alt
صفحه 2 از 5 نخستنخست 1234 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 11 به 20 از 48

موضوع: کاش میشد کمی از نیزه بیایی بغلم

  1. 45,077 امتیاز ، سطح 65
    64% کامل شده  امتیاز لازم برای سطع بعدی 473
    0% فعالیت
    تاریخ عضویت
    1391/01/17
    محل سکونت
    یکم این ور تر
    نوشته ها
    4,614
    امتیاز
    45,077
    سطح
    65
    تشکر
    5,854
    تشکر شده 15,765 بار در 4,243 ارسال
    دنبال شونده‌ها
    0
    دنبال کننده‌ها
    0

    #11 1392/08/18, 13:25
    کوتاه کن کلام...، بماند بقیه‌اش!
    مرده است احترام...، بماند بقیه‌اش!

    از تیرهای حرمله یک تیر مانده بود
    آن هم نشد حرام...، بماند بقیه‌اش!

    هر کس که زخمی از علی و ذوالفقار داشت؛ آمد به انتقام...
    بماند بقیه‌اش!

    شمشیرها تمام شد و نیزه‌ها تمام
    شد سنگ‌ها تمام...، بماند بقیه‌اش!

    گویا هنوز باور زینب نمی‌شود
    بر سینه‌ی امام؟!...
    بماند بقیه‌اش!

    پیراهنی که فاطمه با گریه دوخته، در بین ازدحام...
    بماند بقیه‌اش!

    راحت شد از حسین همین که خیال‌شان
    شد نوبت خیام...، بماند بقیه‌اش!

    از قتل‌گاه آمده شمر و ز دامنش خون علی‌الدوام...!!
    بماند بقیه‌اش!

    سر رفت... آه
    بعد هم انگشت رفت...!
    کاش از پیکر امام...، بماند بقیه‌اش!

    بر خاک خفته‌ای و مرا می‌برد عدو؛
    من می‌روم به شام...
    بماند بقیه‌اش!

    دل‌واپسم برای سرت روی نیزه‌ها،
    از سنگ پشت‌بام...
    بماند بقیه‌اش!

    حالا قرار هست کجاها رود سرش!؛ از کوفه تا به شام...
    بماند بقیه‌اش!

    تنها اشاره‌ای کنم و رد شوم از آن:
    از روی پشت بام...
    بماند بقیه‌اش!

    قصه به «سر» رسید وَ تازه شروع شد!
    شعرم نشد تمام...!
    بماند بقیه اش!
    7 کاربر مقابل از Maroot عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند. 1228, f123, hasti63, Mojtaba, سنگ صبور, پرستو, یاحسین
    Maroot آنلاین نیست.

  2. 16,999 امتیاز ، سطح 39
    69% کامل شده  امتیاز لازم برای سطع بعدی 251
    0% فعالیت
    جایزه ها:
    نفر سوم مسابقه هنری مذهبی رمضان 92نفر دوم مسابقه بهترین آواتار و امضا
    تاریخ عضویت
    1389/11/06
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    615
    امتیاز
    16,999
    سطح
    39
    تشکر
    1,971
    تشکر شده 2,968 بار در 747 ارسال
    دنبال شونده‌ها
    0
    دنبال کننده‌ها
    0

    #12 1392/08/18, 14:00
    شــــاید

    "یاســـین"

    همــــان

    "یا ح ســــین" است

    اما "ح ســـین" بی‌ سر ....

    6 کاربر مقابل از پرستو عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند. 1228, ehsan69, f123, hasti63, سنگ صبور, یاحسین

    چه رنجی ‌می‌کشد آنکس که "انسـان" است!..
    پرستو آنلاین نیست.

