ---------- Previous post was at ۱۱:۳۲ ----------

    الهی به مردان در خانه ات
    به آن زن ذلیلان فرزانه ات
    به آنان که با امر روحی فداک
    نشینند و سبزی نمایند پاک
    به آنان که از بیخ و بن زی ذیند
    شب و روز با امر زن می زیند
    به آنان که مرعوب مادر زنند
    ز اخلاق نیکوش دم می زنند
    به آن شیر مردان با پیش بند
    که در ظرف شستن به تاب و تبند
    به آنان که در بچه داری تکند
    یلان عوض کردن پوشکند
    به آنان که بی امر و اذن عیال
    نیاید در از جیبشان یک ریال
    به آنان که با ذوق و شوق تمام
    به مادر زن خود بگویند: مام
    به آنان که دارند با افتخار
    نشان ایزو نه، زی ذی نه هزار
    به آنان که دامن رفو می کنند
    ز بعد رفویش اتو می کنند
    به آنان که در گیر سوزن نخند
    گرفتار پخت و پز مطبخند
    به آنان قرمه سبزی پزان قدر
    به آن مادران به ظاهر پدر
    الهی به آه دل زن ذلیل
    به آن اشک چشمان کیوان سبیل
    به تن های مردان که از لنگه کفش
    چو جیغ عیالاتشان شد بنفش
    که ما را بر این عهد کن استوار
    از این زن ذلیلی مکن برکنار
    به زی ذی جماعت نما لطف خاص
    نفرما از این یوغ ما را خلاص

    ---------- Post added at ۱۱:۳۳ ---------- Previous post was at ۱۱:۳۲ ----------

    سا لِ نو مُـشکــبـا رمی بـیـنم

    هــمـه را کــا مکـا رمی بـیـنم

    اقـتصا د،عـا لی وهـمه راضی

    دشمـنا ن،شــرمسارمی بــیـنم

    دربیا بـا ن ِقــم، کــویرِطـــبَس

    «گـل به گل»کـشـتزارمی بـیـنم

    بینِ روســتا یِ دِ یـلَــم و کا کی

    شــاهــراه و قـطـارمـی بـیـنـم

    جنـسِ ارزان ، درو نِ هـر د کّا ن

    هـمــه جا بی شـما رمی بـیـنم

    مـاهـیانِ قـُـبـا د و شـیر،ز یا د

    هــمــه در اخـتـیــا رمی بـیـنم

    مـیـزواسـتا د وخــرج مجّا نی

    هــمــه رابــهـرِ یـا رمی بـیـنم

    جایِ تحصیلِ نوجوان وجـوا ن

    هـرکـــجــا آشـکا رمی بـیـنم

    هرجوانی که کرده است،تما م

    د رسِ خـو د را،بـه کارمی بینم

    شـده ارزان ومُـفـت هـر خانـه

    بـیـنـوا،نــونَــوار مــی بــیـنــم

    شیـرِ آبِ آ پــارتـمان و حـیـا ط

    قَــطـره نه ،آبشار مـی بـیـنم

    همه یِ آ نچـه می پَــزَد خــانـم

    خورده و خـوشگـوار می بینم

    همه همسایه هارفیق وشفیق

    مـرد می د وســتـدار می بـیـنم

    آنچه گفته زِصد ق«شاهـنـده»

    پیشِ چشمِ تو خوار می بـیـنم

    هی نگو دزدهایِ پاک وشریف

    مـثـلِ پـیـرار و پـا ر می بـیـنم

    نیست از وعده هایِ او خبری

    همه چـشـم انـتظا ر می بینم

    باز در د ستِ جـمـعِ پُـر پا رتی

    ما سـت را با تُـغـا ر می بـیـنـم

    تـا زه دا مـا د هـایِ شـهـرم را

    جا یِ خـا نه بـه غـا ر می بینم

    چون کـه آزادی آمـده بـسـیا ر

    همه را در حصا ر می بـیـنـم

    برسرِ گربه یِ مَلو س و قشنگ

    عـد ه ای جـیـره خوار می بینم

    روزهاهست دستشان به چُماق

    شب به سیمِ سه تا ر می بـیـنم .

    ---------- Post added at ۱۱:۳۳ ---------- Previous post was at ۱۱:۳۳ ----------

    من شـو فِرَم وبا ل و پَـرِ شـا پَـرَک استم

    شک نیست که در شوفری البته تک استم

    هر گز نشو م خسته من از گردشِ پَر گار

    چون فِرفِره می چَرخَم وچَرخِ فَلَک استم

    هرچند که سخت است،ولی مُحکم وقُرصَم

    پَنچِـر نشو م، گر بِشو م،جا یِ جَک استم

    من اِ نــدِ وفـا داری ا م و مِهـر و محـبت

    نَـه اهـلِ دغـلـبا ز ی و د وز و کلک استم

    هم خوبم وهم نا ز م و هم شا د م وشنگول

    هم شـو خَم و هم شنگم وهم با نمک استم

    هر کس که به مُخلص بِزَ نَد اَ نگِ خُلی را

    این اَنگ نَچسبَد به چو من ، بی تَرَ ک استم

    ا خلا قِ خـو شـم با عثِ محبو بیِ من شــد

    گـر این نشـو د ، لایـقِ تـیـپا و چَـک استم

    «شا هنده» زِتقد یروقضا ، در د لِ خود گفت

    شـا یـد که من از سـویِ خـدا د ر مَحَک استم

    طنّا ز م و این شـعـرِ قـشـنگـم بـه تـو گـویــد

    من درخـورِ تشـویـقِ شـما با شَـــپَـک اســتـم

    هو شنگ شا هنده

    ---------- Post added at ۱۱:۳۶ ---------- Previous post was at ۱۱:۳۳ ----------

    ز دست "لاین" و "وایبر" هر دو فریاد!
    که ما را بد رقم کردند معتاد!
    امان از "واتساپ" و "بی تالک" و "تانگو"
    "اینستاگرام" که دیگر کرده بیداد..
    چنان درگیر دنیای مجازیم
    که دنیای حقیقی رفت از یاد
    چه شد آن گوشیای ساده ی قبل؟
    "اریکسون" ، "موتورلا" روحتان شاد!
    ز "نوکیا" و آن "یازده دو صفرش"
    گرفته تا به "شصت و شیش، هشتاد"!
    چو آمد "اندرویید" و "سیم بی ان" رفت
    برفت از دست دیگر، وقته آزاد..
    چنان درگیر "استاتوس" و "پستیم"
    که در "پیس" و "کپی" گشتیم استاد!
    مدیر خانه و شغلم کمم بود!
    مدیر این گروهم گشت مازاد!!!!
    از آن روزی که گوشی گشت تعویض!
    شدم بنده پنیر و همسرم کارد!!
    اگر چه صد فرند " اد کرده" مارا
    "بلاک" زندگی گشتیم: ای داد ..
    خودم دانم نصیحت کار من نیست
    "که خرما خورده را منع است ایراد"
    تلف کردم همه وقتم به این شعر
    "گروپی" تازه آن سو گشت ایجاد
    هزاران "پی ام" ناخوانده را من
    کنون باید بخوانم: اوه.. مای گاد...!!!

    ---------- Post added at ۱۱:۳۷ ---------- Previous post was at ۱۱:۳۶ ----------

    مردها کاین گریه در فقدان همســــــــر می کنند
    بعد مرگ همســـــــر خود ، خاک بر سر می کنند !
    خاک گورش را به کیسه ، سوی منزل مـــی برند !
    دشت داغ سینــه ی خـــــود ، لاله پرور می کنند
    چون مجانین ! خیره بر دیوار و بر در مــی شوند
    خاک زیر پای خود ، از گریه ، هــــی ! تر می کنند
    روز و شب با عکــس او ، پیوسته صحبت می کنند
    دیده را از خون دل ، دریای احمـــــر مــــی کنند !
    در میان گریه هاشان ، یک نظر ! با قصد خیـــــر !!
    بر رخ ناهیـد و مینـــــا و صنــــــوبر می کنند !
    بعدِ چنـــدی کز وفات جانگــــــداز ! او گذشـــت
    بابت تسلیّت خــود ! فکـــر دیگـــــر مـــی کنند
    دلبری چون قرص ماه و خوشگل و کم سن و سال
    جانشیـــــن بی بدیل یار و همســــــر می کنند
    کــج نیندیشید !! فکــر همســــــر دیگر نیَند !
    از برای بچه هاشان ، فکر مـــادر مـــی کنند !!
    عشق ان نیست که یک دل به صد یار دهیgolعشق ان است که صد دل یه یک یار دهیgol
    NAZ آنلاین نیست.

صفحه 3 از 3 نخستنخست 123

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •