alt
صفحه 3 از 3 نخستنخست 123
نمایش نتایج: از 21 به 28 از 28

موضوع: نظرت درباره کتابی که . . . چیه؟

  1. 9,600 امتیاز ، سطح 29
    42% کامل شده  امتیاز لازم برای سطع بعدی 350
    0% فعالیت
    تاریخ عضویت
    1390/06/06
    محل سکونت
    زیر آسمون خدا
    نوشته ها
    175
    امتیاز
    9,600
    سطح
    29
    تشکر
    1,828
    تشکر شده 1,473 بار در 542 ارسال
    دنبال شونده‌ها
    0
    دنبال کننده‌ها
    0

    #21 1391/04/28, 09:11
    سلام دوستان

    در حال حاضر کتاب کلیدر محمود دولت آبادی رو می خونم و به جلد 5 رسیدم به نظرم شروع قویی داشت و می تونست هر مخاطبی رو به سمت خودش جذب کنه ولی الان که به جلد 5 رسیدم در حالی که داستان خیز برداشته و اوج تحول فکر نویسنده است زیاد برای من جذاب نیست ولی هنوز داستان ادمه داره و امیدوارم با تموم شدن کتاب نظرم کامل عوض بشه و کلیدر به عنوان یه کتاب جذاب توی ذهنم ثبت بشه
    9 کاربر مقابل از هیوا عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند. آپامه, marieh, Mojtaba, neginparvaz, Niloof@r, امیرمهدی, مهین, نارون, پرستو


    وقتی وجود خدا باورت بشه خدا یه نقطه میذاره زیر باورت و یاورت میشه ...
    هیوا آنلاین نیست.

  2. 62,753 امتیاز ، سطح 77
    69% کامل شده  امتیاز لازم برای سطع بعدی 497
    53.0% فعالیت
    جایزه ها:
    برگزار کننده مسابقه عکاسی با موضوع وسایل کمکیبهترین کاربر به انتخاب دور اول شورا
    تاریخ عضویت
    1348/10/11
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    1,213
    امتیاز
    62,753
    سطح
    77
    تشکر
    9,676
    تشکر شده 6,321 بار در 1,259 ارسال
    دنبال شونده‌ها
    0
    دنبال کننده‌ها
    0

    توضیح

    #22 1391/04/28, 21:49
    سلام به همگی
    آقا مجتبی و ماریه جان و استاد آقا امیرمهدی و مهسیما جان ممنون از همگی

    نقل قول نوشته اصلی توسط MahSimaa نمایش پست ها
    نارون عزیزم مرسی که دقیق هستی و می خونی
    من این کتاب رو یه ماهی طول کشید تا بخونم چون همزمان مشغول چند کار بودم.
    راستش متن کتاب عالی نوشته یا ترجمه شده.
    از اونجا که هرگز مطلقی وجود نداره و این متن رو (زبان اصلیش رو) ندیدم نمی تونم قضاوت کنم. اگر هم ایشان دانسته هاش رو به کتاب افزوده (60 بشه هزار کمی جای تردید داره) بسیار بسیار نویسنده ی قهار و تاریخدان قهارتری هستن. (در تاریخ فقط ظلم ها حقیقی هستن و دروغ ها. بقیه ش همیشه یه جور دیگه جلوه داده شدن که با توجه به زور همیشگی طبیعی هم هست.)
    اتفاقا گاهی حس می کردم سانسوری در داستان رخ داده! دوستی به من گفت که فرد دیگری هم این کتاب رو ترجمه کرده که اون کامل تر هست و بدون سانسور...

    خودم خیلی دوست دارم کتاب رو بدون سانسور بخونم. منتها می بینیم که حتا کتاب های داخلی هم گاهی مجوز نمی گیرن.
    وفاداری به اصل داستان یا نوشته خیلی مهمه. مهم تر رسوندن منظور درست هست که منطبق با فرهنگ مردم باشه. در خیلی از موارد برخی عبارات واقعا ترجمه ناپذیر هستند.
    خداوند روح ذبیح منصوری رو قرین رحمت کند. دستشونو می بوسم.
    شاید بد منظورمو گفتم. من در حدی نیستم که خدای نکرده جسارتی به ذبیح منصوری کنم و مسلما ایشون استادن در کار خودشون و اصلا منظورم این نبود که مطالب کتاباشون اشتباهه و حتما براساس مطالعات خودشون بوده. واقعا نوشته‌هاشون سلیس و روانه. فقط منظورم این بود که انتظار من (که ممکنه غلط باشه) از کتابی که روش نوشته ترجمه با ترجمه و تلخیص یا ترجمه و تألیف یا داستانی براساسِ و یا تألیف متفاوته. اشاره مهسیمای عزیز به اون کتاب فقط جرقه بود برای کنجکاوی من. می‌خواستم بدونم که برای دیگران چقدر مهمه که ترجمه واقعا ترجمه باشه.
    من یک کتاب دیگه از آقای منصوری مد نظرم بود که بخشیش جنبه علمی داشت و یک بنده خدایی می‌خواست اون رو مبنای یک پژوهشی قرار بده و خیلی مهم بود که منبع درست باشه که البته چون اصل کتاب فرانسوی بود نتونستم اطلاعاتی به دست بیارم.
    من به عنوان خواننده انتظار دارم که وقتی کتابی روش نوشته ترجمه، تا حد زیادی همون کتاب اصلی باشه. اگر جایی با فرهنگ من جور نیست در پانویس توضیح داده بشه. چون نویسنده در هر صحنه‌پردازیش هدفی داشته تا اون فلسفه‌ای که پس ذهنش بوده رو به ما منتقل کنه.
    مثلا آخرین رمانی که خوندم و در کتابخوانی جمعی همین جا با طناز جان که جاش سبز باشه، خوندیم ناطور دشت (نوشته سالینجر و ترجمه احمد کریمی1345) بود که پر بود از چیزای بد اما داستان می‌خواست از دید یک نوجوان آمریکایی فرهنگ خودشون رو نقد کنه و هیچ جاییش قابل حذف نبود. مترجم هر جایی هم توضیح لازم بود راجع به افراد یا مراسم خاصی یا چیزی که ممکن بود من نفهمم در پانویس توضیح داده بود. یعنی اگر من ایرانی و یک نفر آمریکایی داستان رو برای هم تعریف می‌کردیم کاملا مشابه بود.
    بازم میگم من فقط نظرم رو به عنوان یک خواننده گفتم و مسلما خالی از اشتباه نیست.
    پیروز باشید و دلتون شادgolgol

    7 کاربر مقابل از نارون عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند. آپامه, marieh, Mojtaba, neginparvaz, Niloof@r, امیرمهدی, پرستو
    ===============================
    اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
    ===============================

    امام علی (ع): اندیشیدن به خوبیها، آدمی را به انجام دادن آن برمی‌انگیزاند.
    ===============================
    نارون آنلاین نیست.

  3. 51,207 امتیاز ، سطح 70
    5% کامل شده  امتیاز لازم برای سطع بعدی 1,343
    36.6% فعالیت
    تاریخ عضویت
    1387/05/22
    محل سکونت
    IRAN
    نوشته ها
    2,022
    امتیاز
    51,207
    سطح
    70
    تشکر
    12,932
    تشکر شده 12,418 بار در 4,245 ارسال
    دنبال شونده‌ها
    0
    دنبال کننده‌ها
    0

    #23 1391/05/01, 21:29
    نقل قول نوشته اصلی توسط نارون نمایش پست ها
    سلام به همگی
    آقا مجتبی و ماریه جان و استاد آقا امیرمهدی و مهسیما جان ممنون از همگی



    شاید بد منظورمو گفتم. من در حدی نیستم که خدای نکرده جسارتی به ذبیح منصوری کنم و مسلما ایشون استادن در کار خودشون و اصلا منظورم این نبود که مطالب کتاباشون اشتباهه و حتما براساس مطالعات خودشون بوده. واقعا نوشته‌هاشون سلیس و روانه. فقط منظورم این بود که انتظار من (که ممکنه غلط باشه) از کتابی که روش نوشته ترجمه با ترجمه و تلخیص یا ترجمه و تألیف یا داستانی براساسِ و یا تألیف متفاوته. اشاره مهسیمای عزیز به اون کتاب فقط جرقه بود برای کنجکاوی من. می‌خواستم بدونم که برای دیگران چقدر مهمه که ترجمه واقعا ترجمه باشه.
    من یک کتاب دیگه از آقای منصوری مد نظرم بود که بخشیش جنبه علمی داشت و یک بنده خدایی می‌خواست اون رو مبنای یک پژوهشی قرار بده و خیلی مهم بود که منبع درست باشه که البته چون اصل کتاب فرانسوی بود نتونستم اطلاعاتی به دست بیارم.
    من به عنوان خواننده انتظار دارم که وقتی کتابی روش نوشته ترجمه، تا حد زیادی همون کتاب اصلی باشه. اگر جایی با فرهنگ من جور نیست در پانویس توضیح داده بشه. چون نویسنده در هر صحنه‌پردازیش هدفی داشته تا اون فلسفه‌ای که پس ذهنش بوده رو به ما منتقل کنه.
    مثلا آخرین رمانی که خوندم و در کتابخوانی جمعی همین جا با طناز جان که جاش سبز باشه، خوندیم ناطور دشت (نوشته سالینجر و ترجمه احمد کریمی1345) بود که پر بود از چیزای بد اما داستان می‌خواست از دید یک نوجوان آمریکایی فرهنگ خودشون رو نقد کنه و هیچ جاییش قابل حذف نبود. مترجم هر جایی هم توضیح لازم بود راجع به افراد یا مراسم خاصی یا چیزی که ممکن بود من نفهمم در پانویس توضیح داده بود. یعنی اگر من ایرانی و یک نفر آمریکایی داستان رو برای هم تعریف می‌کردیم کاملا مشابه بود.
    بازم میگم من فقط نظرم رو به عنوان یک خواننده گفتم و مسلما خالی از اشتباه نیست.
    پیروز باشید و دلتون شادgolgol

    قربونت برم عزیزم
    من همیشه چیزهای خوب ازت یاد می گیرم
    نگفتم که جسارت کردی به ذبیح!
    یکی از دوستانم می گفت این کتاب ترجمه دیگری هم داره که اونو خونده بود. می گفت کامل تر بوده حتا!
    نمی شه دقیقا قضاوت کرد چون اصل کتاب رو ندیدیم.
    اما با حرفات کاملا موافقم و فکر نمی کنم مترجمی باشه که وفادار به متن نباشه.
    به ویژه در زمینه کتاب. نمی شه وفادار نموند. البته الان ارشاد سختگیری هایی می کنه و برخی کتاب ها رو باید حتما سانسور کرد... وگرنه ارشاد خودش زحمت وتو می کشه.
    نارون جان ماخامتا!
    2 کاربر مقابل از آپامه عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند. marieh, neginparvaz

    عالمی دیگر بباید ساخت و از نو آدمی


    نغمه ی دل
    آپامه آنلاین نیست.

  4. 17,464 امتیاز ، سطح 40
    27% کامل شده  امتیاز لازم برای سطع بعدی 586
    0% فعالیت
    تاریخ عضویت
    1387/02/20
    محل سکونت
    ...
    نوشته ها
    230
    امتیاز
    17,464
    سطح
    40
    تشکر
    1,928
    تشکر شده 1,120 بار در 214 ارسال
    دنبال شونده‌ها
    0
    دنبال کننده‌ها
    0

    #24 1391/05/06, 16:36
    به نام خدا
    من کتاب هایی از ذبیح الله منصوری خوندم -فرزند نیل-محمد (ص)پیامبری که باید از نو شناخت -نابغه ایی ازشرق(ابن سینا)-
    نقدی که همیشه بر ذبیح الله منصوری بوده خاصیت نوشته های(ترجمه های) ایشون هست.نوشته ها بیشتر رمان گونه هستند تا روایت یک داستان مستند تاریخی.
    البته مثلا در فرزند نیل گاهی روایت هایی وجود داره که واقعا غیر واقعی هستند یک نمونه از این روایت ها حضور حضرت موسی (ع)در مغازه ی سلمانی هست که واقعا تشریح این موضوع جای تامل داره اما میشه گفت بلاخره سبک نوشتن ایشون اینگونه هست .بیشتر ترجیح میدم آثار تاریخی رو به صورت مستند بخونم تا رمان گونه.اینطور برای من دلچسب تر هست.
    7 کاربر مقابل از شهلا عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند. آپامه, marieh, Maroot, Mojtaba, neginparvaz, Niloof@r, پرستو
    الهی، بمیران ولیکن رهایم مکن...
    شهلا آنلاین نیست.

  5. 75,827 امتیاز ، سطح 85
    58% کامل شده  امتیاز لازم برای سطع بعدی 723
    0% فعالیت
    جایزه ها:
    قهرمان جام بیلیاردنفر سوم مسابقه تابستانه داستانک نویسینفر اول مسابقه عکاسی با موضوع وسایل کمکیبرگزارکننده مسابقه نقاشی با نرم افزار Paint موضوع «معلولیت »نفر دوم مسابقه بهترین آواتار و امضا
    تاریخ عضویت
    1389/05/31
    محل سکونت
    شیراز
    نوشته ها
    3,204
    امتیاز
    75,827
    سطح
    85
    تشکر
    8,623
    تشکر شده 18,767 بار در 3,954 ارسال
    دنبال شونده‌ها
    0
    دنبال کننده‌ها
    0

    #25 1391/07/01, 17:31
    رستاخیز سومین اثر بلند تولستوی پس از جنگ و صلح و آنکارنینا،‏
    رمانی هست که تولستوی اون رو در هفتاد سالگی مینویسه و ‏
    عصاره عقاید و افکارش رو در اون میریزه،طرف صحبت تولستوی ‏
    در این کتاب بشریت هست درهر مکان و عصری،‏
    به نظر من نویسنده ها 3دسته اند،دسته ی اول اونهایی هستند که‏
    برای خودشون مینویسند،نمی تونند از مرز خودشون فراتر برن و‏
    حرفی برای دیگری داشته باشن،دسته ی دوم این مرز رو میشکنن ‏
    و برای فرهنگ و جغرافیای خودشون و عصر خودشون می نویسند،‏
    دسته سوم از این هم فراتر میرن و نه تنها برای خودشون و جغرافیا ‏
    و زمان خودشون حرف برای گفتن دارند بلکه نوشته هاشون از ‏
    مرزهای جغرافیایی عبور میکنه و حتی با گذر زمان کهنه نمیشه،‏
    به نظر من تولستوی از دسته ی سوم هست و رمان رستاخیز به‏
    وضوح این مسئله رو نشون میده.
    8 کاربر مقابل از Mojtaba عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند. آپامه, marieh, Maroot, neginparvaz, Niloof@r, شهلا, مهین, پرستو
    و عشق را کنار تیرک راه بند, تازیانه می زنند.
    Mojtaba آنلاین نیست.

  6. 27,946 امتیاز ، سطح 51
    36% کامل شده  امتیاز لازم برای سطع بعدی 704
    0% فعالیت
    جایزه ها:
    نفر سوم مسابقه عکاسی زمستان 92نفر اول مسابقه شطرنج
    تاریخ عضویت
    1391/02/05
    محل سکونت
    شیراز
    نوشته ها
    1,357
    امتیاز
    27,946
    سطح
    51
    تشکر
    3,633
    تشکر شده 5,431 بار در 1,324 ارسال
    دنبال شونده‌ها
    0
    دنبال کننده‌ها
    0

    #26 1391/07/02, 12:05
    دارم کتاب "بلندی های بادگیر‏"‏ اثر "امیلی برونته‏"‏ رو تموم میکنم.

    این کتاب بارها اشک منو درآورد در حین خوندن.

    بهتون پیشنهاد میکنم این کتابو از دستش ندید,,
    6 کاربر مقابل از marieh عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند. آپامه, Maroot, neginparvaz, Niloof@r, مهین, پرستو
    marieh آنلاین نیست.

  7. 17,464 امتیاز ، سطح 40
    27% کامل شده  امتیاز لازم برای سطع بعدی 586
    0% فعالیت
    تاریخ عضویت
    1387/02/20
    محل سکونت
    ...
    نوشته ها
    230
    امتیاز
    17,464
    سطح
    40
    تشکر
    1,928
    تشکر شده 1,120 بار در 214 ارسال
    دنبال شونده‌ها
    0
    دنبال کننده‌ها
    0

    #27 1391/11/19, 12:38
    نقل قول نوشته اصلی توسط شهلا نمایش پست ها
    هر کسی اثار کالوینو رو نمیتونه بخونه یعنی بعد از خوندن چند صفحه ممکنه خسته بشه اول باید با سبک نوشتن ایتالو اشنا شد پیشنهاد میکنم کتاب "اگر شبی از شبهای زمستان مسافری" یکی از اثار ایتالو که ترجمه خانم لیلی گلستان هست رو بخونید
    اگر وقت شد بخشی از این کتاب رو میزارم
    پیشنهاد داده بودم دوستان کتاب رو تهیه کنن(اگر شبی از شبهای زمستان مسافری) و اگه بشه با هم نقدش کنیم کسی این کتاب رو خونده یا نه؟
    اگه نخوندید که خودم نقد هایی که به این کتاب دارم رو برای شما میگم کاش بشه این نقد ها گروهی بشه و همه به یه نتیجه ی اساسی از خوندن این کتاب برسیم
    الهی، بمیران ولیکن رهایم مکن...
    شهلا آنلاین نیست.

  8. 16,999 امتیاز ، سطح 39
    69% کامل شده  امتیاز لازم برای سطع بعدی 251
    0% فعالیت
    جایزه ها:
    نفر سوم مسابقه هنری مذهبی رمضان 92نفر دوم مسابقه بهترین آواتار و امضا
    تاریخ عضویت
    1389/11/06
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    615
    امتیاز
    16,999
    سطح
    39
    تشکر
    1,971
    تشکر شده 2,968 بار در 747 ارسال
    دنبال شونده‌ها
    0
    دنبال کننده‌ها
    0

    #28 1392/01/26, 12:57
    از گورخر پرسیدم:
    آیا تو سیاه هستی باخط های سفید یا که سفیدی باخط های سیاه؟؟
    و گورخر از من پرسید:
    آیا تو خوبی با عادت های بد یا که بدی با عادت های خوب؟
    آیا آرامی بعضی وقت ها شلوغ یا شلوغی بعضی وقتا آرام؟
    آیا شادی بعضی روزها غمگین یا غمگینی بعضی وقتا شاد؟
    و همچنان پرسید و پرسید و پرسید.
    دیگر هیچوقت از گورخری
    درباره رنگ پوستش نخواهم پرسید...!


    برگرفته از کتاب: پاک کن جادویی/ شل سیلور استاین

    کتاب جالبیه!
    4 کاربر مقابل از پرستو عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند. Maroot, nazdel, neginparvaz, مهین

    چه رنجی ‌می‌کشد آنکس که "انسـان" است!..
    پرستو آنلاین نیست.

صفحه 3 از 3 نخستنخست 123

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •