تا هزار ميشمارم و يخ از همه باحالتر بود
مرسي
تا هزار ميشمارم و يخ از همه باحالتر بود
مرسي
يارو لنگ بوده با كشتي ميره مسافرت.وقتي بر ميگرده ازش مي پرسن خوش گذشت ؟ ميگه نه بابا همش استرس داشتم هي مي گفتن انگرو بندازيد تو آب.
به من بفهمون کجای سرنوشتم ؟
دارم میرم جهنم یا راهی بهشتم ؟
از این دو راهی دل خوشی ندارم........
یا می خورم به پاییز یا میرسه بهارم.........؟
اينم يه سري جك ديگه
به غضنفرمیگن ترمز ABS چیه؟ میگه تو سرعت های زیاد و سر پیچ ها کار حضرت ابوالفضل رو می کنه!!!
غضنفر آشغال میره تو چشماش سره ساعت 9 میشینه دم در
یکی رو می خواستند اعدام کنند ازش می پرسند اقا اخره عمرته حرفی چیزی نداری طرف میگه نه شروع می کنند می بندنش به جرثقیل وقتی می برنش بالا دست و پا می زنه به اینکه حرف دارم میارنش پایین ازش می پرسند چی شده بابا تو که گفتی حرف نداری برگشت به دوستش گفت محسن خونتون از اینجا معلومه!!!!
زن دوم مثل انرژی هسته ای است با اینکه حق مسلم ماست ولی اجازه دستیابی به آن را نمیدهند
دنیا رو بدون خانمها تصور کنید:
- بازارها خلوت
- پولها اضافه
- خیابونها خلوت
- شیطون بی کار
- مخابرات ورشکسته
همه میرن بهشت
نفرین:
الهی بشینی رو جوجه تیغی. الهی بری قزوین بند کفشت باز بشه. الهی نخود بخوری نتونی ب...زی. الهی جیشت بگیره کمربندت باز نشه. الهی بری حموم واجبی بکشی آب قطع بشه. الهی هر کانالی بزنی احمدی نژاد رو نشون بده.
سلام،خوبی؟ یه لطفی به من میکنی؟ یه عکس تمام قد از خودت بگیر برام سند کن. Ok?. آخه میخوام ورق بازی کنم ولی جوکر گم شده
قزوینیه کنار زمین فوتبال خوابیده بوده، بهش میگن: پاشو برو تو زمین، بازی شروع شده. میگه: من برانکاردم
جراید: کتاب فارسی مدارس بومی میشود...
مشهد: آن مرد با شمع آمد،
اصفهان: آن مرد پول دارد،
آبادان: آن مرد آن شب با عینک ریبن آمد،
شیراز: آن مرد حال نداشت و نیامد،
سنندج: آن مرد سبیل دارد،
زاهدان: آن مرد را کشتند،
اردبیل: آن مرد بار بُرد،
قزوین: آن مرد با یک بچه آمد،
رشت: آن مرد رفت، بابا آمد
ترکه میره پرنده فروشی طوطی بخره یه جغد میکنن تو پاچش. میاد خونه بعد یه مدتی دوستش میاد پیشش میگه: طوطیت حرف هم میزنه؟ میگه: حرف نمیزنه، خوب دقت میکنه!!
قزوینه به زنش میگه بیا حرفای عاشقونه بزنیم . خانومش میگه اوکی اول تو شروع کن.......قزوینیه: داداشت خوبه عزیزم؟
جشنواره فیلم تخیلی رشت :
۱) زن باوفا
۲) شب های بی اصغر آقا
۳) خوش غیرت
۴) حلال زاده
۵)برنده سيمرغ بلورين : پسری که یک پدر
داشت!!!
رشتی را پاس بداریم: -------- کفش : نفربر، دمپایی : منبر، ماشین : مراکش ، آینه : من درش پیدا، شیشه : اونورش پیدا، حمام : پاکستان، دوش: آب چرخ کن ، چنگال : یکی بود یکی نبود، بادمجان: خیار عزادار ، کشتی : تش خیس ، قایق : کفتر، ویلن : میره و میاد خوشم میاد، مگس : پرویز ، خرمگس: سید پرویز ، مادر: رسوای عالم ، پدر: معمای ناشناخته
غضنفر از ژاپن برمیگرده. بهش میگن اونجا مشکل زبان نداشتی؟ میگه: من نه، ولی ژاپنی ها چرا
@ @ می دونی این چیه؟ یکیشو بگیر تو دستت... . . . آی قلوه قلوه قلوه!!!
معلم اظیظم عز اینکه خاندن و نوشطن به من یاد دادی حظار بار عذت ممنونم ... مهموود عهمدی نجاد
قانون 18 انیشتن :اگه بتونی با سرعت نور به تمام افتخاراتت گند بزنی انوقت بهت می گن زیند الدین زیدان
غضنفر میره کتابخونه کتابشو پس بده. کتابدار ازش میپرسه کتاب چطور بود؟ ترکه میگه : شخصیت زیاد داشت ولی داستان و محتوا نداشت! کتابدار میگه: اهه، دفتر تلفن من دست تو چیکار میکنه؟
عضنفر سرطان میگیره هرکی میاد خونش میگه من ایدز دارم زنش میگه مرد چرا دروغ میگی .میگه میخوام بعد از مرگم کسی بات ازدواج نکنه!!
جهت جلوگیری از گرانی تخم مرغ دولت به تمام خروس ها وام ازدواج می دهد.
عضنفر داشته نوار خالی گوش میکرده گریه میکرده میگن چرا گریه میکنی؟میگه دلم واسه خوانندش میسوزه لال بوده
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------
فعلا بسه تا بعد
هی فلانی،زندگی اگر جز این هم نباشد باید آرام بود
يارو پشت ماشينش مينويسه امام باسالاد بهش ميگن اين چيه نوشتي ميگه از خدا با ماست كه بهتره داداش
گاهی سکوت بهترین پاسخ است
ميدوني غضنفرا رو استاد چطوري سر كلاس تشخيص ميده موقعي كه داره تخته رو پاك ميكنه اونا هم نوشته هاشونو پاك ميكنن
کاربر مقابل از sina4 عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است: najme 64
گاهی سکوت بهترین پاسخ است
تو جاده پليس جلو يه ماشينو ميگيره و ميگه چون از صبح اولين كسي هستي كه كمربند ايمني بستي برنده 100 هزار تومن شدي حالا ميشه بدونم ميخاي باهاش چي كار كني؟ مرد ميگه:ميرم گواهينامه ميگيرم زنش سريع ميگه :جناب سروان اين وقتي اكس ميزنه پرت و پلا زياد ميگه بچشوون از اوون پشت ميگه بابا نگفتم با ماشين دزدي قاچاق نكنيم؟ يه صدا از صندوق عقب مياد :از مرز رد شديم يا نه؟
از سادگی برخی دختر خانومای سایت خیلی دلخورم .... بیشتر دقت كنید .
یک شب شرلوک هلمز و واتسون میرن کوه، شب می مونن و میرن توی چادر و می خوابن. بعد از ساعتی شرلوک، واتسون رو بیدار میکنه و می پرسه: چی می بینی؟ واتسون میگه: آسمون. هلمز می پرسه: خوب چه نتیجه ای می گیری؟ واتسون میگه: از نظر خداشناسی یعنی که ما چقدر ضعیفیم و خدا چقدر قوی، از نظر نجوم که الآن ساعت فلانه و ... بعد از مدتی هلمز فکر می کنه و میگه: واتسون! تو احمقی بیش نیستی!! اولین و مهم ترین نتیجه ای که باید می گرفتی اینه که چادر ما رو دزدین و بردن!!!
اصفهانيه رو ميخوان زجر بدند، ميبندنش به تیر برق و بهش ميگن: کوچه اونطرفی شام میدن
تركه زنگ ميزنه خونه دوست دخترش ميگه: امشب حتما" بيا خونمون هيچكي نيست. دختره با 1000 اميد و آرزو ميره زنگ خونه یارو رو ميزنه ميبينه هيچكي نيست
يه پيرمرده و يه پيرزنه و يه پسره و يه دختره تو يه كوپه قطار با هم بودن، قطار ميره تو تونل و همه جا تاريك ميشه، يهو يه صداي ماچ و بعد هم يه صداي كشيده مياد! قطار از تونل مياد بيرون همه نشسته بودن سر جاشون. پيرزنه با خودش ميگه: عجب دختر متين و باحياييه! با اينكه جوونه و دلش ميخواد ولي به كسي راه نميده، تا يارو بوسيدش گذاشت زير گوشش! دختره با خودش ميگه: عجب پيرزنه نجيبيه! با اينكه سنش بالاست و كسي تحويلش نميگيره، بازم نميذاره كسي ازش سوء استفاده كنه. پيرمرده هم با خودش ميگه: بابا عجب بدبختيهها! يكي ديگه حالش رو ميكنه ما كشيده رو ميخوريم! پسره هم با خودش ميگه: چه حالي ميده آدم كف دستش رو ببوسه محكم بزنه تو گوش بغلي !!!!
سه نفررشتي و تهراني و آبادانيه داشتن تو خليج فارس عليه آمريكا شعار ميدادن و ميگفتن: خليج فارس ايران محل دفن ريگان. يه ناو آمريكايي كه از اونجا رد ميشد اينا رو دستگير ميكنه. به تهرانيه ميگن خب تو چي ميگفتي؟ تهرانيه يهو جوش مياره ميگه: خليج فارس ايران محل دفن ريگان! ميگيرن ميكشنش. به رشتيه ميگن تو چي ميگي؟ ميترسه ميگه والا به خدا من فقط گفتم خليج فارس ايران محل ماهيگيران! آزادش ميكنن. به آبادانيه ميگن تو چي ميگي؟ ميگه: من گفتم خليج فارس ايران آسفالت بايد گردد! :P
یه ترکه نافشو فشار میده ریست میشه !!
غضنفر ميره دستشوئي زنانه ميگيرنش ميگن کوري نميبيني زنونست؟ ميگه من چکار کنم اونجا نوشته: زنا، نه! اونطرف هم نوشته: مردا، نه !!! :P
از سادگی برخی دختر خانومای سایت خیلی دلخورم .... بیشتر دقت كنید .
به نظر من اين يكي از روژه خيلي باحال بود:
غضنفر میره کتابخونه کتابشو پس بده. کتابدار ازش میپرسه کتاب چطور بود؟ ترکه میگه : شخصیت زیاد داشت ولی داستان و محتوا نداشت! کتابدار میگه: اهه، دفتر تلفن من دست تو چیکار میکنه؟
لطفا شمام نظر بدين
کاربر مقابل از sina4 عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است: bobi
گاهی سکوت بهترین پاسخ است
خبري تاسف بار به دستمون رسيده: دو تا اصفهاني شيرجه ميزنن تو آب هر كي زودتر سرش از آب بياد بيرون بايد شام بده...هنوز جسد هيچكدومشونو پيدا نكردن.
زير شمشير غمش رقص كنان بايد رفت...
اهلا وسهلا
خوش غيرت با زنش ميره عربستان عربه بهش ميگه اهلا وسهلا خوش غيرت ميگه من كه اصلا ولي خانوم هم اهلا وهم سهلا
گاهی سکوت بهترین پاسخ است
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)