  3. 82,540 امتیاز ، سطح 89
    33% کامل شده  امتیاز لازم برای سطع بعدی 1,210
    0% فعالیت
    جایزه ها:
    نفر دوم مسابقه عکس و قلم شماره یکنفر اول مسابقه نقاشی با نرم افزار Paint موضوع «معلولیت »نفر اول مسابقه عکس و قلم شماره دوبرگزارکننده مسابقه شعر و گرافیبهترین کاربر به انتخاب دور اول شورا
    تاریخ عضویت
    1392/07/13
    محل سکونت
    مشهد
    نوشته ها
    3,817
    امتیاز
    82,540
    سطح
    89
    تشکر
    8,570
    تشکر شده 20,783 بار در 4,222 ارسال
    دنبال شونده‌ها
    0
    دنبال کننده‌ها
    0

    #13 1392/08/18, 14:03
    و عین
    حرف اول عشق است
    مثل
    حرف اول عاشورا...
    5 کاربر مقابل از نیلوفر عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند. 1228, f123, hasti63, سنگ صبور, یاحسین
    نیلوفر آنلاین نیست.

  4. 45,077 امتیاز ، سطح 65
    64% کامل شده  امتیاز لازم برای سطع بعدی 473
    0% فعالیت
    تاریخ عضویت
    1391/01/17
    محل سکونت
    یکم این ور تر
    نوشته ها
    4,614
    امتیاز
    45,077
    سطح
    65
    تشکر
    5,854
    تشکر شده 15,765 بار در 4,243 ارسال
    دنبال شونده‌ها
    0
    دنبال کننده‌ها
    0

    #14 1392/08/18, 15:02
    ﻋﻤﻪ ﺟﺎﻥ ﻭﻝ ﮐﻦ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺍﺻﻐﺮ ﮐﻪ ﺑﻬﺘﺮ ﻧﯿﺴﺘﻢ
    ﻋﻤﻪ ﺑﺎ ﻗﺎﺳﻢ ﻣﮕﺮ ﺍﺻﻼ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﻧﯿﺴﺘﻢ؟
    ﺳﻦ ﻭ ﺳﺎﻟﻢ ﺭﺍ ﻧﺒﯿﻦ ﺍﺯ ﻗﺪ ﻭ ﻗﺎﻣﺖ ﻫﻢ ﻧﭙﺮﺱ
    ﭘﻬﻠﻮﺍﻧﻢ ﻣﻦ ، ﻣﮕﺮ ﺍﺯ ﻧﺴﻞ ﺣﯿﺪﺭ ﻧﯿﺴﺘﻢ؟
    ﻫﯽ ﻓﻘﻂ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﭼﺴﺒﯿﺪﯼ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺻﺒﺢ ﺯﻭﺩ
    ﺩﺳﺘﻬﺎﯾﻢ ﺭﺍ ﺭﻫﺎ ﮐﻦ ﻣﻦ ﮐﻪ ﺩﺧﺘﺮ ﻧﯿﺴﺘﻢ
    ﺗﻮ ﺑﻪ ﻓﮑﺮ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ، ﺯﻥ ﻫﺎ ، ﺑﻪ ﻓﮑﺮ ﺧﯿﻤﻪ ﺑﺎﺵ
    ﻣﻦ ﺑﺰﺭﮔﻢ ، ﻻﺍﻗﻞ ﮐﻤﺘﺮ ﺯ ﺍﺻﻐﺮ ﻧﯿﺴﺘﻢ
    ﻧﺎﻟﮥ ﻫﻞ ﻣﻦ ﻣﻌﯿﻦ ﺩﺍﺭﺩ ﮐﺒﺎﺑﻢ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ
    ﻣﻦ ﻣﮕﺮ ﻋﻤﻪ ﺯ ﺳﺮﺑﺎﺯﺍﻥ ﻟﺸﮑﺮ ﻧﯿﺴﺘﻢ؟
    ﮔﯿﺮﻡ ﺍﯾﻦ ﻣﺮﺩﻡ ﻫﻤﻪ ﺩﺷﻤﻦ، ﮐﺴﯽ ﻫﻢ ﻧﺸنود
    ﻋﻤﻪ ﺟﺎﻥ ﺩﺍﺭﺩ ﺻﺪﺍﯾﻢ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ، ﮐﺮ ﻧﯿﺴﺘﻢ
    ﯾﮏ ﻋﻤﻮ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﺩﺭ ﺗﻤﺎﻡ ﺯﻧﺪﮔﯽ
    ﺩﯾﮕﺮ ﺍﺻﻼ ﻓﮑﺮ ﺩﺳﺖ ﻭ ﺑﺎﺯﻭ ﻭ ﺳﺮ ﻧﯿﺴﺘﻢ
    ﺩﺍﺭﺩ ﺁﻧﺠﺎ ﻋﻤﻪ ﺟﺎﻥ ﻫﯽ ﻧﯿﺰﻩ ﺑﺎﻻ ﻣﯽ ﺭﻭﺩ
    ﺣﯿﻒ ﻋﻤﻪ ، ﻗﺘﻠﮕﻪ ﻣﻦ ﭘﯿﺶ ﻣﺎﺩﺭ ﻧﯿﺴﺘﻢ
    ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺩﺍﺭﺩ ﺻﺪﺍﯾﻢ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﺍﯾﻦ ﺍﻟﺤﺒﯿﺐ؟ !
    ﻣﻦ ﺍﮔﺮ ﺑﺎﻟﻢ ﻧﺴﻮﺯﺩ ﮐﻪ ﮐﺒﻮﺗﺮ ﻧﯿﺴﺘﻢ
    5 کاربر مقابل از Maroot عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند. 1228, f123, hasti63, سنگ صبور, یاحسین
    Maroot آنلاین نیست.

  5. 59,699 امتیاز ، سطح 75
    77% کامل شده  امتیاز لازم برای سطع بعدی 351
    0% فعالیت
    جایزه ها:
    نفر اول مسابقه بهترین تاپیک با موضوع محرم
    تاریخ عضویت
    1391/02/14
    محل سکونت
    مشهد
    نوشته ها
    1,989
    امتیاز
    59,699
    سطح
    75
    تشکر
    10,324
    تشکر شده 10,054 بار در 2,010 ارسال
    دنبال شونده‌ها
    0
    دنبال کننده‌ها
    0

    #15 1392/08/19, 15:24

    بچه ها بهم میخندند

    وقتی اسمت و می یارم

    وقتی از غم فراقت

    به روخاکها سر میزارم

    حالا که پیشم نشستی

    پس چرا چشات و بستی؟!

    آرزوم بود که بیایی

    تا بگم توزنده هستی

    چرا از رخت پریده ؟

    رنگ مهتابی چشمات؟!

    بمیره دل رقیه ،

    واسه بی آبی لبهات


    صورت زخمی عمه

    قلب زخمم و سوزونده

    واسه اینکه من نبینم

    عمه چهرش و پوشونده

    عمه دردم و میدونه

    واسم از دلش میخونه

    میگه که رنگ نگاهم

    مثل مادرش می مونه

    چادر از سرم کشیدند

    وقتی که گوشام و دیدند

    ندیدی چه وحشیانه

    نگینهاش و میکشیدند

    یاد کربلا می افتم

    یاد خیمه های بی آب

    یاد بی خوابی اصغر

    گریه های طفل بی تاب


    یاد خنده های دشمن

    یاد گریه های عمه


    یاد لحظه ای که میگفت

    بمیرم برا رقیه

    قلب تنهام و شکسته

    حرف دخترای شامی

    همشون میگن رقیه

    تو دیگه بابا نداری
    5 کاربر مقابل از hasti63 عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند. 1228, ehsan69, f123, سنگ صبور, یاحسین
    hasti63 آنلاین نیست.

  6. 58,277 امتیاز ، سطح 74
    82% کامل شده  امتیاز لازم برای سطع بعدی 273
    0% فعالیت
    تاریخ عضویت
    1390/08/21
    محل سکونت
    ايران
    نوشته ها
    3,283
    امتیاز
    58,277
    سطح
    74
    تشکر
    14,337
    تشکر شده 13,864 بار در 5,613 ارسال
    دنبال شونده‌ها
    0
    دنبال کننده‌ها
    0

    #16 1392/08/20, 07:42
    لب تشنه ام از سپیده آبم بدهید
    جامی ز زلال آفتابم بدهید
    من پرسش سوزان حسینم یاران
    با حنجره عشق جوابم بدهید . . .
    4 کاربر مقابل از ehsan69 عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند. f123, hasti63, سنگ صبور, یاحسین
    ehsan69 آنلاین نیست.

  7. 59,699 امتیاز ، سطح 75
    77% کامل شده  امتیاز لازم برای سطع بعدی 351
    0% فعالیت
    جایزه ها:
    نفر اول مسابقه بهترین تاپیک با موضوع محرم
    تاریخ عضویت
    1391/02/14
    محل سکونت
    مشهد
    نوشته ها
    1,989
    امتیاز
    59,699
    سطح
    75
    تشکر
    10,324
    تشکر شده 10,054 بار در 2,010 ارسال
    دنبال شونده‌ها
    0
    دنبال کننده‌ها
    0

    #17 1392/08/20, 11:49
    دوباره از سقيفه دست آن ظالم برون آمد
    كه مثل مادرم زهرا ز سيلى پاره شد گوشم


    من آن شمعم كه آتش بس كه آبم كرد، خاموشم
    همه كردند غير از چند پروانه ، فراموشم


    اگر بيمار شد كس گل برايش مى برند و من
    به جاى دسته گل باشد سر بابا در آغوشم


    پس از قتل تو اى لب تشنه آب آزاد شد بر ما
    شرار آتش است اين آب بر كامم ، نمى نوشم



    تو را بر بوريا پوشند و جسم من كفن گردد
    به جان مادرت هرگز كفن بر تن نمى پوشم


    دوباره از سقيفه دست آن ظالم برون آمد
    به ضرب تازيانه ، قاتلت مى كرد خاموشم


    فراق يار و سنگ اهل شام ، و خنده دشمن
    من آخر كودكم ، اين كوه سنگين است بر دوشم


    نگاه نافذت با هستى ام امشب كند بازى
    گه از تن مى ستاند جان ، گه از سر مى برد هوشم
    5 کاربر مقابل از hasti63 عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند. 1228, ehsan69, f123, سنگ صبور, یاحسین
    hasti63 آنلاین نیست.

  8. 154,642 امتیاز ، سطح 100
    0% کامل شده  امتیاز لازم برای سطع بعدی 0
    27.0% فعالیت
    جایزه ها:
    نفر سوم مسابقه عکس و قلم شماره یکنفر دوم مسابقه عکس و قلم شماره دوMost PopularCommunity Award
    تاریخ عضویت
    1348/10/11
    محل سکونت
    کـــرمـــان
    نوشته ها
    5,865
    امتیاز
    154,642
    سطح
    100
    تشکر
    41,214
    تشکر شده 39,768 بار در 9,699 ارسال
    دنبال شونده‌ها
    0
    دنبال کننده‌ها
    0

    #18 1392/08/21, 09:20
    دســت از ســرم بــردار مــن بــابــا نــدارم

    زخــمی شــدم بــهر دویــدن پــا نــدارم

    گیــسو سپــیدم احــترامــم را نــگهدار

    سیــلی نــزن مــن بــا کــسی دعــوا نــدارم

    بــاشــد بــزن،چــشم عــمو را دور دیــدی

    مــن هــیچ کــسی را بــین ایــن صــحرا نــدارم

    زیــبایــی دخــتر بــه گــیسوی بــلند اســت

    مــثل گــذشــته گیــسوی زیــبا نــدارم

    ایــن چــند وقــته از در و دیــوار خــوردم

    دیــگه بــرای ضــربــه هــایــت جــا نــدارم

    تــا گیــسوانم را ز دســتانت در ارم

    غــیر از تــحمل چــاره ای ایــنجا نــدارم

    گــفتم بــه عــمه از خــدا مــرگــم بــخواهــد

    خــسته شــدم مــیلی بــه ایــن دنــیا نــدارم

    گــیرم کــه پــس دادنــد هــر دو گــوشــوارم

    گــوشــی بــرای گــوشــواره هــا نــدارم

    شــیرین زبــان بــودم صــدایــم را بــریــدنــد

    اهــنگ ســابــق را بــه هــر اوا نــدارم

    در پــیش پــایــم نــان و خــرمــا پــرت کــردنــد

    کــاری دگــر بــا شــام و شــامــی هــا نــدارم

    بــا ضــربــه پــا دنــده هــایــم را شــکستند

    کــی گــفته مــن ارثــیه از زهــرا نــدارم

    نــشناخــتم بــابــا تــو را تــغییر کــردی

    امــشب دگــر راهــی بــه جــز افــشا نــدارم

    گــویــی تــنور خــولــی اتــش داشــت ان شــب

    خــیلی شــده تــرکــیب رویــت نــامــرتــب...
    6 کاربر مقابل از 1228 عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند. f123, hasti63, Tavarish, سنگ صبور, نارون, یاحسین




    هـیچ چـیز بـهتر از کـارکـردن بـه جـای غـصه خـوردن ،
    ادمـی را بـه خـوشـبختی نـزدیـک نـمی کـند.
    ‎‏‎
    1228 آنلاین نیست.

  9. 59,699 امتیاز ، سطح 75
    77% کامل شده  امتیاز لازم برای سطع بعدی 351
    0% فعالیت
    جایزه ها:
    نفر اول مسابقه بهترین تاپیک با موضوع محرم
    تاریخ عضویت
    1391/02/14
    محل سکونت
    مشهد
    نوشته ها
    1,989
    امتیاز
    59,699
    سطح
    75
    تشکر
    10,324
    تشکر شده 10,054 بار در 2,010 ارسال
    دنبال شونده‌ها
    0
    دنبال کننده‌ها
    0

    #19 1392/08/21, 12:29

    کی گفته من بابا ندارم
    کی گفته من بی کسو کارم
    بابای من قشنگ ترین بابای دنیاست
    حتی اگه تو اسموناست
    خوب میدونه رقیه تنهاست
    بابای من تو کل دنیا بهترینه
    از روی نیزه منو می بینه
    یک شب میاد کنج خرابه
    پای درد و دلم میشینه




    دانلود نوحه
    6 کاربر مقابل از hasti63 عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند. 1228, ehsan69, f123, سنگ صبور, نارون, یاحسین
    hasti63 آنلاین نیست.

  10. 58,277 امتیاز ، سطح 74
    82% کامل شده  امتیاز لازم برای سطع بعدی 273
    0% فعالیت
    تاریخ عضویت
    1390/08/21
    محل سکونت
    ايران
    نوشته ها
    3,283
    امتیاز
    58,277
    سطح
    74
    تشکر
    14,337
    تشکر شده 13,864 بار در 5,613 ارسال
    دنبال شونده‌ها
    0
    دنبال کننده‌ها
    0

    #20 1392/08/21, 14:53
     

    تو را آورده ام اینجا که مهمان خودم باشی

    شب آخر روي زلف پریشان خودم باشی

     

    من ازتاریکی شب هاي این ویرانه می ترسم

    تو را آورده ام خورشید تابان خودم باشی

     

    فراقت گرچه نابینام کرده بازمی ارزد

    که یوسف باشی و در راه کنعان خودم باشی

     

    پدرنزدیک بود امشب کنیزخانه اي باشم

    به توحق می دهم پاره گریبان خودم باشی

     

    اگرچه عمه دلتنگ است اما عمه هم راضی ست

    که تو این چند ساعت را به دامان خودم باشی

     

    ازاین پنجاه سال تو سه سالش قسمت ما شد

    یک امشب را نمیخواهی پدرجانِ خودم باشی

     

    سرت افتاد و دستی از محاسن ها بلندت کرد

    بیا خب میهمان کنج ویران خودم باشی

     

    سرت را وقت قرآن خواندنت برطشت کوبیدند

    تو باید بعد از این قاري قرآن خودم باشی

     

    کنار تو که از انگشتر و خلخال صحبت کرد

    فقط می خواستم امشب پریشان خودم باشی

     

    اگرچه این لبی که ریخته بوسیدنش سخت است

    تقلامی کنم یک بوسه مهمان خودم باشی
    5 کاربر مقابل از ehsan69 عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند. f123, hasti63, سنگ صبور, نارون, یاحسین
    ehsan69 آنلاین نیست.

صفحه 2 از 5 نخستنخست 1234 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •