آواتارهای اسپشیالم برای من مثل مرور خاطراتِ...
مثلا به یادم میاره توی اون دوران چه حسو حالی داشتم ولی معمولا عکسیکه میزارم به فضای همون موقعم زیاد مربوط نیست، با روحیات کلیم همخونه..
از عکسایی هم که زیاد فضای غم و غصه دارن به عنوان آواتار خوشم نمیاد وسعی میکنم نزارم بجز موارد خاص.
اینــا اولین و دومیـن آواتارم بودن: یادش بخیـــــر..
اینم توی مسابقه ی آواتار نارون جان دوم شد البته مشترکاً :دی
این عکسو خیلی دوس دارم یه مدت گذاشتمش:
چه رنجی می‌کشد آنکس که "انسـان" است!..
در مورد آواتار فعلیم
یک اثر از استاد فرشچیان با نام The hoary man « مرد موی سپید »
بسیار به کارا و سبک استاد فرشچیان علاقمندم، البته برداشتم ازین تابلو یک شعر از مولاناست که معروفم هست.
گفت که تو شمع شدی قبله این جمع شدی
جمع نیم شمع نیم دود پراکنده شدم
یکجور فنا شدن
جالبه
2 کاربر مقابل از moon & star عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند. bnm, disabilities
به پای هم پیر شدیم !
من ، و خیال تو . .
اینم دو آواتار آخرم، فعلا اینجا ثبت بشه تا بعد
---------- Post added at ۱۲:۰۲ ---------- Previous post was at ۱۱:۵۱ ----------
عذر که خیلی خیلی دیر جوای میدم، پیشنهاد خوبیه و موافقمنوشته اصلی توسط فاطمه58
آواتار قبلیم این بود. یه جور اراده و اعتماد به نفس داشت این عکس و همین به منم منتقل میشه
دوسش داشتم و دارم
اما بعد از مدتی برای تنوع، آواتارم رو عوض کردم
این:
اینم یه جور معصومیت و جدیت تو چشماش موج میزنه، با اینکه معلومه لجباز و تخسه اما دوسش دارم و حس خوبی بهش دارم
اوایل حضورم هم آواتارم عکس خودم بود البته فقط چشم ابرو که چون خیلی کوچولو بود زود عوضش کردم
همین سه تامن خیلی کم آواتار عوض میکنم.
8 کاربر مقابل از nazdel عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند. bnm, disabilities, Mohammad, Mojtaba, _MehrabaN_, خزون, پرستو, یاحسین
سنگ ها را بگو که چه اندیشه میکنند
حتی بدون بال نیز کبوتر، کبوتر است..
در مورد آواتار فعلیم
یک اثر از استاد فرشچیان با نام the hoary man « مرد موی سپید »
بسیار به کارا و سبک استاد فرشچیان علاقمندم، البته برداشتم ازین تابلو یک شعر از مولاناست که معروفم هست.
گفت که تو شمع شدی قبله این جمع شدی
جمع نیم شمع نیم دود پراکنده شدم
یکجور فنا شدن
سلام آقا مجتبی
روزهای اول که تازه وارد سایت شده بودم این آواتارتون برای من خیلی ترسناک بودَ
اون روزها پیام عمومی رو بلد نبودم واجازه پیام خصوصی رو هم نداشتم وخیلی دوس داشتم
علت گذاشتن این تصویر رو از شما بپرسم تا اینکه اگه خاطرتون باشه تو صندلی داغ ازتون
سوال کردم
حالا که حالت عرفانی این اثر رو توضیح دادیید واینکه کار استاد فرشچیان هست
کلی دیدگاهم نسبت بهش تغییر کرده ومیتونم مفهومش رو درک کنم
ممنونم ازتون
َ
6 کاربر مقابل از یاحسین عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند. bnm, disabilities, Mohammad, Mojtaba, _MehrabaN_, خزون
بنویسید به روی لحدم
من فقط عشق حسین ابن علی را بلدم
ننویسید که او خادم بد عهدی بود
بنویسید که منتظر مهدی بود
اینم آخرین آواتارم, فعلن بایگانی بشه.
و عشق را کنار تیرک راه بند, تازیانه می زنند.
اینا آواتارایی بود که من تا بحال عوض کردم...
سعی کردم با توجه به روحیه ای که دارم آواتار انتخاب کنم...
بعضی وقتا خیلی غمگین بودم...بعضی وقتاهم شاد و سرحال....هر عکسی که خوشم بیاد انتخابش میکنم...
مخصوصا آواتار اولمو...خیلی دوس دارم...
ب دنبال طلا نباش...طلایــی شـــو!!!
یادم رفت درمورد این عکس توضیح بدم, توضیحش در واقع همون عبارت نوشته شده زیر عکسه که یه جمله معروف از هلن کلر هست و ترجمش تقریبا این میشه.اینم آخرین آواتارم, فعلن بایگانی بشه.
" زیبا ترین چیزها در دنیا رو نه میتونی ببینی و نه لمسش کنی بلکه باید با قلبت حسش کنی "
و عشق را کنار تیرک راه بند, تازیانه می زنند.
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
پاسخ با نقل قول
